اسماعیلی: نام «امیرعلی مصدق» با رباعی و دوبیتی پیوندی ناگسستنی دارد
رضا اسماعیلی درباره مرحوم مصدق نوشت: آنان که در طول چهار دهه گذشته با ادبیات انقلاب حشر و نشر داشتهاند، به خوبی میدانند که نام امیرعلی مصدق با رباعی و دوبیتی پیوندی ناگسستنی دارد.

رضا اسماعیلی درباره مرحوم مصدق نوشت: آنان که در طول چهار دهه گذشته با ادبیات انقلاب حشر و نشر داشتهاند، به خوبی میدانند که نام امیرعلی مصدق با رباعی و دوبیتی پیوندی ناگسستنی دارد.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، در پی درگشت امیرعلی مصدق از شاعران کشورمان، رضا اسماعیلی یادداشتی برای درگذشت این شاعر پیشکسوت با این عنوان «به انگیزه تولد دوباره شاعر انقلاب، «استاد امیرعلی مصدق» نوشت که در ادامه میخوانید.
«خداحافظ رفیق»
دلم در سینه آهی کرد و بگذشت
خودش را خاک راهی کرد و بگذشت
جهان یک پنجره دارد که هر کس
ز درآمد، نگاهی کرد و بگذشـت
(امیرعلی مصدق)
امیر علی مصدق متولد سال ۱۳۳۵ و در شمار شاعران نسل اول انقلاب بود که در سرودن رباعی و دوبیتی استعداد و نبوغی خاص داشت.
مصدق هر چند از ۱۰ سالگی به شعر و شاعری رو آورد، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با ورود به حلقه شاعران حوزه هنری، این هنر را جدی گرفت.
وی در دهه اول انقلاب - سال ۵۹ - به جمع شاعران حوزه هنری پیوست و با شرکت در جلسات نقد شعر حوزه هنری به تربیت استعداد ادبی خود پرداخت.
وی همچنین سالها به عنوان عضو شورای شعر حوزه هنری و کارشناس شورای شعر و موسیقی صدا و سیما فعالیت میکرد.
آنان که در طول چهار دهه گذشته با ادبیات انقلاب حشر و نشر داشتهاند، به خوبی میدانند که نام مصدق با رباعی و دوبیتی پیوندی ناگسستنی دارد، چنانچه اگر بخواهیم فهرستی از نام رباعی سرایان معاصر تهیه کنیم، بی هیچ شکی نام مصدق یکی از نامهایی است که باید در این لیست قرار بگیرد.
جالب است که بدانید در پارهای از مواد حتی شهرت و آوازة بعضی از رباعیهای این «ترک پارسیگوی» در ذهن و زبان مردم کوچه و بازار از شهرت و آوازهای که شاعر در طول این چهار دهه برای خود دست و پا کرده، بیشتر است!
مانند دو رباعی زیر:
آنان که به خون خود وضو میکردند
دست و سر خود فدای او میکردند
در دشت بلا، میان خون و آتش
گم کرده خویش، جست و جو میکـردنـد
*
بر سینه شب، تیغ فلق خواهد خورد
بر حنجر کفر، تیر حق خواهد خورد
سوگند به فارسان والفجر آخر
تاریخ به دست ما ورق خواهد خورد
بدون اغراق باید گفت که حلاوت بسیاریی از رباعیهای مصدق که در سالهای آغازین انقلاب و در طول دوران پرافتخار دفاع مقدس سروده شدهاند، در ذائقه بسیاری از خوانندگان مشتاق و جدی ادبیات معاصر هنوز هم باقی مانده است.
از زنده یاد مصدق آثار زیر به یادگار مانده است:
«گزیده ادبیات معاصر، شماره ۸۵»، «با اجازه عشق، نشر تکا»، دیوان ترجمه شده امام خمینی به زبان آذری و «تصحیح دیوان سلمان ساوجی».
سال ها پیش نیز مقاله پژوهشی بسیار ارزشمندی پیرامون شناخت رباعی از ایشان در مطبوعات چاپ شد که قرار بود با بازنویسی و تکمیل به صورت کتاب چاپ شود، که متاسفانه چاپ نشد.
و اما دیروز دختر ارشد استاد با منزل تماس گرفت و با صدایی بغض آلود درخواست کرد که شماره ای از دوستانی که در وزارت ارشاد هستند در اختیارش بگذارم.
وقتی پرسیدم شماره ارشاد را برای چی می خوای؟
ناگهان بغضش شکست و گفت: امروز صبح زود پدر در اثر ایست قلبی از دنیا رفت...!
با عرض تسلیت به خانواده این عزیز سفر کرده و جامعه ادبی ایران، به عنوان حسن ختام شما را دعوت به بازخوانی غزلی از استاد مصدق می کنم:
من و شکوه و شکایت؟!
سخن گزاف باشد
که ز دوستان به دشمن، گله خود خلاف باشد
نه زبان شکوه دارم، نه مجال جلوه این جا
که ز دوست هر چه قسمت بُودم کفاف باشد
بگذار و بگذر از من، که گذاشتم، گذشتم
که جدل همیشه این جا، به سر لحاف باشد!
نه ردای عشق در بر، نه کلاه عقل بر سر
همه شب میان عقل و من و دل مصاف باشد
نه به گِرد گل بگردم، نه به دور باغ و بستان
که خیال من به کویت، همه در طواف باشد...
روحش شاد و چراغ یادش پر فروغ باد
گفتنی است، امیرعلی مصدق از شاعران کشورمان روز گذشته در ۶۵ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و امروز در قطعه نام آوران به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/