جنس گزارههای سند الگوی پیشرفت چه باید باشد؟
گزارههای سندی برای الگوی پیشرفت، از جنس پارادایمی و مبانی نظری نیستند، بلکه امتداد این مبانی با زبان برنامهای که شامل شاخصها، راهبردها، فرایندها و مدلهاست، باید عرضه شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از حجتالاسلاموالمسلمین عبدالحمید واسطی* است که در شماره ۲۶ و ۲۷ فصلنامه صدرا منتشر شده است.
مقولههای [s۱] «پیشرفت، الگوی پیشرفت، اهداف پیشرفت، ابعاد و ارکان پیشرفت» قالبهایی هستند که بر اساس مبانی پارادایمی شکل میگیرند و سپس از محتوا پُر میشوند؛ لکن گزارههای سندی برای الگوی پیشرفت، از جنس پارادایمی و مبانی نظری نیستند، بلکه امتداد این مبانی با زبان برنامهای که شامل شاخصها، راهبردها، فرایندها و مدلهاست، باید عرضه شود.
این یادداشت، شامل پیشنهادهایی برای ارتقای سند منتشرشده از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است که در دو قسمت عرضه میشود:
قسمت اول: امتداد مفهومی مبانی نظری
برخی از این مبانی پارادایمی، مبانی پایه مشترک هستیشناسانه و انسانشناسانه و روششناسانه است که نقطه تلاقی و تفاهم میان مدلهای مختلف پیشرفت را حاصل میکند، مانند:
در هستی، ساختارها و فرایندها، امور حیات را اداره میکنند.
انسان دارای نیازهای متعددی است و به دنبال رفع آن نیازهاست.
انسان برای رشد و «بهینهسازی» تلاش میکند و به دنبال هدف و معنایی در زندگی است.
رشد، یک حرکت است و حرکت، دارای قاعده و قانون است.
بر اساس موارد یادشده میتوان قالبهای ذیل را برای ارتقای سند منتشرشده از الگوی پایه پیشرفت، پیشنهاد کرد:
«پیشرفت»: ساختارسازی و فرایندسازی برای بهینهسازیِ پاسخ به تمام لایههای هرم نیازهای انسان.
«الگوی پیشرفت»: تعیین چگونگی تحقق پیشرفت (چگونگی در اینجا یعنی تعیین علل اربعه، مقولات عشر، و مقومات سته حرکت که ناظر است بر این پرسشها: چه عامل یا عواملی، چه کیفیت و کمیت و زمان و مکان و اجزا و روابط و زمینه و شرایطی، از چه نقطه شروعی، از چه مسیری، با چه ابزار و وسیلهای، به چه مقصدی؟)
«هدف پیشرفت»: ارتقای تمایلات و تلاشهای بشر از نیازهای اولیه به نیازهای ثانویه و رسیدن به هدف زندگی.
«ابعاد پیشرفت»: ساختارهای کلان لازم برای پیشرفت و یا به عبارتی محورهای نیازهای انسان در هرم نیازها که حداقل چهل محور ذیل را در بر میگیرد:
سیستم و مدل حکومت، دولت و ادارات؛
سیستم شهرسازی، آمایش سرزمین، مسکن و معماری؛
مدل جمعیت و منابع انسانی؛
منابع غذایی، انرژی و مواد اولیه؛
محیطزیست؛
لباس و پوشش؛
زبان و خط و ارتباطات؛
دادگستری؛
نیروی انتظامی، نظامی، دفاعی و امنیتی؛
بهداشت و درمان (جسمی، روحی، خانوادگی، کاری، شهری)؛
مالکیت؛
کشاورزی (فرایندهای تولیدی)؛
ابزارسازی و صنعت؛
تجارت، بازرگانی، بازار، واردات و صادرات؛
پول، بانک، اقتصاد، بازارهای سرمایه و بورس، مالیات و عوارض؛
بیتالمال و بودجه؛
خانواده و ازدواج؛
جامعهسازی، سرمایه اجتماعی؛
کار، مشاغل، استخدام و دستمزد (فرایندهای درآمدزایی)؛
ارتباطات، اطلاعرسانی، مطبوعات (فرایندهای رسانهای)؛
سازمانها، تعاونیها (فرایندهای همکاری و همافزایی)؛
استانداردسازی، بهرهوری؛
نظارت، بازرسی، سنجش (فرایندهای کنترلی و ارزیابی)؛
ثبتاسناد و احوال؛
برنامهریزی، مدیریت منابع و زمان؛
شهرداری و خدمات شهری؛
آموزش و تحقیقات (فرایندهای دانشی)؛
فرهنگ عمومی؛
فرایندهای تأمین اجتماعی؛
بیمه و بازنشستگی (فرایندهای پشتیبانی)؛
دینورزی، معنویت، مناسک و مکانها و مراسم عبادی؛
سفر، جهانگردی و حملونقل؛
انتخابات؛
احزاب؛
اقلیتهای دینی، اقوام و گروههای اجتماعی خاص؛
روابط بینالملل؛
ورزش، تفریح، اوقات فراغت و استراحت؛
تاریخ و میراث تاریخی؛
هنر و زیباییشناسی؛
نمادها.
