پیام کیانی: پاکت سنگین را بانی و مداح جلسه رسم کردند/ موقع بازی برای یک هیأتدار خواندم تا دعوتم کند!
پیام کیانی میگوید: اگر من مداحی را بیاورم و به او 100 میلیون بدهم، او به 100 میلیون عادت میکند. یعنی مداحان مطلقاً مقصر نیستند، به آنها دادند و مزه کرده است! امسال آقای فلانی برای یک دهه ۸۰۰ میلیون میگیرد.

پیام کیانی میگوید: اگر من مداحی را بیاورم و به او 100 میلیون بدهم، او به 100 میلیون عادت میکند.
یعنی مداحان مطلقاً مقصر نیستند، به آنها دادند و مزه کرده است!
امسال آقای فلانی برای یک دهه ۸۰۰ میلیون میگیرد.
خبرگزاری فارس ـ حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: پیام کیانی متولد ۳ خرداد ۱۳۷۲ در تهران است که از مداحان خوشخوان و آیندهدار کشور محسوب میشود و قطعاً در آینده بیشتر از او خواهیم شنید.
او این روزها هم جایگاه خوبی میان عزاداران حسینی به خصوص قشر جوان دارد.
در حالی که برخی از بزرگترهای مداحی از کجرویها و عملکردهای مداحان جوان و نسل جدید گلایه دارند، به مناسبت ماه محرم گفتوگویی با این مداح جوان داشتیم تا برایمان بگوید از نظر او، اشکال کار کجاست و در سپهر مداحی کشور ما جوانها چه میکنند.
مادرم شعر را میخواند و من حفظ میکردم
مداحی را از چه زمانی شروع کردید و چه اساتیدی در این عرصه داشتید؟
من از سال ۷۹ به صورت مستمر مداحی میکنم.
اولین بار که شروع به مداحی کردم محرم بود و با سن ۵ یا ۶ سالگی و در شرایطی که سواد نداشتم، نوحه خواندم.
مادرم اشعار را میخواند و من حفظ میکردم و در جلسه میخواندم.
این خواندنهای من محرم به محرم ادامه داشت.
اولین شعری هم که خواندم شعر محتشم کاشانی بود که آن زمان حاج صادق آهنگران خوانده بود و من آن را گوش کردم و در جلسه خواندم.
آن زمان شور مثل الان مستمع نداشت و واحد میخواندند.
سال ۷۹ یک روز در کوچه با بچهها بازی میکردیم.
یکی از دوستان من گفت: پیام، پیام بخوان!
گفتم چی شده؟
من هم فقط یک شعر بلد بودم که همه میدانستند خوب میخوانم.
همین شعر معروف دلم به عشق یارم...!
دوستم گفت فلانی که در حال رد شدن است، هیأتدار است.
بخوان تا تو را ببیند!
من هم خواندم.
این بنده خدا هم صدای من را شنید و یک لحظه سرش را برگرداند و به من خیره شد و گفت تو چقدر خوب میخوانی؟!
گفت دوشنبه بیا هیأت ما، حسینیه ما فلان خیابان است.
دوشنبه رفتم هیأت و آنجا خواندم و بعد نمکگیر شدم.
هر هفته دوشنبهها میرفتم، اما این جلسه تعطیل شد و جاهای دیگری رفتم.
من چند سال از ۸۰ تا ۸۴ در کرمانشاه زندگی میکردم و در رفت و آمد میان تهران و کرمانشاه بودیم.
کرمانشاه بزرگتری به نام حاجعلی آقای نظری دارد که خیلی نفس گرم و دل سوختهای دارد و من محضر ایشان را به عنوان استاد درک کردهام.
البته من از ابتدا کمی خجالتی بودم و خجالت میکشیدم بروم در موسسه بنشینم و بگویم من میخواهم مداح بشوم، میشود به من یاد بدهید!
برای همین به صورت اکتسابی، پای منبر مینشستم و میشنیدم.
البته با تمرین زیاد مهارتها را به دست میآوردم.
آقای یزدان ناصری در کرمانشاه هم نقش بهسزایی در مداحی من داشت و من ایشان را بهعنوان الگو برای خودم قرار داده بودم.
