عدم اعتماد به دشمن از اصلیترین اندیشههای امام(ره) است
از اصلیترین اندیشههای امام راحل (ره) که طی سالیان رهبری در کنش سیاسی ایشان متجلی شده بود، بحث عدم اعتماد و رکون به دشمن است.

به گزارش خبرنگار مهر، محمدعلی باباییطاهری دانشجوی کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام و طلبه سطح ۳ حوزه در یادداشتی به مسئلۀ عدم اعتماد به غرب پرداخته است:
وَ لَا تَرْکَنُوا إِلیَ الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ مَا لَکُم مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون
از اصلی ترین اندیشههای امام راحل (ره) که طی سالیان رهبری در کنش سیاسی ایشان متجلی شده بود، بحث عدم اعتماد و رکون به دشمن است.
اندیشهای که برای حل مشکلات و معضلات کشور تأکید میکند بر توان و ظرفیت داخلی و بر حذر میدارد از اینکه ذرة المثقالی مسلمین امید بندند بر مستکبرین و اعتماد کنند بر غیر خداوند و حساب باز کنند بر وعدۀ دشمن.
بعدها شاگرد مکتب ایشان نیز لحظهای از این اصل اساسی، تخطی نکرده و دائماً با تعابیر مختلف و لحنهای متفاوت سعی در جا انداختن این معنی در بین مسئولین جمهوری اسلامی و بلکه سران دیگر کشورهای اسلامی داشته اند.
و اما چرا اینقدر در گفتمان انقلاب اسلامی، تأکید راجع به این مسئله میشود؟!
و به چه علت رهبری به ادنی ملابست اشارهای دارند به این موضوع؟!
و از چه روی این همه اصرار شده برای فهماندن این معنی در طول این چهل سال و خصوصاً پنج شش سال اخیر؟!
و آیا اگر با عقل مادی و حسابگر نیز به این مسئله بنگریم و کاری به دین و آموزههایش نداشته باشیم، همچنان میتوانیم توجیه کنیم این رویکرد را در مواجهۀ با غرب؟!
صریحتر اینکه: آیا این بدبینی و بی اعتمادی به غرب صرفاً به علت این نیست که این انقلاب دواعی اسلامی دارد و رهبران آن افرادی مذهبی و روحانی هستند؟!
یا خیر؛ حتی اگر فردی سکولار بلکه بی دین، به جوانب مسئله آگاهی یابد و علاقه مند به ایران نیز باشد باز هم اذعان خواهد کرد که میبایست به غرب بی اعتماد بود؟!
حقیقتاً هر کس تأمین منافع ملی برایش اهمیت داشته باشد، لاجرم باید نگاه بدبینانه به غرب را بپذیرد.
میبینیم که رهبری مدام پای تجربیات تاریخی را به میان می کشند.
در سخنرانی اول نوروز خود که به نوعی مهمترین بیانات ایشان در آن زمان ایراد میشود، علت عدم اعتماد و نگاه بدبینانه به اروپاییان را، برخورد آنان با ایران از اواسط دورۀ قاجار تا به حال و در قضایای گوناگون میدانند.
یعنی این عدم اعتماد، مبتنی بر یک سری واقعیات و تجربیات تاریخی است و خیال و فرض و وهم جبهۀ انقلاب نیست.
تاریخی که نشان میدهد خباثتها و رذالتهای دشمنان ایران نه فقط در زمان معاصر که از دورۀ قاجار به چه مقدار بوده و جای هیچ گونه خوشبینی به آنها برای انسان بصیر باقی نمیگذارد!
و اصلاً ربطی به این حزب و آن حزب و یا این خط فکر و آن خط فکر ندارد و حتی مختص به ایران هم نیست بلکه بسیاری از کشورها تجربیات تلخی از پدیدۀ استعمار با خود همراه دارند.
اینکه مقام معظم رهبری به این اندازه دربارۀ بی اعتمادی به غربیان سخن میگویند به این جهت است که گاهی امر واضح و بدیهی به واسطۀ عللی چنان پوشیده و مستور میشود که تبدیل به مسئله پیچیدۀ نظری شده و برای اثباتش باید انسان استدلالها بیاورد و بعضاً رنجها متحمل شود و خون دلها خورد!
یکی از آن علتها موج تبلیغاتی رسانههای خارج نشین و تأثیر و نفوذ آنها در داخل کشور و سطح جامعه است.
و علت دیگر البته وجود برخی مسئولین است؛ بگذریم!