«ارکان پیشرفت»: فرایندهای [s۲] کلان لازم برای پیشرفت که شامل ۳ کلان فرایند است:
فرایندهای معرفتی (مانند فکر و علم و معنویت)، فرایندهای قانونی (تعیین حدومرزها که حاوی عدالت و امنیت است)، فرایندهای اخلاقی فرهنگی (تعیین مطلوبیتها که حاوی بهینهسازی و بهرهوری فردی و اجتماعی است).
این قالبها، با هر نظام فکری که محتواگذاری شوند، الگوی پیشرفت بر اساس آن نظام فکری پدید میآید (مثلاً تعیین هدف زندگی بر اساس نظام فکری موردنظر، تعیین مصادیق و مراتب نیازها بر اساس انسانشناسی موجود در نظام فکری موردنظر، تعیین مصادیق در چگونگی حرکت از نقطه شروع به مقصد بر اساس دیدگاه نظام فکری موردنظر).
«نظریه [s۳] پیشرفت»: تعیین چیستی، چرایی و چگونگی پیشرفت در قالب و محتوا، بر اساس یک دستگاه پارادایمی (حاوی مبانی هستیشناسانه، انسانشناسانه، معرفتشناسانه، روششناسانه، علمشناسانه، جامعهشناسانه، تاریخشناسانه، ارزششناسانه)
بنابراین با اشراب دستگاه پارادایمی مبتنی بر نگرش اسلام، نظریه پیشرفت اسلامی شکل میگیرد و بر اساس این نظریه، و با استفاده از دیگر آموزههای اسلام که مربوط به تعریف فرایندهای تحقق پیشرفت است، الگوی اسلامی پیشرفت تولید میشود.
قسمت دوم: نمونه امتداد عملیاتی مبانی نظری
جنس گزارههایی که در سند الگوی پیشرفت باید مطرح شود، مواردی مانند جدول ذیل است که امتداد مبانی نظری است و در این جدول صرفاً یک نمونه که امتداد مبانی انسانشناختی است، ارائه میشود:
جدول تناظر میان مبانی نظری و نتایج برنامهایِ آن در بحث الگوی پیشرفت:
ردیف
مبنای پارادایمی
تأثیر آن در الگوی پیشرفت
مثال عینی
(نمونه جملهای که باید در سند الگوی اسلامی پیشرفت نوشته شود)
انسان فعلیت محض ندارد، بلکه نیازهای متنوعی بر اساس ابعاد وجودیاش دارد که تا این نیازها (قوای وجودی) برطرف نشوند (به فعلیت تبدیل نشوند) انسان به کمال نمیرسد.
بنابراین:
۱.
نظریه پیشرفت و به تبع آن الگوی پیشرفت، باید «مدلی برای نیازها» مبتنی بر نظام فکری خود ارائه کند.
مدل نیازها یک «متاتئوری و فرانظریه» است که بهعنوان «نظریه راهنما - Guide Theory» عمل میکند.
پس برای دستیابی به الگوی اسلامی پیشرفت باید «مدل نیازهای فردی و جمعی بر اساس نگرش اسلام» تولید شود.[۱]
۲.
