خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 10 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

صفتی زیبا از خدا که ۱۶۹ بار در قرآن آمده

فارس | برگزیده، فرهنگی و هنری | دوشنبه، 20 اردیبهشت 1400 - 13:30
در سوره مبارکه رحمن ابتدا به موضوع بخشندگی و صفت رحمانیت خدا اشاره و سپس تعلیم و تربیت انسان توسط خالق بیان و در آخر رابطه انسان با خالق مطرح می‌شود.
وَ،قرآن،تعليم،رحمت،سوره،انسان،آيات،خداوند،رحمن،مباركه،ميزان،م ...

خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیت‌های دینی: در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در بیست‌وهفتمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء‌ ۲۷ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجت‌الاسلام محسن قرائتی تقدیم می‌شود.
آیات ۱ و ۲ سوره مبارکه رحمن
«الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ» خداوندِ رحمان، قرآن را آموخت.
شرح آیات ۱ و ۲ سوره مبارکه رحمن توسط حجت‌الاسلام قرائتی
نام مخصوص خدا که ۱۶۹ بار در قرآن آمده
خداوند، رحمان است.
«الرَّحْمنُ» پیامبرش، مایه‏ رحمت است.
«وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»[۱] قرآنش نیز رحمت است.
«وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»[۲] «رحمن» نام مخصوص خداوند است که ۱۶۹ بار در قرآن آمده و ۱۱۴ مرتبه در هر «بِسْمِ اللَّهِ» تکرار شده است.
در مواردى از قرآن، کلمه «الرَّحْمنُ» به جاى «الله» بکار رفته است: «قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً»[۳]؛ و (برخى از اهل کتاب و مشرکان) گفتند: خداوند فرزندى براى خود اختیار کرده است‏.
«قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً»[۴] و (کفّار) گفتند: خداى رحمان (براى خود) فرزندى انتخاب کرده است.
«أَتاکُمْ عَذابُ اللَّهِ»[۵]؛ آنگاه که عذاب خدا بیاید.
«یمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ»[۶] از جانب خداى رحمان عذابى به تو رسد.
«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ»[۷] بگو: نام اللّه را بخوانید یا نام رحمان را.
چرا سوره با کلمه الرحمن شروع شده است؟
در آیین سخنورى و نگارش، سر فصل سخن، نشانه و نمودار تمام سخن است.
در اینجا نیز چون سوره نگاهى به نعمت‏‌هاى الهى دارد، در آغاز آن «الرَّحْمنُ» آمده است.
قرآن، باید محور امور باشد.
در سوره قبل (قمر)، بارها آسان بودن قرآن مطرح شد: «لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ» در این سوره خدا، اولین معلّم آن معرّفى مى‌‏شود.
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
کدام علم جلوه رحمت خدا است؟
علمى جلوه‏ رحمت است که آموزش خدا باشد.
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ» علمى جلوه‏ رحمت است که جامع باشد.
«تِبْیاناً لِکُلِّ شَی‏ءٍ»[۸] علمى جلوه‏ رحمت است که پاداشى از ما نخواهد و بر اساس رحمت باشد.
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ» علمى جلوه‏ رحمت است که در هر زمان کاربرد داشته باشد.
علمى جلوه‏ رحمت است که بصیرت آفرین و تقوا آفرین باشد.
علمى جلوه‏ رحمت است که سعادت فرد و جامعه و این جهان و آن جهان را تأمین کند.
خداوند قرآن را به پیامبر (ص) تعلیم داد
تعلیم قرآن توسّط خداوند «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، یعنى: تعلیم حقّ.
«نَزَّلَ عَلَیکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ»[۹] او کتاب (قرآن) را به حقّ بر تو نازل کرد.
تعلیم داورى.
«أَنْزَلْنا إِلَیکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَینَ النَّاسِ»[۱۰] همانا ما این‏ کتاب را بحقّ بر تو فرو فرستادیم تا میان مردم به آنچه خدا (از طریق وحى) تو را آموخته و نشان داده، داورى کنى‏.
تعلیم آنچه فراگیرى آن از راه‏‌هاى عادّى ممکن نیست.
«وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ»[۱۱] و آنچه را نمى‌‏دانستى به تو آموخت‏.
تعلیم برهان.
«قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ»[۱۲] از سوى پروردگارتان براى شما برهان و حجّتى آمده است‏.
تعلیم عمل صالح.
«وَ الَّذِینَ یمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ ...
إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ»[۱۳] و کسانى که به کتاب (آسمانى) تمسّک مى‏‌جویند ...
(بدانند که ما) قطعاً پاداش اصلاح‌گران را تباه نخواهیم کرد.
تعلیم موعظه، شفاى دل، هدایت و رحمت
«قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»[۱۴] همانا از سوى پروردگارتان پند و اندرزى براى شما آمد که مایه‏ شفا براى آنچه در سینه‏‌هاى شماست و هدایت و رحمتى براى مؤمنان است.
تعلیم غیب.
«ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیبِ»[۱۵] اینها از خبرهاى غیبى است که ما به تو وحى مى‏‌کنیم‏.
تعلیم بهترین داستان‌‏ها.
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ»[۱۶] ما با این قرآن که به تو وحى کردیم بهترین داستان را بر تو بازگو مى‏‌کنیم‏.
تعلیم شناخت حقایق.
«تِبْیاناً لِکُلِّ شَی‏ءٍ»[۱۷] روشنگر هر چیز است‏.
تعلیم برترین‏‌ها.
«وَ لا یأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً»[۱۸] و هیچ مَثَلى (از بهانه‏‌ها و طعنه‏‌ها) براى تو نیاورند، مگر آن که پاسخ به حقّ و بهترین بیان را براى تو آوردیم.
تعلیم میزان شناخت حق از باطل.
«أَنْزَلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِیزانَ»[۱۹] کتاب آسمانى و میزان را به حقّ نازل کرد.
تعلیم سالم‏‌ترین سخن
«لا یأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»[۲۰] هیچ‌گونه باطلى از هیچ طریقى به قرآن راه ندارد.
تعلیم موعظه.
«فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یخافُ وَعِیدِ»[۲۱] پس هر که را از وعده عذاب من مى‏‌ترسد، به وسیله‏ قرآن پند ده.
تعلیم رشد.
«یهْدِی إِلَى الرُّشْدِ»[۲۲] همانا ما قرآنى شگفت شنیدیم.
که به سوى رشد هدایت مى‌‏کند.
تعلیم کتابى که بقاى آن بیمه شده است.
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»[۲۳] همانا ما خود قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما خود آن را نگاه‌‏داریم‏.
سرچشمه قرآن
قدرت و عظمت: «تَنْزِیلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى‏»[۲۴] از جانب کسى که زمین و آسمان‌‏هاى بلند را آفریده، نازل شده است.
عزّت و حکمت: «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ»[۲۵] نزول (تدریجى) کتاب (بر تو) از جانب خداوند عزیز حکیم است.
لطف و رحمت: «تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»[۲۶] (این قرآن) از طرف خداوند بخشنده‏ مهربان نازل شده است.
ربوبیت و رشد: «تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ»[۲۷] فرو آمده از سوى پروردگار جهانیان است.
پیام‌‏هایی از آیات ۱ و ۲ سوره مبارکه رحمن
۱- خداوند، اولین معلّم قرآن است.
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
۲- شریعت، بر اساس رحمت است.
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
۳- شبهات را باید پاسخ داد.
در برابر کسانى که مى‏‌گویند: قرآن را بشرى به پیامبر آموخته است: «یعَلِّمُهُ بَشَرٌ»[۲۸]، باید گفت: خدا آموخت.
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
۴- تعلیم قرآن به انسان، جلوه‌‏اى از رحمت الهى است.
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
۵- معلّمى، شأن خداوند است.
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
۶- کار تعلیم و تعلّم، باید بر اساس محبّت و رحمت باشد.
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
​۷- قرآن، قابل درک و شناخت براى بشر است.
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
آیه ۳ سوره مبارکه رحمن
«خَلَقَ الْإِنْسانَ» او انسان را آفرید.
