یازده سپتامبر هیچ ارتباطی به افغانستان نداشت
"دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است؛ اکثر آمریکاییها اکنون به این نتیجه رسیدهاند که حمله به افغانستان یک اشتباه بود. اما اذعان به این خرابکاری چه فایدهای دارد، مگر اینکه از آن درس عبرت بگیرید."

"دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است؛ اکثر آمریکاییها اکنون به این نتیجه رسیدهاند که حمله به افغانستان یک اشتباه بود.
اما اذعان به این خرابکاری چه فایدهای دارد، مگر اینکه از آن درس عبرت بگیرید."
به گزارش ایسنا، "تد رال" در مطلبی برای خبرگزاری اسپوتنیک با اشاره به شروع جنگ افغانستان در ۲۰۰۱ با تکیه بر یک دروغ نوشت: «ناکامی در درک اینکه چه چیزی اشتباه بود و چرا، موجب میشود تا شما بعدا همان کار را تکرار کنید.
این همان اتفاقی است که پس از ویتنام رخ داد؛ به جای مواجه شدن با این حقیقت که ما برای حمایت از یک رژیم فاسد دستنشانده و بهرهبرداری از گاز طبیعی به آنجا رفتیم، ما در افسانه مضحک "رمبو" درباره سیاستمدارانی غرق شدیم که از پشت به سربازان شجاع ما ضربه زدند و به آنها اجازه ندادند که پیروز شوند و آنها را مقابل هیپیهای شرور که ظاهرا به روی سربازان بازگشته به فرودگاههای شهرشان آب دهان انداختند، مواجه کردند.
(این هرگز اتفاق نیفتاد.)
وسوسهانگیز است که گرد و غبار افغانستان را از روی چکمههای استعاری خودمان بتکانیم، همانطور که آمریکاییها ترجیح میدهند، به جای نگاه رو به عقب، به جلو بنگرند.
اما یک جامعه مدنی پیشرفته نیازمند یک گزارش پس از واقعه است.
این همان کاری است که ارتش و دیگر سازمانها پس از شرکت در یک عملیات اطلاعاتی برای گزارش آنچه اثرگذار بود و جلوگیری از آنچه موثر نبود، انجام میدهند.
مگر اینکه ما یک ارزیابی مجدد هوشیارانه از افغانستان انجام دهیم که در حالت ایدهآل در قالب یک تحقیق کنگره باشد، در غیر اینصورت هیچ چیز نیست که نشان دهد ما در آینده دوباره یک جنگ احمقانه مشابه را آغاز نمیکنیم.
این بدین دلیل است که حمله و اشغال افغانستان بر یک دروغ بزرگ استوار بود و این دروغ هنوز به همان اندازه که در زمان شلیک اولین بمبها در کابل در اکتبر ۲۰۰۱ در جریان بود، وجود دارد.
اگر ما بخواهیم از یک جنگ دو تریلیون دلاری دیگر که جان هزاران آمریکایی را بگیرد، جلوگیری کنیم، باید جلوی این روایت را بگیریم.
دروغ بزرگ: افغانستان و جنگ علیه آن به تلافی یازده سپتامبر بود
رایدهندگان آمریکایی جنگهایی را دوست دارند که به عنوان مجازات عادلانه علیه اقدامات تحریکآمیز تخاصم عریان رخ داده باشد، مثل جنگ آمریکا – اسپانیا (مین را به یاد آورید!) و جنگ جهانی دوم در اقیانوس آرام (پرل هاربر را به یاد داشته باشید!).
اهمیتی ندارد که ما به کوبا بر سر یک انفجار تصادفی که اسپانیا تقریبا هیچ ارتباطی به آن نداشت، حمله کردیم و اینکه تحریم نفتی تحت امر آمریکا موجب شد تا ژاپن به سمت بمباران هاوایی برود؛ یک جنگی که ناگهانی ظاهر شده باشد، کافی بود مثل حمله ۲۰۰۳ دولت بوش به عراق، با وجودی که اعتراضات بزرگی را به جریان انداخت و مخالفت گسترده داشت.
بنابراین به راحتی میتوان دریافت که چرا کاخ سفید و متحدان مطبوعاتی آن جنگ افغانستان را به عنوان انتقام از القاعده معرفی کردند.
ما مورد حمله قرار گرفتیم.
این بیدلیل بود (نه البته، اما این چیزی است که آمریکاییها فکر میکنند.) ما باید حمله متقابل میکردیم.
القاعده در پاکستان مستقر بود.
یازده سپتامبر در پاکستان طراحی شد.
اسامه بن لادن، مردی که عمده مسوولیت را داشت، ساکن پاکستان بود.
بیشتر پولها از عربستان آمد که بزرگترین منبع مالی بینالمللی بنیادگرایی رادیکال اسلامی است.
هواپیماربایان اهل عربستان و مصر بودند.