اگر در شروع مداحی تقلید نباشد، نمیشود
من از ابتدا کمی خجالتی بودم و خجالت میکشیدم بروم در موسسه بنشینم و بگویم من میخواهم مداح بشوم، میشود به من یاد بدهید!
برای همین به صورت اکتسابی، پای منبر مینشستم، میشنیدم، البته با تمرین زیاد مهارتها را به دست میآوردم
بنابراین مداحی را با روش تقلیدی شروع کردید و جلو بردید.
خیلی از جوانان هم به این شکل شروع میکنند.
آیا این روش خوب برای شروع کار مداحی است؟
اگر در شروع مداحی تقلید نباشد، نمیشود.
در ابتدای کار که میخواهند بسمالله را بگویند، باید مداحی یا منبر فرد دیگری را بشنوند تا لحن و صوت بیاموزند.
تقلید، لازمه کار است.
برای همین یک جوان باید ابتدا فردی را که صدایش به صدای او نزدیکتر است، انتخاب کند و آرامآرام، تقلید را شروع کند و به مرور پلهها را بالا رود تا جایی که خودش مستقیم با شاعران مرتبط شود.
در این مرحله دیگر خودش صاحبسبک و لحن میشود.
صداسازی هم لازمه کار است، اما شروع با تقلید است.
از سیدجواد ذاکر، نریمان پناهی و هلالی تقلید میکردم
صدای شما به کدام یک از مداحان نزدیکتر بود؟
ابتدا از مرحوم حاج سیدجواد ذاکر تقلید میکردم و صدایم به آن مرحوم شباهت داشت.
حتی اینکه من به شور خیلی علاقه دارم به واسطه ارتباط و تقلید از ایشان است.
آن زمان برای اولین بار، نوار کاست ایشان را گرفتم و گوش دادم و حس کردم این صدا را قبلا شنیدهام.
برایم خیلی دلچسب بود.
آن نوار مداحی بود که ایشان میخواند: «گوش بکنید داره میاد یک صدایی از مدینه...».
در آن زمان بچگی، من چقدر با این نوحه گریه کردم!
من با سیدجواد ذاکر مأنوس شدم و در مرحله بعدی هم تقلید از آقای نریمان پناهی را شروع کردم و الان هم ارتباط بسیار نزدیکی با ایشان دارم و در کارها و برنامهها از مشورتهایش استفاده میکنم.
آن زمان آقانریمان واحدخوانی داشت و مثل الان شور نمیخواند، من هم خیلی واحد دوست داشتم.
در کنار تمام اینها به صدای آقای هلالی هم علاقه بسیاری داشتم، اما بعد که جلوتر آمدم، خودم کمکم شروع به قالب ساختن کردم و دستگاههای موسیقی را یاد گرفتم که در مداحی بسیار به من کمک کرد.
از همان ابتدا روحیه من آرام بود، شلوغ نمیخواندم و احساسی میخواندم.
حاضر نیستم به قیمت جدید خواندن، کار ضعیف بخوانم
الان ارتباط شما با شاعران چهطور است؟
خودتان سفارش شعر میدهید یا نه شعر آماده را به شما میدهند؟
من با خیلی از شعرا اصلاً ارتباط ندارم.
با آقای باقیزاده، علیرضا دهقانی و آقای عباس قلع مرتبط هستم و برای تولید یک شعر در حد پیشنهاد مواردی را میگویم یا مضمون میدهم تا شعری براساس آن ساخته شود.
مثلاً میگویم از این قسمت روضه شروع کنید و مَطلَع آن هم این شکلی باشد، خوب است.
عمده ملودی کارهایم را خودم ساختهام، اما در شعر زیاد وقت نگذاشتم.
اگر بخواهم شاعری کنم، تنها مطلع آن را میگویم، اما ملودی اکثر کارها را خودم میسازم و از ۱۰ اثر شاید ملودی ۶ تا را خودم ساخته باشم.
با شعرایی که خیلی از آقایان با آنها در ارتباط هستند، ارتباطی ندارم و شعرهای آنها هم به دست من نمیرسد.
شاید یکی از عللی که میگویند چرا پیام کیانی تکراری میخواند، این است که شعرها به دست من نمیرسد.
اگر هم برسد، من خیلی روی آن تمرین میکنم، یعنی مداحی نیستم که به خاطر تنوع و جدید خواندن، حاضر باشم، ضعیف بخوانم.