آفرینش انسان از جهات مختلف قابل توجّه است
از جهت سیر تکاملى که چگونه از خاک بى‏‌جان، موجودى جان‌دار و باشعور بر مى‏‌آید.
از جهت تأمین نیازهاى مادّى که چگونه جهان طبیعت در تسخیر او قرار گرفته است.
از جهت گرایش‌‏هاى مثبت و منفى که قرآن به برخى از آنها اشاره نموده است، از جمله: زود نا امید مى‌‏شود.
«قَتُوراً»[۲۹] حریص است.
«هلوع»[۳۰] بى‌‏تاب است.
«جَزُوعاً»[۳۱] زیانکار است.
«لَفِی خُسْرٍ»[۳۲] زیاده‏‌خواه است.
«لَیطْغى‏»[۳۳] ستمگر است.
«ظَلُوماً»[۳۴] نادان است.
«جَهُولًا»[۳۵] شتاب‌زده است.
«عَجُولًا»[۳۶] ناسپاس است.
«کَفُورٌ»[۳۷] قدرنشناس است.
«کنود»[۳۸]
آیات دیگر قرآن، خصوصیات مثبت انسان را این گونه ارائه مى‏‌دهد: مسئولیت‌پذیرى، داشتن آزادى و قدرت انتخاب، امکان تغییر روش، توبه و انقلاب و جهش درونى، دارا بودن استعدادها و ظرفیت‏‌هاى بزرگ درونى، ویژگى بى‌نهایت ‏طلبى، جانشین خداوند روى زمین، مسجود فرشتگان، دارا بودن قدرت تقلید و اثرپذیرى یا قابلیت الگو شدن و تأثیرگذارى، ترکیبى از تضادها، عقل و فطرت در برابر غریزه و شهوت و داراى قدرت تفکّر و خلّاقیت و ابتکار.
آنجا که بحثِ آموزش قرآن است، بر آفرینش انسان مقدّم شده است.
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ» امّا آنجا که آموزش علوم دیگر مطرح است، آفرینش انسان مقدّم شده است.
«خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ ....
الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»[۳۹]
پیام‏‌هایی از آیه ۳ سوره مبارکه رحمن
۱- خداوند، خالق انسان است، نه طبیعت بى‏‌جان.
«الرَّحْمنُ ...
خَلَقَ الْإِنْسانَ»
‏ ​۲- خلقت انسان، جلوه‌‏اى از رحمت الهى است.
«الرَّحْمنُ ...
خَلَقَ الْإِنْسانَ‏»
۳- مؤلّف کتاب تشریع، همان مؤلّف کتاب تکوین است.
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
۴- قرآن، بر انسان، شرافت و تقدم دارد.
(فکر و معرفت، بر جسم و طبیعت مادى مقدّم است.) «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
۵- قرآن، سرآمد تمام کتاب‏‌ها و انسان، سرآمد تمام مخلوقات است.
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
۶- انسان، در سایه فراگیرى قرآن، به کمال خلقتش دست مى‏‌یابد.
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
آیه ۴ سوره مبارکه رحمن
«عَلَّمَهُ الْبَیانَ» به او بیان آموخت
شرح آیات ۳ و ۴ سوره مبارکه رحمن توسط حجت‌الاسلام قرائتی
احترام به تعلیم‌دهده بیان از منظر امام علی (ع)
حضرت على علیه‌السلام مى‏‌فرماید: «لا تجعلن ذرب لسانک على من انطقک و بلاغة قولک على من سددک»[۴۰] تندى و تیزى زبانت را براى کسى که تو را سخن گفتن تعلیم داده قرار مده و بلاغت و زیبایى کلامت را به رخ کسى که گفتار تو را قاعده‏‌مند و زیبا کرده، مکش.
قدرت بیان و سخن گفتن، هدیه الهى به انسان است و قرآن براى شیوه بیان دستوراتى داده است، از جمله: مستدل و محکم باشد.
«قَوْلًا سَدِیداً»[۴۱] پسندیده و به اندازه باشد.
«قَوْلًا مَعْرُوفاً»[۴۲] نرم و مهربانانه باشد.