نظریه پیشرفت باید شاخصهای «انسانِ فعلیتیافته» را مبتنی بر نظام فکری خود عرضه کند.
پس برای دستیابی به الگوی اسلامی پیشرفت باید «شاخصهای انسان سالم و جامعه سالم[۲] و انسان کامل» تولید شود.
متن ماده مثلاً سوم در سند الگو:
کلیه اسناد برنامهای در کشور، باید دارای محورهای متناسب با «مدل نیازهای مبتنی بر نگرش اسلام» (که به پیوست است) باشد و تأثیر هر برنامه بر کلیه ابعاد نیازها سنجیده شود.[۳]
در کلیه اسناد برنامهای در کشور، باید هدف تعیینشده در برنامه موردنظر، منطبق با جدول «شاخصهای انسان سالم و جامعه سالم» (که به پیوست است) باشد.[۴]
مراحل وجودی انسان، از نطفه تا تجرد در قیامت است.
بنابراین مدل نیازها باید از مرحله تشکیل نطفه تا تجرد قیامتی را در بر بگیرد.[۵]
و در الگوی اسلامی پیشرفت، برای پاسخگویی به هریک از این مراحل، راهبرد و شاخص ارائه شود.
کلیه اسناد برنامهای در کشور باید دارای پیوست «ژنوم» باشد.[۶]
کلیه اسناد برنامهای باید دارای پیوست «بهداشت روحی روانی بر اساس نگرش اسلام» (که سند آن به پیوست است) باشد.[۷]
حداقلِ مراتب وجودی انسان، سه مرتبه ذهن، قلب و بدن است
و این مراتب، در یکدیگر اثرگذاری و اثرپذیری دارند.
بنابراین مدل نیازها باید حداقل، نیازهای این سه مرتبه را ارائه کند.
و مدل اثرگذاری و اثرپذیری آنها بر یکدیگر را عرضه نماید.
پس در الگوی اسلامی پیشرفت، باید «مدل ارتباطی مراتب وجودی انسان و جامعه» و «مدل رشد» تولید شود و برای پاسخگویی به هریک از این سه مرتبه، راهبرد و شاخص ارائه شود.
کلیه اسناد برنامهای باید حاوی تعریف زمینههای لازم ذهنی و فکری، احساسی و عاطفی، جسمی و رفتاری مهارتی باشند.[۸]
(چه وضعیت ذهنی- فکری، احساسی- عاطفی و جسمی- مهارتی لازم است تا فلان برنامه محقق شود؟)
و همچنین گواهی «سنجش رشدآوری» را از انجمن ملی عدالت و رشد ارائه نمایند.
انسان دارای اراده و توان اِعمال تمایلات شخصی است، اما در ضمنِ ساختار از پیش تعیینشده در هستی.
بنابراین نه مجبور محض است و نه مختار محض.
و بنابراین ساختارها در اراده او و جهتدهی به زندگی او تأثیر معنادار دارند؛ و از سوی دیگر انسان میتواند محدودهای[۹] از این ساختارها و فرایندهای جاری در این ساختارها و را تغییر دهد و به سمت هدف خود فعال کند.
نظریه پیشرفت و به تبع آن الگوی پیشرفت، باید «مدل ساختارهای ثابت[۱۰] اثرگذار در اراده انسان» مبتنی بر نظام فکری خود ارائه نماید.[۱۱]
بنابراین برای دستیابی به الگوی اسلامی پیشرفت باید «مدل ساختارهای ثابت هستی بر اساس نگرش اسلام[۱۲]» تولید شود و کیفیت اثرگذاری آنها بر اراده انسان ارائه شود.
و در محور بعدی (یعنی توانایی انسان برای تغییر فرایندها)، باید «مدل تغییرات ممکن توسط انسان و جامعه» مبتنی بر نگرش اسلام تولید شود.[۱۳]
و همچنین «مدل آزادی» در اِعمال ارادههای فردی و جمعی را ارائه کند.[۱۴]
کلیه اسناد برنامهای موظف به انطباق با فرمولها و قوانین قطعی علمی (تجربی و برهانی) میباشند.[۱۵]
و در صورت بروز تعارض مستقر میان قطعیات علمی با قطعیات وحیانی، نظر شورای عالی «علم» که مرکب از تعداد مساوی از دانشمندان علوم تجربی و برهانی و دانشمندان علوم دینی است، نافذ است.