معتقدم باید سوار کار شوم و خیلی تمرین کنم تا اجرایی صد درصدی داشته باشم.
از آقانریمان یاد گرفتهام، دنبال سبکبازی نباشم.
ایشان میگفت هر زمانی یک شعر به دستت رسید، اول خودت آن را بخوان، با آن گریه کن و در خانه سینه بزن و بعد بخوان.
بعد هم که آن را خواندی، فکر نکن این سریع تمام میشود و باید دنبال شعر بعدی بروی، بلکه با آن مأنوس شو.
مثلاً فلان مداح اگر جدید نخواند، مستمعین میگویند مایه نگذاشت!
اما اگر آقانریمان شعرهای قدیمیاش را بخواند، میگویند ماشاءالله سنگتمام گذاشت!
کسی شب اول محرم نمیآید به آقانریمان بگوید امسال چه شعری دارید که بخوانید؟
به او میگویند میشود «صلو علیک و ملیکالسماء» را بخوانید؟!
اینکه دنبال این باشیم مدام جدید بخوانیم، این برای مستمع توقع ایجاد میکند.
ما باید مستمع را پرورش بدهیم.
مگر چقدر مضمون و ملودی داریم که بخواهیم هر هفته جدید بخوانیم؟
گاهی به قیمت جدید خواندن، قافیه بد و شعر ضعیف میآوریم یا کار با ملودی غیرسنگین میخوانیم، اما خوب است که مداح سه تا شعر را تا ۶ ماه بخواند که بامحتوا باشد و سوز داشته باشد.
شما جدید هم بخوانید مردم هم بگویند بَهبَه، اینطور نیست حضرت زهرا باید بَهبَه را بگوید!
نوحه «کسی را ندارد این بینوا یا حسین»
وقتی با نوحهای در تنهایی گریه میکنی، در مردم اثرگذار تر است
یکی از نوحههای معروف شما «کسی را ندارد این بینوا یا حسین» بود که بسیار هم بازنشر شد.
این نوحه چگونه شکل گرفت؟
از آقانریمان یاد گرفتم، دنبال سبکبازی نباشم.
ایشان میگفت هر زمانی یک شعر به دستت رسید، اول خودت آن را بخوان، با آن گریه کن و در خانه سینه بزن و بعد بخوان.
بعد هم که آن را خواندی، فکر نکن این سریع تمام میشود و باید دنبال شعر بعدی بروی، بلکه با آن مأنوس شو
اولا توجه صورت گرفته به این نوحه لطف امام حسین(ع) بود.
شاعرها واقعاً مظلوم هستند و کسی از آنها یاد نمیکند.
این شعر زمانی به دست من رسید که یک سال و نیم، همه آن را خوانده بودند.
این شعر را محرم سال ۹۸ خوانده بودند که من خیلی اتفاقی در اینستاگرام دیدم و به دلم نشست!
البته ملودیای را که من دوست داشتم، نداشت.
خودم با ملودی جدید خواندم و بسیار با آن گریه کردم.
در هشتگرد، جلسهای داشتم که بعد از آن برای زیارت به یک امامزاده رفتیم.
همراه یکی از دوستانم بودم که شروع به خواندن این شعر کردم.
دوست من مدتی از من دور شد تا با تلفن همراهش صحبت کند و من تنها شدم.
در این لحظه یاد حرفی از حاج فیروز زیرککار افتادم که روی چهارپایه میخواند و میگفت: ای در و دیوار شما شهادت بدهید، شما گواه باشید، فردای قیامت که من اینجا یا حسین گفتم، شما آن را ثبت کنید!
به خودم گفتم زرنگ باش، اینجا بخوان، بگذار این در و دیوار گواهی بدهند.
اینجا که نه دوربین و نه مستمعی نیست، برای خودت بخوان.
فیلم ضبط شده پیام کیانی در امامزاده
شروع به خواندن برای امامزاده کردم.
بعد از کلی شور و حال و صفا کردن با آن شعر، از خودم یک فیلم گرفتم که از این امامزاده داشته باشم.
بعد از ۲۰ روز، من این ویدیو را در واتساپ استوری کردم که ۵۷ نفر به من گفتند این فیلم را برای ما میفرستی؟
دیدم استقبال زیاد است، گفتم بقیه هم استفاده کنند، بعد آن را در اینستاگرام منتشر کردم.