«قَوْلًا لَیناً»[۴۳] شیوا و رسا و واضح باشد.
«قَوْلًا بَلِیغاً»[۴۴] کریمانه و بزرگوارانه باشد.
«قَوْلًا کَرِیماً»[۴۵] زیبا، نیکو و مطلوب باشد.
«قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»[۴۶] بهترین‏‌ها گفته شود.
«یقُولُوا الَّتِی هِی أَحْسَنُ»[۴۷] حتّى مجادلات و گفت‌وگوهاى انتقادى، به بهترین وجه باشد.
«جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ»[۴۸]
پیام‏‌هایی از آیه ۴ سوره مبارکه رحمن
۱- علم، برترین کمالى است که خداوند به انسان عطا کرده است.
«عَلَّمَ ...
عَلَّمَهُ» (علم و تعلیم قبل و پس از خلقت انسان تکرار شده است)
​۲- زبان و لغت خاص مهم نیست، اصل قدرت بیان مهمّ است.
«عَلَّمَهُ الْبَیانَ»
۳- زبان، وسیله بیان است، اصل بیان هدیه الهى است.
«عَلَّمَهُ الْبَیانَ»
۴- پدر و مادر، قوّه‏ سخن گفتن را که خداوند در نهاد هر نوزادى نهفته است، آشکار مى‏‌کنند و به فعلیت مى‏‌رسانند.
«عَلَّمَهُ الْبَیانَ»
۵- آفرینش انسان در میان دو تعلیم الهى قرار گرفته است.
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ، عَلَّمَهُ الْبَیانَ»
۶- قدرت بیان، جلوه‌‏اى از رحمت الهى است.
«الرَّحْمنُ ...
عَلَّمَهُ الْبَیانَ‏»
۷- کسانى که توانایى سخن گفتن به چند زبان را دارند، هنر خود را از خدا بدانند.
«عَلَّمَهُ الْبَیانَ»
۸- علمى مورد ستایش است که بیان شود.
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ ...
عَلَّمَهُ الْبَیانَ‏»
آیات ۵ و ۶ سوره مبارکه رحمن
«الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ * وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یسْجُدانِ» خورشید و ماه، حساب معینى دارند.
و گیاه و درخت (براى او) سجده مى‏‌کنند.
شرح آیات ۵ و ۶ سوره مبارکه رحمن توسط حجت‌الاسلام قرائتی
خورشید و ماه حساب دارند
«حسبان» بر وزن «غفران»، مصدر به معناى «حساب» است.
خورشید و ماه حساب دارند.
حجم آنها، وزن و جرم آنها، حرکات گوناگون، مدار حرکت، فاصله آنها نسبت به یکدیگر و نسبت به دیگر کرات، مقدار حرکت و مقدار تأثیر آنها برروى یکدیگر، همه و همه حساب دارد و حساب آنها به قدرى دقیق است که دانشمندان، زمان دقیق ماه گرفتگى، خورشید گرفتگى و تحویل سال نو را از مدّت‏ها پیش اندازه‏‌گیرى و پیش‌‏بینى مى‏‌کنند.
«نجم» هر روئیدنى است که ساقه ندارد و «شجر» روئیدنى است که ساقه دارد.
مراد از «نجم» در این آیه به قرینه «شجر»، گیاه است، نه ستاره آسمان.[۴۹]
تنظیم برنامه‌های اسلام براساس حرکت وضعی خورشید و ماه
بر اساس آیات قرآن، خورشید و ماه و ستارگان، مدار دارند و همه به سویى در تکاپو و شناورند، «کُلٌّ فِی فَلَکٍ یسْبَحُونَ»[۵۰] و عمر تعیین شده دارند.
«کُلٌّ یجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى»[۵۱] گردش شب و روز و پیدایش فصل‏‌ها، یک زمان‏‌بندى ساده و در عین حال دقیق، براى همه‏ مردم در همه‏ مکان‏‌ها و زمان‏‌هاست.
برنامه‏‌هاى عبادى اسلام همچون نماز و روزه، بر اساس طلوع و غروب خورشید و گردش ماه در ایام سال تنظیم شده است.
