معلمی که با دستهای خالی کاری کرد کارستان
معلم است و دلسوزی برای آینده شاگردانش. اعظم محمدی حالا 52 سال دارد. 37 سال از عمرش را راز دار دانش آموزانی بوده که بومی جزیره قشم هستند و همیشه خدا در خانه شان چیزی به هم نمیرسد. خودش میگوید با گروهی از فرهنگیان و به کمک خیران بستههای ارزاق تهیه میکردیم و به درب منازل نیازمندان میرساندیم.

معلم است و دلسوزی برای آینده شاگردانش.
اعظم محمدی حالا 52 سال دارد.
37 سال از عمرش را راز دار دانش آموزانی بوده که بومی جزیره قشم هستند و همیشه خدا در خانه شان چیزی به هم نمیرسد.
خودش میگوید با گروهی از فرهنگیان و به کمک خیران بستههای ارزاق تهیه میکردیم و به درب منازل نیازمندان میرساندیم.
گروه جامعه خبرگزاری فارس - معلم است و دلسوزی برای آینده شاگردانش.
اعظم محمدی حالا 52 سال دارد.
37 سال از عمرش را راز دار دانش آموزانی بوده که بومی جزیره قشم هستند و همیشه خدا در خانه شان چیزی به هم نمیرسد.
خودش میگوید با گروهی از فرهنگیان و به کمک خیران بستههای ارزاق تهیه میکردیم و به درب منازل نیازمندان میرساندیم.
اما درد اصلی که همان بیکاری و کم درآمدی بود از این خانه ها دور نمیشد.
شیطان کنار سفره خالی اهل خانواده رو به فروپاشی مینشست و میشد آن کارهایی که نباید بشود.
دلسوزی خانم معلم و رو به رو شدن با واقعیتهای زندگی دانش آموزانش او را به سمت هدف بالاتری کشاند.
روز اولی که به اشغالزایی برای خانوادههای کم درآمد فکر کرد حتا تصور این را هم نمیکرد که به زودی نانآور 600 خانوار بی بضاعت جزیره قشم خواهد.
*** گام اول؛ استعداد یابی
نبود خود باوری و نداشتن امید به زندگی در روزمرگی های زنان خانوارهای بی بضاعت قشم جولان می دهد .محمدی می گوید در قالب یک تیم شناسایی از جانب امام جمعه و پایگاه های بسیج به منزل نیازمندانی که معرفی شده بودند می رفتیم تا ببینیم این بانوان در چه زمینه ای می توانند مشغول به کار شوند:«بعد از شناسایی این نیازمندان گام اول ما شناخت توانایی های این زنان بود.
بسیاری از آن ها مهارت های حرفه ای داشتند اما گمان نمیکردند که روزی بتوانند به واسطه آن ها برای معیشت خانواده شان قدمی بردارند.روحیه اعتماد به نفش و خودباوری را دوباره در آن ها زنده کردیم و به آن ها یقین دادیم که برای شان بازار فروش پیدا خواهیم کرد.تعداد دیگری از بانوانی که در کارهای اداری و پرستاری توانایی داشتند را نیز به مراکز جزیره معرفی کردیم.
***بازار یابی برای محصولات خانگی
از آن جایی که طرح اشتغالزایی با همراهی امام جماعت و پایگاه های بسیج و سپاه در جزیره پیش می رفت در همان وهله اول برخی از بانوانی که سواد و مهارت کافی داشتند در تعدادی از اداره های قشم مشغول به کار می شوند.
محمدی میگوید گروه ما ضمانت معرفی این بانوان را به عهده گرفته است: «10-12 نفر را در اداره خدمات شهری مشغول به کار کردیم.
2 نفر در شرکت مشعل گاز و 15 نفر نیز در رستورانها مشغول شدند.
6 نفر از این خانمها که توانایی کار یدی داشتند برای نظافت منازل معرفی شدند.
17 نفر از خانمها با عنوان پرستار بچه گرفتند.
7 نفر از این خانم ها در زمنیه خشک کردن میوه و بسته بندی آن فعال شدند.
هرمزگانیها نانهای سنتی خاصی دارند که مقوی و پرفروش هستند 5 نفر از خانم برای ما نان تهیه میکنند.
طراحی حنا برای مسافرانی که به قشم سفر میکنند هم جذابیت زیادی دارد.
برای 2 نفر از خانمها وسایل کار تهیه کردیم و آنها حالا کنار فروشگاه های بزرگ اینجا روی دست مسافرها طراحی حنا انجام میدهند و به درآمد خوبی هم رسیده اند.
ادویههای محلی قشم طالب زیادی دارد 2 نفر بانوان را در این زمینه مشغول به کار کردیم.
برای حدود 20 نفر از بانوان دیگر در زمینه تهیه رب خانگی، ترشیجات، فلافل، دوخت روسری های محلی و طبخ غذاهای خانگی نیز اقدام به اشتغالزایی کردیم.
برای این محصولات خانگی نیز بازاریابی انجام دادهایم و محصولات بدون واسطه به دست مشتری ها می رسند و سود خوبی دست این بانوان را میگیرد.
***وقتی دامنه کار خیر از قشم به یاسوج می رسد
کارآفرین قصه ما اصالتی یاسوجی دارد.
هنوز هم حواسش به همشهریهای قدیمیاش هست.