و در صورت تساوی آرا، نظر ولیفقیه فصلالخطاب خواهد بود.
زندگی انسان، حرکت او برای رفع نیازها است و هدف زندگیِ او عبور از نیازها و محدودیتهاست، و این هدف است که «معنای زندگی» را برای انسان میسازد.
نظریه پیشرفت و الگوی پیشرفت، باید دیدگاه خود در «معنای زندگیِ فردی و اجتماعی» را مبتنی بر نگرش اسلام ارائه نماید.
کلیه اسناد برنامهای موظف هستند برنامههای خود را بهگونهای تنظیم کنند که «معنای زندگی» در افراد و جامعه، افزایش پیدا کند.
(از معیارهای سنجش و تصویب برنامهها، میزان اثرگذاری آنها بر ارتقای معنای زندگی است.)[۱۶]
احساسهای انسان به اراده و انتخاب او جهت میدهند و رفتار تولید میکنند؛ و از سوی دیگر، آگاهیهای انسان احساسهای او را جهت میدهند.
بنابراین «عقل و علم» مدیریت انسان را بهعهده دارند.
و از سوی دیگر اگر آگاهی به رفتار تبدیل نشود، به تغییر منجر نخواهد شد.
نظریه پیشرفت و الگوی پیشرفت، باید دیدگاه خود را در «نقشه ارتباطی آگاهی، احساس و رفتار» مبتنی بر نگرش اسلام ارائه کند.
و راهبرد خود برای ارتقای عقلانیت و آگاهی را مشخص کند.
و همچنین مشخص کند که «مدل تبدیل آگاهی به رفتار» چگونه است؟
کلیه اسناد برنامهای موظف هستند پیوست «آگاهیبخشی» داشته باشند که تعیین میکند تأثیر این برنامه بر ارتقای درک و تحلیل افراد تحت برنامه چگونه است.
همچنین موظف هستند کلیه برنامهها را «مهارتمحور» تعریف کنند.[۱۷]
انسانها میتوانند در ساختارها و فرایندها اثر بگذارند و این اثرگذاری به دیگر انسانها منتقل میشود.
(رابطه فرد و جامعه دوطرفه است.)
بر اساس این توانایی، انسانها باید حق خود در اثرگذاری و اثرپذیری و همچنین مسئولیت انتخابها و اِعمال اراده خود را بپذیرد.
بنابراین در نظریه پیشرفت و الگوی پیشرفت، باید «نقشه حقهای انسان و جامعه» و «نقشه مسئولیتهای انسان و جامعه» ارائه شود.
کلیه اسناد برنامهای موظف هستند بهطور مشخص، «حقها» و «مسئولیتها»ی مرتبطین با آن برنامه و تأثیر آن بر حق و مسئولیت افراد و جامعه در قبال یکدیگر را در سند برنامه مربوطه ارائه کنند.
(ارائه پیوست حقوق و مسئولیتها، در هر سند برنامهای)[۱۸]
روابط انسانها با یکدیگر و با ساختارها و فرایندها و کل هستی، بهصورت «برآیندی» است و برای ایجاد یک حرکت در زندگی، نیاز به محاسبه تمام عوامل مؤثر دارد و اگر این محاسبه درست انجام نشود، سبب ضرررسانی به خود و دیگران میشود؛ بنابراین زندگی انسان نیازمند تشخیص و رعایت «عدالت» است.
(ادای حق هر چیز)
نظریه پیشرفت و الگوی پیشرفت، باید دیدگاه خود را در «هویت عدل و شاخصهای عدالتورزی و فرمول محاسبه عدالت» مبتنی بر نگرش اسلام ارائه کند.[۱۹]
کلیه اسناد برنامهای موظف هستند گواهی «احراز عادلانه بودن» را از انجمن ملی «سنجش عدالت و رشد» اخذ کنند.