خانه ما تهرانپارس است، از تهرانپارس تا مهرآباد برای برگزاری جلسه هیأت رفتم که ۴۵ دقیقه در راه بودم و وقتی به مهرآباد رسیدم حدود ۳۰۰ نفر آن را بازنشر کرده بودند.
شعر این نوحه برای حسین نوری است که اهل مشهد است و یک موسسه به نام «تکیه نوکری» دارد.
بعد از این نوحه به من اثبات شد که اگر خودمان با نوحهای گریه کرده باشیم، آتش میزند!
محرم سال قبل هم اتفاق مشابه دیگری رخ داد.
من نوحه «حسین جان» که آقانریمان هم خواند، نوشتم بودم و ملودی ساخته بودم، اما به دلم نشسته بود.
صفحه اینستاگرام خبرگزاری فارس، نوحهای از آقای پویانفر منتشر شد که خیلی خوب بود.
آن سال من ظهرها قم هیأت داشتم از تهران تا قم با این نوحه گریه کردم.
براساس آن ملودی، کمی تغییر ایجاد کردم و نوحه «حسین جان» را تولید کردم که با آن شعر۱۰ روز گریه گرفتم!
و هنوز که هنوز است، وقتی آن را میخوانم گریه میکنند!
مداحی که برای دهه محرم امسال، ۸۰۰ میلیون گرفت!
بزرگترهای عرصه مداحی معتقدند، جوانترها روند مداحی را منحرف کردهاند.
آنها میگویند نمونه این انحراف، پاکتهای سنگین و بعضا نجومی است.
موافقید؟
همه چیز تغییر کرده است.
اشکال از منِ جوان است و دقیقاً همین است.
جوانها خراب کردند و اشتباه کردند.
شما از نوع خواندن جوانها بگیرید تا نوع هیاتداری آنها!
اما آن کسی که پیرغلام بوده و میگوید ما طی نمیکردیم و جلسه میرفتیم، یک عرف و آدابی داشتند که هم مداح و هم بانی جلسه هر دو رعایت میکردند.
مثلاً زمانی که پیرغلامی به جلسهای میرفت، بانی هرچه میداد میگرفت و میگفت برکت اباعبدالله است، اما از آن طرف هم هیاتدار میگفت این روضهخوان امام حسین است، آداب دارد و باید شأن او حفظ شود و رقمی در شأن آن پیرغلام به نیت تبرک حضرت زهرا (س) تقدیم او میکردند.
اما آیا الان اینطور است؟
همانطور که آن جوان، آداب را رعایت نمیکند و طی میکند و میگوید باید اینقدر به من بدهید تا بیایم، یعنی شرط میگذارد، از آن طرف هم خیلی از هیأتدارها رعایت حال ما را ندارند.
اگر کسی طی نکند، شأن او را حفظ نمیکنند.
من فکر میکنم در قدیم اینطور بوده که پیرغلامان و هیاتدارها آداب را حفظ میکردند و دوطرفه بود، اما الان این طور نیست.
مثلاً اگر من طرف را بیاورم و به او ۱۰۰ میلیون بدهم، او به ۱۰۰ میلیون عادت میکند، بعد من میگویم او ۱۰۰ میلیون گرفته چرا من ۸۰ میلیون نگیرم؟
یعنی مداحان مطلقاً مقصر نیستند، به آنها دادند و مزه کرده است!
امسال آقای فلانی در فلان شهرستان اطراف تهران برای یک دهه ۸۰۰ میلیون میگیرد، اصلاً هم اهل اغراق نیست، موثق میدانم وگرنه اعلام نمیکردم.
قطعاً سال بعد ۹۰۰ میلیون میشود.
پس هیاتدارها هم در این مسأله دخیل هستند.
زمانی که پیرغلامی به جلسهای میرفت بانی هرچه میداد میگرفت، اما از آن طرف هم هیاتدار میگفت این روضهخوان امام حسین است و باید شأن او حفظ شود و رقمی در شأنش به او تقدیم میکرد
برخی هیأتدارها شأن را حفظ نمیکنند.
فلانی را دعوت میکنند، میگویند خودتان اگر وسیله دارید بیایید.
