خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 21 آبان 1403
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

حقایقی تکان‌دهنده از سرنوشت زن مشهدی که اشک ماموران پلیس را درآورد

باشگاه خبرنگاران | یادداشت | چهارشنبه، 19 دی 1397 - 18:34
زنی اهل مشهد با افشای حقایق تکان دهنده از زندگی خود اشک ماموران پلیس را سرازیر کرد.
كلانتري،باردار،بردم،خواستگاري،سر،مواد،مخدر،مشهد،پسرم،اعتيادش ...

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، زن ۳۵ ساله که از شدت شرم نگاهش را از نگاه مددکار اجتماعی کلانتری پنهان می کرد نسخه پزشکی را از کیفش بیرون کشید و در حالی که بیان می کرد این نسخه پزشک معالج پسرم است اما توان تهیه هزینه داروهایش را ندارم، به مشاور و کارشناس کلانتری پنجتن مشهد گفت: ۱۶ ساله بودم که یکی از جوانان روستا به خواستگاری ام آمد.
«هدایت» کارگر ساده ساختمانی بود و من به خاطر این که او با زحمت کشی و سختی نان حلال بر سر سفره ام می آورد به خواستگاری اش پاسخ مثبت دادم ولی زمانی که پسرم را باردار بودم روزی همسرم را به طور اتفاقی در حال استعمال مواد مخدر سنتی دیدم اما کاری جز سکوت از دستم ساخته نبود چرا که به خاطر فرزندم مجبور به ادامه زندگی با او بودم.
مدتی بعد هدایت به بهانه یافتن شغل مناسب از من خواست به مشهد مهاجرت کنیم من هم که از بیکاری او رنج می بردم موافقت کردم و در حالی که کودکی را در آغوش می فشردم در یکی از شهرک های حاشیه مشهد ساکن شدیم.
با وجود این نه تنها تغییری در زندگی ام حاصل نشد بلکه همسرم به مصرف مواد مخدر صنعتی روی آورد چرا که محیط زندگی ما کاملا آلوده بود و بیشتر جوانان محل مواد مخدر صنعتی مصرف می کردند.
خیلی زود این هیولای وحشتناک همه زندگی ام را به هم ریخت به طوری که هدایت به یک موجود بی عاطفه، سنگدل و مرموز تبدیل شد در حالی که فرزند دومم را باردار بودم مدام زیر مشت و لگد همسرم قرار می گرفتم و روزگار سختی را می گذراندم.
هدایت بیکار بود و به خاطر اعتیادش کسی او را سر کار نمی برد در شرایطی که برای تامین هزینه های زندگی درمانده بودم از او خواستم تا در مرکز ترک اعتیاد بستری شود و تحت درمان قرار بگیرد.
بالاخره همسرم را متقاعد کردم و او بعد از مدتی اعتیادش را کنار گذاشت اما همچنان تنبلی را پیشه خود کرد و باز هم سر کار نرفت.
بیشتر بخوانید:اعتیاد با جوامع چه می کند؟
وقتی به او اعتراض می کنم، می گوید: «بیشتر حرف بزنی دوباره سراغ شیشه و کریستال می روم».
من هم که روزهای سخت دوران اعتیادش را دیده ام از ترس سکوت می کنم تا همسرم دوباره معتاد نشود اما از سوی دیگر نمی توانم هزینه های زندگی و مخارج درمان همسرم را پرداخت کنم.
این در حالی است که پسر ۱۵ ساله ام دچار افسردگی و بیماری کم خونی شده است.
برای معالجه فرزندانم را نزد پزشک مستقر در مرکز بهداشت بردم و او به صورت رایگان آن‌ها را ویزیت کرد، ولی هزینه خرید دارو‌ها برایم مشکل است با وجود این پسرم به خاطر مشکلات مالی تصمیم به ترک تحصیل گرفته و دوست ندارد ادامه تحصیل بدهد در حالی که همواره او را نصیحت می‌کنم تا از پدرش درس عبرت بگیرد.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/