همچنین موظف هستند پیوست «سنجش همبستگی اجتماعی» را ارائه کنند.[۲۰]
کلیه امور هستی، برای ایجاد رشد در تکتک انسانها و تکتک جوامع است و هر انسان و جامعهای، مقصودبالذات است و هیچ انسان و اجتماعی خارج از این امر نیست؛ و شکلگیری جامعه نیز برای ایجاد زمینه رشد تکتک انسانهاست.
در تعارض منافع افراد با یکدیگر، نظام حقها و تکلیفها تعیینکننده است.
و در تعارض منافع فرد و جامعه، وزنِ نفع و ضررها (کمیت، کیفیت، گستره و پایداری) تعیینکننده است.
و در مواردی که نفع اجتماعی مقدم شود، خسارت واردشده بر فرد باید جبران گردد.
نظریه پیشرفت و الگوی پیشرفت، باید مدل خود را در «شاخصهای نفع و ضرر فردی و اجتماعی و کیفیت محاسبه و وزندهی به آنها» مبتنی بر نگرش اسلام ارائه کند.[۲۱]
همچنین نظریه پیشرفت و الگوی پیشرفت باید مدل خود را در «فرصتسازی برای رشد» و «تأمین اجتماعی» عرضه کند.
کلیه اسناد برنامهای موظف هستند پیوست «جبران خسارتهای احتمالی» را ارائه نمایند.[۲۲]
همچنین کلیه اسناد برنامهای موظف هستند پیوست «فرصتها» را ارائه کنند.
(با این برنامه، چه فرصتهایی برای چه کسانی به چه نحوهای ایجاد شده است؟
و چگونه میتوانند از این فرصتها بهرهبرداری کنند؟)
پینوشت
* استادیار گروه منطق فهم دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی hvaseti@yahoo.com
[۱].
با ارائه وزنِ هریک از نیازها.
.[۲] شاخصهای انسان سالم، برای حداقلهای لازم و شاخصهای انسان کامل، برای حداکثرهای مطلوب.
[۳] مثلاً تأثیر برنامه بر «نیاز به مهارتهای زندگی»، «نیاز به ارتقای خودآگاهی و معرفت نفس».
[۴] مثلاً شاخص «صداقت»، «معناداری زندگی»، «مهارت واقعبینی»
[۵] برای عبور از مراحل بعد از مرگ، به چه چیزهایی نیاز داریم؟
[۶] یعنی اثرگذاری هرگونه تغییر و تحولی بر «بهینه بودن ژن و نطفه انسانی» (ضرری به واسطه آن برنامه بر نطفه انسانها ایجاد نشود یا سبب بهینهسازی آن گردد.)
[۷] شاخصهای بهداشت روحی روانی، از گزارههای دین، با ملاحظه تأثیر هر کار و برنامهای در روح انسانها و نتیجه آن تأثیر بر سرنوشت انسانها در عوالم بعدی، استخراج میگردد؛ مثلاً: مهارت در کنترل اضطراب، مهارت در ارتباط مؤثر، مهارت خروج از روزمرگی، ...
[۸] مثلاً تأثیر این برنامه بر ارتقای مهارت تفکر افراد چیست؟
تأثیر این برنامه بر ارتقای مهارت صبر و تابآوری افراد چیست؟
تأثیر این برنامه بر مهارت انجام دقیق کارها چیست؟
[۹] ساختارهای حاکم بر هستی، طیف دارند و قابلیتی در انعطافپذیری دارند.
(داینامیک هستند)
[۱۰] قوانین هستی که تعیینکننده مرزها، کف و سقف تغییرات، حداقل و حداکثر انعطافها هستند.
[۱۱] مانند فطرت و سرشت مشترک انسانی، غرائز، قوانین جاری بر طبیعت، قوانین اولیه روحی روانی و فکری ذهنی، قواعد اولیه اثرگذاری و اثرپذیریها و فرمول اولیه ایجاد تغییرات
[۱۲] از مؤلفههای اثرگذار فوقانی مانند عالَم خزائن و فرشتگان و شیاطین، تا مؤلفههای اثرگذار عرضی مانند سنن تاریخی.
[۱۳] نقشه منابع نهفته انسانی برای ایجاد حرکت (مثبت یا منفی)
[۱۴] نقشه حقهایی که او دارد.