ما چند وقت در یکی از شهرها بودیم.
یکی از مداحانی که سنی از او گذشته است، میگفت از من پرسیدند حاجآقا وسیله دارید؟
گفتم بله من یک خودروی تیبا دارم.
گفتند شما بیا ما جبران میکنیم، بعد او میگفت رقمی که دادند به اندازه کرایه من هم نبود.
در نتیجه آن مداح دیگر به آن شهر نمیرود یا اگر بخواهد برود، میگوید باید اینقدر بدهید.
اگر فردی شغلش مداحی باشد، در ۴۰ سالگی متهم به فقر است
نکته این است که مداح نباید ارتزاقش از این راه باشد که انتظار جبران داشته باشد.
با این موضوع چقدر موافقید؟
اگر من طرف را بیاورم و به او صد میلیون بدهم، او به صد میلیون عادت میکند، بعد من میگویم او صد میلیون گرفته چرا من ۸۰ میلیون نگیرم؟
یعنی مداحان مطلقاً مقصر نیستند، به آنها دادند و مزه کرده است!
حاجکاظم غفارنژاد میگفت مداحی که کسب و کارش پاکت باشد، یعنی مداحی که شغلش مداحی باشد در ۴۰ سالگی متهم به فقر است.
شما تا ۴۰ سالگی میتوانید شعر حفظ کنید و بخوانید، بالاخره تمام میشوید.
در ۵۰ سالگی دوباره نمیتوانید آن چیزی باشید که در جوانی بودید.
مداح باید شغلی داشته باشد، زیرا مداحی عشق و صفا است.
مداحی مثل کسی است که کفگیر دستش میگیرد و شب اول محرم سراغ دیگش میرود، یا دیگری که سیاهی میزند.
بنابراین اصلا نباید ارتزاقش از این راه باشد.
این حرف درستی است، اما متفاوت با آن نکته من است.
پاکتهایم را برای کمک به نیازمندان خرج میکنم
شما هم پاکت میگیرد؟
همه پاکت میگیرند، ما هم میگیریم، اما ۸۰ درصد خرج کارهای جهادی هیأت ما با همین پاکتهایی است که من میگیرم.
حدود ۲۰ درصد با کمک مردم تأمین میشود و باقی از پاکتهای گرفته شده من در جلسات دیگر تأمین میشود.
ما در طول سال خانوادههایی را زیر پوشش داریم که حمایت میکنیم.
به کودکان کهریزک کرج کمکرسانی میکنیم.
جهیزیه برای دختران نیازمند تهیه میکنیم.
سازمان تبلیغات به مداحان تذکر دهد بهتر از کوچک شدن بزرگترهاست
در خصوص خطاها و اشتباهات حوزه مداحی، معتقدید نهادهایی مثل سازمان تبلیغات باید وارد شوند یا بزرگترها باید کاری کنند؟
ما هیچ خیری از سازمان تبلیغات ندیدیم.
میخواهند چه کنند؟
سالی nکیلو برنج بدهند؟
n تومان بن بدهند برویم نمایشگاه عطر سیب با آن کالای ایرانی بخریم؟
اینها اصلاً به درد ما نمیخورد.
کسی که بخواهد ۱۰ شب روضه بگیرد، امام حسین آنقدر به او میدهد که اصلاً نیازی به کمک نداشته باشد.
البته حوزه تشکلهای دینی سازمان، واقعاً به ما لطف داشتند و به ما کمکرسانیهایی کردند.
مثلا ما در حوزه پوشش مداحان مشکل داریم.
نوع پوشش آنها در شأن امام حسین نیست.
کانون چه بگوید؟
مثلاً بگوید جوراب بپوشید؟
اما با تمام خلاها معتقدم تذکر از طرف سازمان تبلیغات باشد بهتر است!
چون یک پدر ۱۰ بار به پسر حرفگوشنکن خودش بگوید، ابهت پدر میریزد و وای به حال خانوادهای که هیمنه پدرش از بین برود.
مثلاً حاجآقای فلان که ۸۰ سالش است بیاید به یک مداح ۲۴ ساله تذکر دهد.
این اشتباه است.
حاجآقا منصور اینقدر عظمت دارد و اسمش حرمت دارد که خوب نیست بخواهد گوش یک مداح ۳۰ ساله را بپیچاند، اما سازمان طبق یک چارچوب میتواند جلو بیاید و این کارها را انجام دهد.
