گام دوم انقلاب، یعنی ورود به «ساحت سوم دین»
لازم است ساختاری تبیین شود که در آن ساختار، همه افراد به ساحت سوم دینداری کشیده شوند و از پله اول انقلاب که در خلال این چهل سال طی کردند، پا بر پله دوم بگذارند .

به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس، عبدالحمید قدیریان مدیر دفتر مطالعات راهبردی حوزه هنری در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است به تبیین بیانیه گام دوم رهبر انقلاب پرداخته است که در ادامه میآید:
مبارکترین اتفاق در آخرین روزهای سال ۹۷، مطرح شدن ورود به گام دوم انقلاب توسط رهبر معظم انقلاب بود که میتواند روحی تازه در کالبد جامعه ایجاد نماید.
با توجه به اینکه مطرح شدن گام دوم انقلاب، در حقیقت به معنی بازنگری در ساختار انقلاب و منطبق کردن آن با «ساحَتِ سومِ دین» میباشد، لذا به نظر میرسد که علما و متفکرین، مسئولیت سنگینی بر دوش داشته باشند.
ایشان به عنوان افرادی که به مقولات دینی بیشترین اشراف را دارند، باید به تبیین دقیق این فرمایشات ایشان، بر اساس قرآن و نه بر اساس فرمولها و علوم غربی، در ایجاد آگاهی و بصیرت جامعه اقدام نمایند.
یکی از اصولی که پیوسته در نظام الهی جاری بوده و از اهمیت بسیاری برخوردار است، مفهوم «رشد و ارتقا» است.
تفاوت ادیان الهی با ادیان غیر الهی در این است که در ادیان غیر الهی یا بشری و دنیایی، رشد در ارتفاع موضوعیت ندارد، بلکه تنها رشد آنها در سطح و رو به جلو میباشد، به این ترتیب در نگرش بشری و دین غیر الهی معیار پیشرفت، موفقیت در علوم و امور و فناوری دنیای و دستیابی به مادیّات بیشتر است، حال آنکه در ادیان الهی، مسیر رشد، علاوه بر اینکه به سمت جلو میباشد، به سمت بالا هم هست.
ساحتهای سهگانه توحید: ایمان به ذات الله، ایمان به نظام الهی و ایمان به خلیفهالله
با توجه به این فرمایش آقا، رسیدن به گام دوم انقلاب، به معنی رشد میباشد و از آنجایی که انقلاب ما یک انقلاب الهی است، شاید بتوان برای حرکت ما که به سوی جلو و بالا میباشد، به جای واژه «گام» از واژه «پله» نیز استفاده کرد تا انطباق بیشتری با رشد و ارتقاء الهی داشته باشد.
در سوره صف، خداوند از درجات مختلف مؤمنین یاد میکند و در سیر تدریجی آیات، مرحله به مرحله، درجات و خصوصیات رشد و ارتقاء مؤمنین را مطرح مینماید.
ارتقاء ایمان به معنی این است که رفتار افراد در قبال خداوند، مرحله به مرحله دقیقتر و صحیحتر انجام پذیرد.
ارتقاء و رشد در ساحتهای دین، متناسب با ساحتهای سهگانه توحید یعنی ایمان به ذاتِ الله، ایمان به نظام الهی و ایمان به خلیفهالله و ولیِّ الهی میباشد.
به عبارت دیگر، اگر دین را به معنی «رفتار در قبال» بگیریم، مؤمنین در مرحله نخست، در قبال «ذات» خداوند از خود، رفتار نشان میدهند که این «ساحت اول دین» است.
در درجه بالاتر، مؤمنین در قبال نظام الهی، از خود رفتار بروز میدهند که به این ساحت از دین، «ساحت دوم دین» گفته میشود، دین داری ملائک در دوران طولانی قبل از خلقت حضرت آدم (ع)، دینداری در ساحت دوم بود.
ایشان خداوند را تسبیح میگفتند و در نظام الهی شناور بودند و سعی داشتند خود را با آن هماهنگ کنند.
«...
وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ ...».
مشابه این رفتارها در میان ما، همان رفتارهایی است که ما با انجام فقهیات و احکام عملی مانند نماز و روزه به آن مبادرت میکنیم.
در عمل به فقهیات، ما بدون در نظر گرفتن زمان و مکان خاصی، اعمالی در قبال ذات الهی و نظامی که خداوند خلق کرده را بر اساس دستورات قرآن و یا کلام و رفتارهای اهل بیت(ع) انجام میدهیم.
در ساختار فقه، نیازی به مفهوم حرکت نیست
اعمال و رفتارهای دینی که ما انجام میدهیم و یا همان فقهیات، چه در زمان قبل از انقلاب و یا بعد از انقلاب هیچ تفاوتی نمیکند.
چرا که فقهیات تلاش دارد تا انسان را با قوانین عالم همراه سازد (ساحت دوم دین) و سعی دارد تا هر چه بیشتر با توصیههای دینی، روحها را پاک نماید تا قابلیت دریافت نور الهی را داشته باشند.
بنابراین، فقهیات دستورات ثابت و فرا زمانی است.
نماز و روزه مختص یک زمان خاصی از دورانهای تاریخ نیست، بلکه از بدو اسلام مطرح گردیده و تا قیامت ادامه دارد، در تمام زمانها و تمام مکانها.
به فقه، قید زمان و مکان تعلق نمیگیرد و در هر زمان و در هر مکانی، انسان باید با انجام یک مجموعه رفتارها، خود را عبد خداوند بداند و از برکات آن بهره ببرد.
از این روست که در ساختار فقه، نیازی به مفهوم حرکت نیست.
برای یک فقیه، مؤمنین در هر شرایطی باید یک مجموعه اعمال دینی مشخص را انجام دهند.
