تفرشی: بیبیسی برای اشغال ایران تأسیس شد/ باقیان: دوره رضاخانی سیاهترین دوره تاریخ معاصر است
مجید تفرشی گفت: رادیو فارسی بی بی سی در سال ۱۳۱۹ حدود یک سال قبل از پایان حکومت رضاشاه برای تقویت ماشین جنگی جبهه متحد بریتانیا، توجیه تبلیغاتی و زمینهسازی افکار عمومی در جهت اشغال نظامی ایران توسط قوای متفقین تاسیس شد.

مجید تفرشی گفت: رادیو فارسی بی بی سی در سال ۱۳۱۹ حدود یک سال قبل از پایان حکومت رضاشاه برای تقویت ماشین جنگی جبهه متحد بریتانیا، توجیه تبلیغاتی و زمینهسازی افکار عمومی در جهت اشغال نظامی ایران توسط قوای متفقین تاسیس شد.
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس: پیشهمایش مجازی هشتادمین سالگرد اشغال ایران و سقوط رضاخان که به بررسی علل اشغال ایران و سقوط رضاخان در ۳ شهریور ۱۳۲۰ میپردازد، به همت پژوهشکده تاریخ معاصر برگزار شد.
تفرشی: تأسیس بیبیسی برای اشغال ایران بود
مجید تفرشی مورخ و نویسنده یکی از سخنران این پیش همایش بود که با موضوع سیاست تبلیغاتی بریتانیا در ایران برگزار شد، تأسیس بیبیسی فارسی و شهریور ۱۳۲۰ اظهارداشت: رادیو فارسی بیبیسی در سال ۱۹۴۰ (۱۳۱۹ش) حدود یک سال قبل از پایان حکومت رضاشاه، براساس یک طرح حساب شده (که مستندات دقیق آن وجود دارد) برای تقویت ماشین جنگی جبهه متحد بریتانیا، توجیه تبلیغاتی و زمینهسازی افکار عمومی در جهت اشغال نظامی ایران توسط قوای متفقین تاسیس شد.
وی افزود: در نتیجه این رادیو بخش مهمی از ماشین تبلیغاتی متفقین علیه آلمانها و بخش فارسی نسبتاً موفق رادیو برلین شد و به تدریج جانشین تجربه ناموفق بخش فارسی رادیو دهلی شد.
تفرشی با بیان اینکه باید توجه داشت که بیبیسی، رضاشاه را سرنگون نکرد، بلکه از لحاظ تبلیغاتی افکار عمومی را برای اشغال آماده کرد، اظهارداشت: در زمان شهریور ۱۳۲۰، بسیاری از مردم از اشغال ایران خشمگین بودند، ولی از رفتن رضاشاه خشنود شدند.
وی گفت: تأسیس بیبیسی با سیاستگذاری همزمان در لندن و تهران صورت گرفت.
در تهران بخش مطبوعاتی سفارت انگلیس، خانم آن لمبتون Ann Lambton بود که سعی داشت یک شبکه نخبگانی راه بیاندازد.
ریدر ویلیام بولارد سفیر انگلیس در ایران نیز سعی بسیاری کرد تا این شبکه راه اندازی شود.
این تاریخپژوه گفت: اولین سردبیر بیبیسی در لندن (اگرچه مدیرانش انگلیسی بودند) حسن موقر بالیوزی بود که فرزند موقرالدوله بالیوزی است که در کابینه سید ضیاءالدین طباطبایی وزارت فواید عامه را برعهده داشت.
تفرشی در پایان خاطرنشان کرد: وی یکی از فعالان ارشد آیین بهایی در ایران به شمار میآمد.
حسن موقر بالیوزی آن زمان یکی از رهبران بهاییهای بریتانیا بود و بعداً به عنوان یکی از ایادی امرالله منصوب و همچنین رئیس کل جامعه بهاییان انگلیس و ایرلند میشود.
مولایی: واقعیتهای ارتش خیالی رضاخانی چه بود؟
حسین مولایی پژوهشگر و تاریخپژوه طی سخنانی با عنوان بررسی اقدامات و ناکارآمدی ارتش رضاخان از زاویه آموزش نظامی آن دوره اظهارداشت: فروپاشی ارتش رضاخان قبل از مواجهه با متفقین، رها کردن تجهیزات در بیابانها و تقدیم کشور به بیگانه، برای مردم و افرادی که تحت تاثیر تبلیغات رسمی به وجود یک ارتش مدرن باور داشتند، شکّه کننده بود.
وی افزود: تعجب و حیرت مردم از رفتار نظامیان بدین خاطر بود که درک صحیحی از واقعیت ارتش نوین وجود نداشت.
به واقع حاکمیت در خصوص واقعیت نهادی که به عنوان ارتش مدرن معرفی میشد، پنهان کاری کرده بود.