اگر هم تخلفی صورت گرفت، گزارش دهند و فرضاً به مداحی بگویند تا ۶ ماه نمیتوانید بخوانید.
در خصوص تعابیری که مداحان برای ذوات مقدسه به کار میبرند، هم جای تأمل وجود دارد.
برخی به این داستان حضرت موسی و چوپان اشاره میکنند که خدا فرمود بگذار هرطور دوست دارد مرا بخواند، اما دوست داشتن یک بحث است و هنجارشکنی هم بحث دیگری.
ما که با رفیق کوچهایمان صحبت نمیکنیم، بلکه با رفیق شفیقمان حرف میزنیم که از مادر مهربانتر است.
با معصوم صحبت میکنیم؛ با کسی که بر ما شرف دارد.
ما هر چقدر هم با امام حسین رفیق باشیم، اینقدر حق و حقوق نداریم که بگویم مثلاً خوشگله و...!
چند وقت پیش در نوحهای این لفظ را شنیدم که «قمرپرستم»!
این که کفر محض است.
قبلاً آفتابپرست و گاوپرست بودند، پیغمبر اکرم آمد با اینها جدال کرد تا مسلمان شوند.
حالا ما اینقدر از اسلام دور شدهایم که به اسم امام حسین و حضرت قاسم، یک مسلمان بیاید بگوید من قمرپرستم؟!
طرف الان با امام حسین(ع) از خدا دور میشود و میگوید ما قمرپرستیم!
اینها بد است و باید برخورد شود.
مداحی و طلبگی با هم قابل جمع نیست
شما درس حوزوی خواندهاید.
چقدر به مسیر مداحی شما کمک کرد؟
چند وقت پیش در نوحهای این لفظ را شنیدم که «قمرپرستم»!
این که کفر محض است.
قبلاً آفتابپرست و گاوپرست بودند، پیغمبر اکرم آمد با اینها جدال کرد تا مسلمان شوند.
حالا ما اینقدر از اسلام دور شدهایم که به اسم امام حسین و حضرت قاسم، یک مسلمان بیاید بگوید من قمرپرستم!
من از مدرسه اخراج شدم!
برای همین به حوزه رفتم و آنجا درس خواندم.
البته بعد به دانشگاه رفتم و الان در مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق تحصیل میکنم.
حوزه رفتن یک آرامش و تواضع به مداح میدهد.
البته فردی که طلبه هست، نمیتواند خیلی برای مداحی وقت بگذارد؛ چون طلبگی مهمتر است.
معتقدم اگر کسی طلبه است و شهریه امام زمان را میگیرید، باید کاملاً پای مکتب ایشان باشد، زیرا طلبهای که ۸ ساعت بحث و درس نداشته باشد، طلبه نیست.
اگر کسی میخواهد مداحی را ادامه دهد و به یک نقطهای برسد باید یک شاخه را جلو برود، ولی اگر طلبهای است که مداحی را دوست دارد، بداند طلبگی مهمتر است.
من مداح هستم ولی میگویم اگر کسی طلبه است و طلبگی میکند و مداح هم هست، تلاش نکند که مداحیاش را بالا ببرد، زیرا طلبگی واجبتر است.
آرزو دارم ببینم آب مینوشد حسین
در مسیر نوکری امام حسین چه آرزویی دارید؟
من مداح هستم ولی میگویم اگر کسی طلبه است و طلبگی میکند و مداح هم است، تلاش نکند که مداحیاش را بالا ببرد؛ زیرا طلبگی واجبتر است
آرزویم این نیست که بگویم در فلان مجلس بخوانم یا اینقدر جمعیت داشته باشم!
من از امام حسین فقط یک چیز خواستم و آن اینکه گفتم حال خوب به من بدهید!
زمانی که خودم میخوانم گریه کنم!
یک دلی به من بدهد که تا زمانی که زنده هستم برای ایشان گریه کنم و اسم ایشان میآید متحول شوم!
من تا آنجایی که از دستم برآمده و توانستم، دستبوسی پیرغلامان امام حسین را کردم؛ چون از فردای خودم میترسم که اگر پیر شوم، کسی هست به من سلام کند و جواب سلام من را بدهد؟
من از این میترسم بنابراین الان آرزویم این است که طوری رفتار کنم که در سن پیری باز هم نوکری ایشان را کنم و گوشه خانه نمانم!