در درجه بالاتر، یعنی «ساحت سوم دین»، مؤمنینی هستند که به قول آیه ۹ سوره صف، ایمان به «الهدی و دین حق» دارند.
«هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» اوست کسى که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد، تا آن را بر هر چه دین است، فائق گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید.
در زمان خلقت حضرت آدم (ع)، ملائک که مدتهای طولانی تسبیح خداوند میکردند و تلاش داشتند تا هماهنگ با نظام الهی باشند، وقتی خداوند میفرمایند که میخواهم خلیفهای را در زمین قرار دهم، آنها لب به اعتراض و سئوال گشودند و گفتند: همه چیز که درست است و ما هم کارگزاران خوبی برای شما هستیم، پس چه نیازی به خلقت جدید و جعل خلیفه است؟
انقلاب ما، انقلابی در ساحت سوم دین بود
در نمونه دیگر، در صدر اسلام زمانی که مؤمنین سالها در کنار رسول الله زندگی میکردند و تربیت شده بودند و به قول آیه ۴ سوره صف، در صفوف مستحکم، در راه خدا به جهاد پرداخته بودند «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ» ولی به قولی که به رسولالله در غدیرخم داده بودند، عمل نکردند و ولایت امیر المؤمنین را بپذیرند.
انقلاب ما، انقلابی در ساحت سوم دین بود و مبتنی بر موضوع ولایت و ولایت فقیه پدیدار شد.
امام(ره) فقه تا آن زمان را «فقه مصطلح» خواندند و محدوده فقه را بسیار وسیعتر از احکام عملی دانستند.
انقلاب که از الزامات آن، حرکت در مسیر و برپایه ولایت و تبعیت از آن و حرکت به سوی رشد و ارتقاء میباشد، علیرغم این که از جنس ساحت سوم دین بود، ولی در چهل سال گذشته، عموماً با ساختار ساحت دوم دین، یعنی در چهاچوب فقه، پیش برده شد.
از آنجایی که ساختار فقه، فرا زمان و فرا مکان است و دستورات آن باید در هر شرایطی انجام شود و دینداران ساحت دوم، خود را ملزم به حرکت دادن نمیدانند، لذا در راهبردها و حرکت دادن انقلاب به مشکل بر میخورند.
وقتی رهبری، موضوع گام دوم را مطرح میکنند، بدان معنی است که حرکتی از نقطه الف به نقطه ب صورت گرفته است، پس ساختار این کلام رهبری، دارای مفهوم حرکت است.
به عبارت دیگر این فرمایش ایشان، حکایت از این باور ایشان دارد که خداوند انقلاب را یک درجه ارتقاء داده است و از نوع و ساختاری ایستا، به سوی ساختاری حرکتزا سوق داده است و راه را برای حرکت به آن سو باز نموده و طبیعتاً شرایط جدید،رفتار مناسب و در قبال صحیح میخواد.
بر اساس این باور، کلام ایشان مطالبهای است که ما را به سمت رفتار مناسب با این شرایط، سوق دهد و این جای بسیار شکر دارد.
ما در چهل سال تلاش داشتیم بر اساس ساختار فقه، جامعهای مؤمن تربیت کنیم، به طوری که همه با آداب و رفتارهای دینی آشنا و بدان عمل کنند تا اجتماعی روحانی و سالم تشکیل شود.
ولی در عمل این امر تحقق پیدا نکرد و برخلاف انتظار، جامعه به مرور از این هدف، فاصله گرفت و مسیرهای دیگر را تجربه کرد.
حالا بعد از گذشت چهل سال متوجه میشویم که باید ساختاری را برای برون رفت از مشکلات یک جامعه اسلامی انتخاب و اعمال کنیم که مقصد و مسیر در آن پر رنگ باشد و جامعه از یک جامعه ایستا، به یک جامعه پویا و هدفمند تبدیل شود.
ما دیدیم که حتی اگر جامعهای تلاش کند و مردمی مؤمن تربیت نماید، ولی در آن جامعه، عنصر حرکت وجود نداشته باشد.
آن جامعه به مرور در ایستایی خود میگندد و فاسد میشود، پس باید ساختاری را تبیین نماییم که مفهوم حرکت و مقصد در آن پر رنگ باشد.
باید سه ساحت دین را به صورت یک هرم تصور کنیم.
هرمی که مقطع اول آن وسیع و گسترده باشد را ساحت اول دین بدانیم، یعنی رفتار مناسب در قبال ذات الهی که برای طبقات بالا، حکم ریز بنایی مستحکم را دارد.
در طبقه بالاتر، ساحت دوم دین که همان رفتار در قبال نظام و قوانین عالم میباشد، یعنی همان فقهیاتی که ما خود را ملزم به انجامش میدانیم و در طبقه بالاتر یعنی ساحت سوم دین، رفتار در قبال ولیّ و خلیفه خداوند پر رنگ میباشد و این در حالی است که این ساحت از دین، بر پایه دو ساحت دیگر قرار دارد.
با این منظر، وقتی به کلام رهبر معظم انقلاب نگاه میکنیم، میتوان این گونه نتیجه گرفت که بر اساس این نوع از کلام ایشان، ان شاءالله خداوند بر ما منّت گذاشته و میخواهد جامعه ما را ارتقاء دهد، چرا که در کلام ایشان عنصر حرکت بسیار پر رنگ است و لازمه آن این است که ساختاری تبیین شود که در آن ساختار، همه افراد به ساحت سوم دینداری کشیده شوند و از پله اول انقلاب که در خلال این چهل سال طی نمودند، پا بر پله دوم بگذارند و با سعی در همراهی با ولی و خلیفه الهی مسیر و مقصد را مهم شمارند تا رشد و ارتقائی الهی را کسب کنند.
انتهای پیام/