حتی یک هواپیماربا هم افغان نبود.
هواپیماربایان به طور کلی در کمپهای آموزشی در افغانستان برای جهاد شرکت داشتند، نه صرفا یازده سپتامبر.
اگر واقعا به دنبال گرفتن حق بابت یازده سپتامبر بودیم، باید به پاکستان یا عربستان سعودی حمله میکردیم.
این اطلاعات کاملا واضح و در دسترس است.
با این حال، رئیس جمهور جو بایدن که بابت پایبندی به حرفش و خارج ساختن نظامیان آمریکایی شایسته تقدیر است، تاریخ یازده سپتامبر ۲۰۲۱ را به عنوان ضربالاجل نهایی برای خروج و پایان رسمی زمان جنگ اعلام کرد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در چهارده آوریل گزارش داد "تعیین تاریخ یازده سپتامبر...
تاکید بر دلیلی است که نیروهای آمریکایی به افغانستان برای شروع این جنگ رفتند...
برای جلوگیری از تحکیم موقعیت دوباره گروههای افراطی در این کشور که میتواند برای حملات علیه آمریکا مورد استفاده قرار بگیرد."
دوباره؟!
خب بفرمایید، بیست سال بعد، دوباره دروغ بزرگ داریم.
یازده سپتامبر به دست تروریستهایی که جای پایشان را در افغانستان محکم کرده باشند، صورت نگرفت.
این حملات به دست تروریستهایی بود که جای پایشان در پاکستان محکم شده بود، به ویژه در شهر کراچی و به طور دقیق در منزل خالد شیخ محمد.
بایدن کاملا مغایر با حقایق، دوباره این دروغ بزرگ را تکرار کرد.
او گفت "همانطور که آوریل گفته بودم، ایالات متحده کاری که میخواستیم در افغانستان انجام دهیم، انجام داد؛ گرفتن تروریستهایی که در یازده سپتامبر به ما حمله کردند و اجرای عدالت برای اسامه بن لادن و کاهش تهدید تروریستی برای دور نگه داشتن افغانستان از اینکه پایگاهی برای حملات علیه ایالات متحده شود.
ما به آن اهداف رسیدیم.
برای همین به آنجا رفته بودیم."
اما افغانستان هرگز "پایگاهی" برای حملات علیه ایالات متحده نبود؛ او گفت حملات احتمالی "ادامه" نیابد، چون اصلا حملاتی که منشاء آنها افغانستان باشد، وجود نداشت.
البته بن لادن در پاکستان ترور شد که یک کشور کاملا متفاوت از افغانستان است.
و اینکه ما هیچ ردی را از افغانستان به پاکستان نگرفتیم.
بایدن بر دروغها تکیه میزند، مردم نمادگرایی را به خاطر میآورند
انتخاب بیستمین سالروز حملات یازده سپتامبر به عنوان تاریخ رسمی خروج، راه کاخ سفید برای تقویت تهمت ملی دیرینه علیه افغانستان بود، در حالیکه ما دیوانگانی چون پاکستان و عربستان سعودی را از قلم انداختیم.
ما دیگر نباید همزمان درباره یازده سپتامبر و افغانستان صحبت کنیم
این دروغ که افغانستان را به یازده سپتامبر مرتبط میکند، به حدی قدرتمند است که حتی افرادی در سمت جناح چپ ترقیخواه هم آن را پذیرفتهاند.
تنها یک عضو کنگره "باربارا لی" از کالیفرنیا شجاعت به خرج داد و به جنگ افغانستان رای منفی داد.
جناح چپ ضد جنگ در سپتامبر – اکتبر ۲۰۰۱ در آستانه حمله آمریکا تنها چند مورد تجمع اعتراضی برگزار کرد اما تعداد آنها به مراتب بسیار کمتر از کسانی بود که در اعتراضات علیه جنگ عراق شرکت داشتند.
حتی اکنون که کاملا مشخص شده است که این دو جنگ کاملا بدون توجیه و بر پایه دروغ بودهاند، لیبرالها بیشتر بر سر جنگ در عراق عصبانی میشوند تا افغانستان.
همچون همیشه، رسانه گناهکارترین عنصر در ماشین نظامیگری است.
یک روزنامهنگار آمریکایی صادقانه در سال ۲۰۱۹ به پایگاه آتلانتیک اذعان کرد که "آمریکاییهایی مثل من، اعتراضاتی که نسبت به باتلاق بیپایان در افغانستان هشدار میداد، نادیده گرفتند." شاید این به نحوی در جایی رخ دهد.
اما نه در آتلانتیک.
این پایگاه همچون بسیاری از دیگر رسانهها، از استخدام من یا هر نویسنده و هنرمند دیگری که از جنگ افغانستان انتقاد میکرد، آن هم وقتی همه طرفدار آن بودند، خودداری کرد.»
انتهای پیام