(در سطر ۷ جدول ذکر شده است)
[۱۵] مرجع تشخیص و اعلام این قطعیات، انجمن ملی علوم و کمیسیونهای وابسته به آن هستند.
[۱۶] مثلاً معنای زندگی در نگرش اسلام، حرکت به سمت قرب الهی است که شاخص آن، «افزایش احساس حضور خداوند» است.
[۱۷] مثلاً برنامه تنظیمشده برای امنیت یا معدن یا رسانه، باید منجر به تولید مهارتِ کلاننگری در اندیشه، مهارتِ مسئولیتپذیری در مقیاس جهانی، مهارت بهرهوری در عمل شود.
[۱۸] مثلاً در یک برنامه محیطزیستی، گفته شود که ساکنان آن محیط، حق بهرهبرداری از منابع موجود با کمیت و کیفیت تعیینشده را دارند و از سوی دیگر برای حفظ و ارتقای منابع محیطیِ موجود، مسئولیت نگهداری و توسعه این منابع، بهصورت مستقیم، براساس آییننامه ضمیمه شده و بهصورت غیرمستقیم با اخذ عوارض و مالیات به عهده آنهاست.
[۱۹] مثلاً شاخص میزان دسترسی به منابع، میزان ایجاد فرصتهای برابر برای توانهای برابر، میزان ایجاد رشد.....
[۲۰] یعنی به چه میزان، این برنامه منجر به ارتقای همبستگی اجتماعی خواهد شد.
[۲۱] ملاکهای اولویتگذاری و رفع تزاحمها.
[۲۲] ملاحظه چنین موردی از راهبردهای پیشگیرانه برای مناقشات اجتماعی و قضایی است.
[s۱]سوتیتر۱:
این یادداشت، شامل پیشنهادهایی برای ارتقای سند منتشرشده از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است که در دو قسمت عرضه می¬شود: قسمت اول: امتداد مفهومی مبانی نظری و قسمت دوم: نمونه امتداد عملیاتی مبانی نظری.
بر اساس موارد یادشده می¬توان قالب¬های ذیل را برای ارتقای سند منتشرشده از الگوی پایه پیشرفت، پیشنهاد کرد: ۱- پیشرفت ۲- الگوی پیشرفت ۳- هدف پیشرفت ۴- ابعاد پیشرفت ۵- ارکان پیشرفت ۶- نظریه پیشرفت
[s۲]سوتیتر ۲:
فرایندهای کلان لازم برای پیشرفت شامل ۳ کلان فرایند است: فرایندهای معرفتی (مانند فکر و علم و معنویت)، فرایندهای قانونی (تعیین حدو مرزها که حاوی عدالت و امنیت است)، فرایندهای اخلاقی فرهنگی (تعیین مطلوبیتها که حاوی بهینهسازی و بهرهوری فردی و اجتماعی است).
این قالبها، با هر نظام فکری که محتواگذاری شوند، الگوی پیشرفت براساس آن نظام فکری پدید میآید.
مثلاً تعیین هدف زندگی براساس نظام فکری مورد نظر، تعیین مصادیق و مراتب نیازها براساس انسانشناسی موجود در نظام فکری مورد نظر، تعیین مصادیق در چگونگی حرکت از نقطه شروع به مقصد براساس دیدگاه نظام فکری مورد نظر.
[s۳]سوتیتر ۳:
نظریه پیشرفت، نظریهای است که در آن چیستی، چرایی و چگونگی پیشرفت در قالب و محت وا، براساس یک دستگاه پارادایمی (حاوی مبانی هستیشناسانه، انسانشناسانه، معرفتشناسانه، روششناسانه، علمشناسانه، جامعهشناسانه، تاریخشناسانه، ارزششناسانه) تعیین میشود.
بنابراین با اشراب دستگاه پارادایمی مبتنی بر نگرش اسلام، نظریه پیشرفت اسلامی شکل میگیرد و براساس این نظریه، و با استفاده از دیگر آموزههای اسلام که مربوط به تعریف فرایندهای تحقق پیشرفت است، الگوی اسلامی پیشرفت تولید میشود.