در صورتی که ارتش مدرن (حتی در آن مقطع) دارای شاخصهای مشخصی هستند که همواره ذیل رژه و نمایش از آن چشم پوشی میشد.
مولایی با بیان اینکه یکی از دلایل نمایش فضاحت بار ارتش رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ عدم تأمین نیازهای اولیه آموزشی سربازان و نظامیان بود، تصریح کرد: به بیان دیگر با اینکه انحلال ارتش پهلوی اول همزمان با تجاوز متفقین به ایران (در شهریور ۱۳۲۰) دلایل متعددی دارد، اما یکی از مواردی که اسناد و شواهد قابل توجهی برای اثبات آن اقامه شده، محرومیت از آموزشهای رزمی منظم و حرفهای به جهت عدم تامین امکانات و نیازهای اولیه سربازان و کارکنان نهادی بود که لقب ارتش مدرن ایران را یدک میکشید.
این پژوهشگر افزود: ارتشهای مدرن شاخصهای متعددی دارند که صرفاً یکی از آنها آموزشهای حرفهای نظامیان و سربازان است.
برای آموزشهای نظامی بدیهیات و شاخصهایی وجود دارد که تأمین حداقل نیازها نقطه آغاز محسوب میشود.
با این وجود برای ارتش رضاخان که در تأمین بدیهیات و نیازهای اولیه ناتوان بود، این مهم هیچگاه محقق نشد.
وی افزود: در دوره پهلوی اول و در شرایطی که دوره قاجار به عنوان دوره تباهی مورد تمسخر بود، عمده سربازان ارتش رضاخان به لوازم ابتدایی آموزش از جمله کتابچه و شمشیر معمولی نیز دسترسی نداشتند و به سبب کمبودها، از واحدی به واحد دیگر سرگردان بودند.
مولایی در پایان خاطرنشان کرد: مشکلات عدیدهای در سرراه آموزش نظامی نیروها مطرح بود که عمدتاً ذیل کمبود منابع و تجهیزات قابل توجیه است.
در این رابطه نامه بسیار مهمی از فرمانده تیپ مستقل گارد سوار به تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۰۸ در خصوص فقدان تجهیزات آموزشی وجود دارد که مهر تأییدی بر ادعاهای فوق است و اهم کمبودها را مورد تایید قرار میدهد.
باقیان: دوره رضاخانی سیاهترین دوره تاریخ معاصر است
مرتضی باقیان پژوهشگر و تاریخپژوه از دیگر سخنران این برنامه بود که با موضوع امنیت اجتماعی در عصر رضاشاه با طرح این پرسش که در جنگ جهانی اول، مقاومت مردمی در نقاط مختلف ایران صورت پذیرفت ولی در جنگ جهانی دوم چنین امری اتفاق نیفتاد، اظهارداشت: امنیت اجتماعی با مقوله هویت جامعه ارتباط بسیار نزدیکی دارد.
منظور ما از امنیت اجتماعی در اینجا، امنیت هویتی جامعه است.
یعنی فقدان تهدید برای هویت جامعه.
جوامع زمانی از امنیت اجتماعی برخوردارند که هویت آن جامعه مورد تهدید واقع نشود.
وی افزود: تأمین امنیت بویژه امنیت اجتماعی از وظایف هر دولتی است.
مرجع اصلی امنیت ملی، دولت و حاکمیت ملی است، مرجع امنیت اجتماعی، جامعه است.
امنیت اجتماعی یکی از مولفههای مهم در ارتقا امنیت ملی است.
زمانی امنیت اجتماعی مطرح میشود که جامعه تهدیداتی نسبت به هویتش احساس کند.
باقیان ادامه داد: رضاشاه وقتی به سلطنت رسید میخواست نظم سنتی جامعه ایران را که مبتنی بر زیرساختهای دینی بود، برهم بزند و به جاش نظم تجدد گرایانه که ملهم از عصر مدرنیته غربی را جایگزین آن کند.
(اقدامات شبه مدرنیستی) این نوسازی آمرانه در ابعاد مختلف و ارزشهایی که رضاشاه دنبال پیاده کردن آنها در جامعه ایرانی بود، با محیط فرهنگی جامعه ایران همخوانی نداشت.
وی افزود: رضاشاه میخواست یکسری ارزشها را به زور وارد هویت ایرانی و جامعه ایرانی کند و برای این کار، دست به سرکوب و خفقان جامعه ایرانی زد که موجبات نارضایتی و بیزاری مردم را فراهم آورد و به تبع آن اعتماد عمومی را کاهش داد.
این تاریخپژوه با اشاره به اینکه رژیم رضاشاه چون از طریق کودتا سرکار آمده بود، عملاً دچار بحران مشروعیت بود.
گفت: دولت برای فرار از این وضعیت بحران مشروعیت، هر چه بیشتر از ابزارهای قهر و نیروهای نظامی و انتظامی به عنوان بازوی اجرایی خود استفاده میکرد.