همین میشود که برای کمک به نیازمندان قشم همزمان دامنه کارش را تا یاسوج هم گسترش میدهد:«2 راس گاو خریداری کردیم و در اختیار خانمهای بیسرپرست که اهل یاسوج بودند قرار دادیم.
محصولاتی که این خانمها از شیر گاوها تهیه میکنند را در قشم به فروش میرسانیم.
تابستان در یاسوج فصل میوه است و در آن جا خانم هایی برای ما میوه خشک میکند و میفرستند.
12 مرغ محلی تهیه کردیم و در اختیار یکی دیگر از بانوان قرار دادیم.
حالا این خانم با فروش تخم مرغ دارای درآمد شده است.
در شهرستان زمین کشاورزی اجاره و در آن خیار کشت کردیم.
با خرید خیار و تبدیل آن ها به خیار شور در ماه رمضان من 7 میلیون خیارشور برای یک خانواده فروختم.
در شهرستان یاسوج سبزیهای کوهی فراوان است 2 خانم با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی این سبزیها را چیده و خشک میکنند و برای ما میفرستند.
محصولات با اتوبوسی که از یاسوج به قشم میآید به دست ما میرسد و این یک منبع درآمدی هم برای راننده اتوبوس شدهاست.»
محمدی میگوید برای شروع هر کاری نیاز به تسهیلات است و خوشبختانه این مانع هم برطرف شده است: «کانون همیار اجتماعی در بانک رسالت تشکیل دادیم و از خیران کمک خواستیم.
حالا خانواده های نیازمند با ضمانت خودم و اعضای تیم وام میگیرم و به خانمها وامهای 2-3 میلیونی با بازپرداخت ماهی 100 هزار تومان میدهیم.»
این نیکوکار اهل قشم میگوید با کمک همین خیران موفق به خرید 2 اتومبیل پراید شده است و آن ها را در اختیار خانوادههایی که همسرشان توانایی کار کردن در آژانس را دارد گذاشته است: «این ماشین ها را به طور گردشی در اختیار رانندگان قرار می دهیم.
حالا این دو خانواده هم منبع درآمد دارند و وقتی پس اندازی برای کاری دیگر به دست آوردند این خودرو ها برای کار در اختیار دیگران قرار میگیرد.کار عار نیست و از نظر ما این بیکاری است که منشاء بلاهای زیادی برای خانواده ها می شود و آن ها را از هم می پاشد.
***همه ما می توانیم کارآفرین باشیم
زمان زیادی از ورود خانم محمدی به خانه نیازمندان و شناسایی آن ها نمی گذرد.
با این حال در همین مدت 45 نفر بانوانی که صاحب شغل شده اند کارشان دائمی است.
محمدی برایشان حق بیمه پرداخت میکند.
110 نفر مشغول به کار هستند و به طور تقریبی سر سفره 600 خانوار نان میرود.»
این کارآفرین میگوید هنوز هم از دیدن تاثیرات فقر در خانواده ها متاثر می شود و می داند که می تواند مشوق بانوان دیگر برای درآمدزایی باشد: «من ایمان دارم اگر دلی را شاد کنی خدا ده برابر دلت را شاد میکند.
امیدوارم بتوانم مشوق بانوان بیشتری باشم.
من نمیتوانم مشکل تمام خانوادهها را حل کنم اما اگر 10 نفر را از فقر و بیکاری نجات بدهم کار زیادی انجام داده ام.
اگر هرکدام مان دست به کار شویم و از خانواده و اطرافیانمان شروع کنیم خیلی از مشکلات حل میشود.
امیدوارم که بتوانیم به کمک دوستان در شهرهای دیگر این کار را ادامه بدهیم تا به طور ریشه ای مشکلات اقتصادی و معیشتی خانواده ها را رفع کنیم.»
***ماجرای خاطره بدی که به صدها خاطره شیرین بدل شد
اعظم محمدی اعتراف میکند برای نخستین بار این انحراف اخلاقی یک خانم متاهل بوده که او را مجاب به کمک کردن به دیگران کرده است: «خانمی را می شناختم که بد سرپرست بود.
فقر و اعتیاد همسر باعث شده بود که به راه خطا کشیده شود.
ایمان داشتم که او ذات خوبی دارد و به دلیل نداری دچار این انحراف شده است.
وقتی با او صحبت کردم ابتدا روی خوشی نشان نداد.
اما وقتی متوجه شد که قصد حمایت از او را داریم نه تنها همکاری کرد و صاحب شغل شد بلکه حالا برای حل مشکلات خانواده های دیگر نیز پیش قدم شده است.»
اعظم محمدی به دلیل این فعالیت های ارزشمند از برگزیدگان مهرواره محله همدل شده است اما خودش می گوید شیرین ترین لحظات زمانی است که این خانم ها او را به نشستن سر سفره شان دعوت میکنند: «من سر سفرهای دعوت می شوم که نان آن از دسترنج این بانوان سختکوش تهیه شده است.
شیرین ترین لحظات این روزها برای من زمانی است که مهمان خانهای می شوم که پیش از این در آن هیچ اسبابی به هم نمیرسید اما حالا این خانم ها با دسترنج خودشان موفق به خرید کولر، تلویزیون و فرش شدهاند و به قول معروف خانههای شان شکل خانه پیدا کرده است.
امیدوارم مجموع این خدمات باعث تشویق دیگران به کارهای خیر شود.
آن ها هم ببینند که کارآفرین شدن کار سختی نیست و می توانند به این کار حسنه بپیوندند.»
انتهای پیام/