سوال بسیار مهم و اساسی این است که چه کاری میتوان انجام داد که ارکان مختلف نظام به علت نگاه خوشبینانه به غرب، ظرفیتهای وسیع کشور را معطل اقدامات احتمالی آنها نگذارند و دیدشان به امکانات درونی باشد و در عمل هیچ کار سازندهای را متوقف نکنند به فلان اقدام بهمان کشور غربی؟!
دولتها با عقاید و نظریات مختلف و بعضاً متضاد با یک دیگر چند صباحی می آیند و سپس میروند اما در این میان وظیفۀ ما چیست؟!
ما چه کار میتوانیم بکنیم؟!
حتماً رکن بنیادین در اینجا مثل همه جا مردم و به ویژه جوانان هستند و اساساً آنها هستند که میتوانند جریان اصلی کشور را با ارادهای که میکنند به سمتی که میخواهند هدایت کنند و چه بسا قدرت این را دارند که جلوگیری کنند از بسیاری از انحرافات مسئولین.
این مردم و ارادۀ آنها است که در عرصههای مختلف نقش سرنوشت ساز و نهایی را ایفا میکند فلذا به نظر میرسد اگر مردم در این زمینه روشن شوند و باور کنند که به غرب لازم است کاملاً بی اعتماد بود و یک مطالبه عمومی وسیع از مسئولین در این راستا شکل دهند، دیگر «تقیزاده» های زمانه نه عرصهای برای جولان در این مملکت خواهند داشت و نه حرفشان خریداری در بین ملت!
این خواست قاطبه مردم و این مطالبه گری آنها است که میتواند تا حد زیادی مانع شود از اینکه کسی ظرفیتهای ملی را به علت خوشبینی و اعتماد به غرب نادیده بگیرد.
اعتمادی که به فرمودۀ رهبری بسیار و یا لااقل بخشی از مشکلات ما ناشی از آن است.
باری؛ مطالبه عمومی تنها زمانی به وجود خواهد آمد که مردم مطلع شوند که بی اعتمادی و استکبار ستیزی ما صرف شور و هیجان انقلابی و کاری عبث و بیهوده نیست بلکه ریشه در تجربیات تاریخی دارد؛ تاریخی که مختص به این زمان و یا این کشور نیست.
پس کاری که بغایت مهم و ریشهای میباشد، روشن کردن افکار عمومی در این زمینه است و باید پیش از هر چیز، دلیل بی اعتمادی به غرب به بهترین شکل برای همگان و خصوصاً جوانان تبیین دقیق شود و همچون رهبری از نقل تاریخ برای این کار مدد جست.
اهمیت این مسئله زمانی بیشتر مشخص میشود که توجه داشته باشیم که روزانه جامعه و جوان ما روبرو میشود با چه حجمی از بزک غرب از سوی انواع و اقسام وسایل ارتباط جمعی در خارج و داخل کشور.
واقعیت این است که ذهنیتی در جامعه شکل گرفته است مبنی بر اینکه جماعتی از یک طرف انگشت در چشم دیگران میکنند و آنان را به مقابله وا میدارند و از طرفی حرف از بدبینی و بی اعتمادی و دشمنی با آنان میزنند.
قطعاً طی چند سال اخیر به علت اتفاقاتی که در حوزۀ سیاست خارجی رخ داده است تا حدودی بعضی مسائل برای مردم بیشتر روشن شده است و برخی امیدها و توقعاتی که از غرب بوده از بین رفته است و نگاه به ظرفیتهای داخلی افزونتر شده است که باید روز به روز بیشتر شود.
هنگامی که تصور صحیحی از دشمن در جامعه وجود نداشته باشد و جوان ما گمان کند این مشکلات اقتصادی به سبب رویکردی است که ما در مواجهۀ با غرب اتخاذ کرده ایم، آن وقت است که حکومت را به سمت سازش با غرب میکشاند و آن موقع است که دشمن قدم به قدم داراییهای ما را به تاراج میبرد و هستی ما را از بین میبرد.
اینکه قاطبۀ مردم مطلع باشند که آنان با ایرانی مستقل و مقتدر که بر منابع عظیم خود کنترل داشته باشد دشمن هستند؛ نه صرفاً حکومت جمهوری اسلامی، بی نهایت مهم است و بسیار تأثیر می گذار د در سیاستی که غربیان در برابر ما اتخاذ میکنند.
طبیعی است که اگر مردم متفق القول باشند در این مسائل و دشمنی دشمن را به درستی درک کنند، خیلی از ابزارهای فشار دشمن از بین خواهد رفت و در فضای جامعه «سخن خویش به بیگانه نمییارم گفت / گله از دوست به دشمن نه طریق ادب است» بیشتر میدرخشد.
والحمد لله أولاً و آخرا