وی با بیان اینکه در دوره پهلوی اول، وظیفه کل اجزا حکومت اعم از بوروکراسی، ارتش، شهربانی و قوای سهگانه وظیفه تحکیم پایههای قدرت نهاد سلطنت بود، تصریح کرد: حکومت رضاشاه بر قدرت نظامی مانند ارتش و پلیس استوار بود و شواهد تاریخی نشان میدهد که شهربانی نقش مهم و حیاتی در سرکوب و فرونشاندن مخالفان در جهت پیشبرد اهداف و سیاستهای نوگرایی دولت ایفا میکرد.
باقیان ادامه داد: آزادیهای مشروع مردم بهشدت توسط شهربانی و نظامیان نقض میشد، سیاستهای آمرانه و خودکامه رژیم پهلوی اول در ابعاد اجتماعی، اقتصادی با متحدالشکل کردن لباس و کشف حجاب، غصب املاک و داراییهای مردم و...
به یک منبع ترس و خفقان در جامعه مبدل شده و نشان از عدم احساس امنیت اجتماعی در جامعه دوران پهلوی اول دارد.
وی گفت: ممنوعیت مراسمات مذهبی مثل تعزیه و روضه خوانی و عزاداری بویژه در اواخر سلطنت آخر رضاشاه و دینستیزی (زیر زمینی شدن عزاداریها) تضعیف و سرکوب روحانیت به طرق مختلف، بخش مهمی از نوسازی رضاشاه در زمینه آموزشی و قضایی در راستای تضعیف روحانیت بود
این تاریخ پژوه بیان کرد: عشایر جزو نیروهای نیروهای اجتماعی موثر در جامعه ایران و بصورت سنتی جزو حافظان مرزی و مرزبانان کشور ایران محسوب میشدند که رضاشاه با سیاست تخت قاپو کردن عشایر، جامعه ایران را از نیروهای کارآمد و موثر در موقع هجوم بیگانگان تهی کرد.
وی افزود: انتخابات در عصر رضاشاه به صورت صوری برگزار میشد و نتایج انتخابات از قبل مشخص بود.
دو امر انتخابات و مجلس که از ثمرات انقلاب مشروطه بود، عملاً از حیز انتفاع افتاد.
مجلس که رکن رکین مشروطیت و مهمترین دستاورد و ثمره مشروطیت بود، عملاً بیشتر نقش مهر تایید بر منویات رضاشاه را داشت.
باقیان ادامه داد: در طول سلطنت شانزده ساله رضاشاه شهربانی و بخشهای اطلاعاتی امنیتی مخوف او در نقض صریح حقوق فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...
اقشار و گروههای مختلف مردم کشور گامهای استواری برداشتند و موجبات دستگیری، بازداشت، شکنجه و قتل صدها تن از ایرانیان را فراهم آورند.
وی ادامه داد: هر چه از اوایل سلطنت رضاشاه به سمت اواخر دوره سلطنت رضاشاه حرکت میکنیم، شکاف میان دولت و ملت و یا شکاف میان حاکمیت و مردم دارد بیشتر میشود.
حکومتی که امنیت و بقای آن با امنیت مردم در تضاد باشد، نمیتواند کارکرد امنیتی خویش را به نحو مطلوبی ارائه نماید، بلکه خود باعث بروز و ظهور نا امنیهای گستردهای در تمام شئون جامعه خواهد شد.
باقیان در پایان خاطرنشان کرد: امنیت و بقا حکومت تک نفره رضاشاه در تضاد با امنیت مردم بود.
مهمترین مولفه سرمایه اجتماعی اعتماد میان دولت و ملت هست.
قطعاً برای مردم ایران اشغال کشور توسط بیگانگان مصبیت بزرگی بود ولی آنچه باعث خوشحالی مردم شد، از بین رفتن یک مصبیت بزرگتری بنام دیکتاتور بود.
رضاشاه به عنوان یک دیکتاتور دیوانه و وحشی ظلم های بسیاری روا داشت.
در این پیشهمایش، دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، با موضوع «چرایی فروپاشی سریع ارتش و سقوط رضاخان»، مجید تفرشی با عنوان «سیاست تبلیغاتی بریتانیا در ایران: تأسیس بیبیسی فارسی و شهریور ۱۳۲۰»، مریمالسادات حسینی درباره «تأثیر اشغال ایران بر تأسیسات صنعتی کشور»، حسین مولایی با موضوع «بررسی اقدامات و ناکارآمدی ارتش رضاخان از زاویه آموزشهای نظامی آن دوره»، مرتضی باقیان درباره «امنیت اجتماعی در دوره پهلوی اول و تأثیر آن در عدم شکلگیری مقاومت مردمی در جریان اشغال» سخنرانی کردند.
انتهای پیام/