همین!
به دنبال این نیستم که معروف شوم، فلان جمعیت را داشته باشم، یا فلان حسینیه را داشته باشم، نه!
زیرا مسئولیت دارد، بعد چه میخواهد بشود؟
این دربهدری که دنبال حسینیه برای جلسات هستیم، اینقدر خوب و شیرین است!
البته ریزش جمعیت دارد، اما عشق است!
آرزوی من در دنیا سلامتی مادرم است، دغدغه نداشتن مادرم برای من است و چیز دیگری نمیخواهم، اما یک شعر زیباست که میگوید: «طالب جنت شدم نه محض ناز و نعمتش/ آرزو دارم ببینم آب مینوشد حسین» این اول و آخرش است، چه صحنهای از این بهتر؟!
با روضه خانم رباب(س) و حضرت علیاصغر(ع) میسوزم!
در شبهای محرم شما برای کدام یک از ذوات مقدسه بیشتر میسوزید و به کدام شخصیت بیشتر علاقه دارید؟
شب هفتم که البته فکر کنم همه میسوزند!
از قحطی آب و روضه علیاصغر(ع)، از پریشانی حضرت رباب(ع)، اینها من را به هم میریزد و در روضهها واقعاً خطرناک است.
من خیلی با روضه خانم رباب(س) و حضرت علیاصغر میسوزم!
مداح باید با امام حسین خلوت داشته باشد
اگر زمانی دل شما بگیرد، برای خودتان روضه میخوانید و یا کار دیگری میکنید؟
دو سال و چهار ماه است که به کربلا نرفتهام.
قبلاً که حالم بد میشد، یک ویزای متعدده داشتم همان شب میرفتم نجف و بعد هم به کربلا میرفتم «حالا تا دیار تو ما را نمیبرند/ ما قلبمان شکست، حرم را بیاورید» یا به زیارت امام رضا(ع) میرفتم.
اگر دیگر به بنبست بخورم و کاری از دستم برنیاید، سادهترین و نزدیکترین راه، روضه است «اگر میخواهى براى چیزی بگریی، براى حسین(ع) گریه کن.» برای خودم فقط روضه حضرت زهرا(س) را میخوانم.
آرزوی من در دنیا سلامتی مادرم است، اما یک شعری است که زیبا است: «طالب جنت شدم نه محض ناز و نعمتش/ آرزو دارم ببینم آب مینوشد حسین» این اول و آخرش است، چه صحنهای از این بهتر؟!
آقای انسانی میگوید، مداح باید خلوت داشته باشد، نه اینکه سه ساعت بنشینیم، بلکه ۱۰ دقیقه با امام حسین(ع) صحبت کنیم، تا حالمان خوب شود.
من اگر جلسهای بروم که مردم خیلی به من عزت بگذارند و یا کسی یک جمله محبت آمیز بگوید، هرچند که من خیلی معذب میشوم، ولی یادم نمیرود که همه عزتم تویی!
یعنی شما به خاطر امام حسین(ع) که دارید با من صحبت میکنید.
اگر من نوکر امام حسین نبودم الان با شما صحبت نمیکردم.
مداح باید با امام حسین خلوت کند و بگوید من یادم هست چیزی نبودم و تو دست من را گرفتی و به اینجا رساندی!
چند وقت پیش مشهد بودم، یک نفر خیلی به من عزت گذاشت و من را به خانهاش دعوت کرد.
وقتی من به خانه برگشتم گریه کردم!
مادرم گفت چی شده؟
گفتم از امام رضا خجالت میکشم!
گفت کاری کردی؟!
گفتم همین که خانه این بندهخدا رفتم و کلی به من عزت گذاشت، مرا شرمنده امام رضا(ع) کرد.
ایشان میفرمود: عزیز ما را ذلیل کردند.
امام حسین ذلیل شد تا ما عزتش را کشیدیم!
به قول آن روضهخوان میگفت یکی دیگر کُتکش را خورد، کِیفش را ما میکنیم!
فیلمی از مصاحبه خبرگزاری فارس با پیام کیانی
انتهای پیام/