چنانکه در قرآن مى‌‏خوانیم: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى‏ غَسَقِ اللَّیلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ»[۵۲] از هنگام زوال آفتاب تا اول تاریکى شب و به هنگام صبح، نماز را به پا دار.
«وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها»[۵۳] پیش از طلوع خورشید و پس از غروب آن، خداوند را تسبیح و ستایش کن.
«ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیلِ»[۵۴] و روزه را تا شب هنگام تمام کنید و در روایات آمده است: «صم للرؤیة و افطر للرؤیة»[۵۵] روزه را با دیدن ماه رمضان آغاز و با دیدن ماه شوّال تمام کن.
شاید منظور از سجده گیاه و درخت در آیه، خضوع تکوینى آنها در برابر فرامین الهى است که مسیرى را که خدا براى آنها تعیین کرده، بى‏‌کم وکاست پیموده و تسلیم قوانین آفرینش‌‏اند.
پیام‏‌هایی از آیات ۵ و ۶ سوره مبارکه رحمن
۱- زمین و آسمان، تحت یک نظام اداره مى‏‌شوند.
«الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ...
النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ»
۲- گیاهان زمینى، حیات و رویش خود را مرهون خورشید و ماه آسمانى‌‏اند.
«الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ...
النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ»
​۳- هستى، تسلیم نظامى است که از پیش از سوى خداوند تعیین شده است.
«بِحُسْبانٍ ...
یسْجُدانِ‏»
آیات ۷ تا ۹ سوره مبارکه رحمن
«وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ * أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ * وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ» و آسمان را بالا برد و قانون و میزان را مقرّر کرد تا در سنجش و میزان تجاوز نکنید.
و وزن را بر اساس عدل بر پا دارید و در ترازو کم نگذارید.
شرح آیات ۷ تا ۹ سوره مبارکه رحمن توسط حجت‌الاسلام قرائتی
رحمت الهی، تعلیم و تربیت الهی و رابطه با خالق
بعد از بیانِ رحمت الهى و نعمت تعلیم و بیان و حساب خورشید و ماه و سجده موجودات که نوعى توجّه به رابطه خدا با انسان و طبیعت است، این آیات نحوه رابطه انسان با جامعه را مطرح مى‏‌کند.
قسط در میزان، آن است که نه زیاده خواهى شود نه خسارت و زیان.
کتاب و میزان متلازم‏‌اند.
خداوند در سوره حدید مى‏‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[۵۶] در این آیات نیز، هم به قرآن اشاره شده، هم به میزان: «عَلَّمَ الْقُرْآنَ ...
أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ‏» تکرار، نشانه‏ اهمیت است.
در آیات پى‏‌درپى، سه بار کلمه میزان تکرار شده است که نشان دهنده ضرورت توجّه به معیار و وسیله سنجش درست و مطمئن در امور مختلف است.
«وَضَعَ الْمِیزانَ ...»، «أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ...» و «لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ»
اهمیت انصاف و عدل در احقاق حقوق مردم
بى‏‌توجّهى به میزان و عدم رعایت انصاف و عدالت در حقوق مردم، انسان را به فسق و فجور مى‏‌کشاند و فسق و فجور انسان را به تکذیب وامى‌‏دارد.
در سوره مطفّفین مى‏‌خوانیم: «وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ» واى بر کم‌‏فروشان!
سپس مى‏‌فرماید: «إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ...» و آنگاه: «وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ» گویا لقمه‏ حرام، مقدّمه فجور، و فجور مقدّمه کفر و تکذیب مى‌‏شود.
براى برقرارى عدل و میزان، اسلام دستورات دقیق و مهمى دارد تا آنجا که در روایات آمده‏ است: اگر کفش قاضى تنگ است، نباید در آن هنگام قضاوت کند تا مبادا فشارى که به پاى او وارد مى‌‏شود در قضاوتش اثر بگذارد و او را به عجله و بدخلقى وادارد و از قضاوت بر حق منحرف کند!
آداب تجارت‏
در حدیث مى‌‏خوانیم: تجارتى ارزشمند است که برپایه حقّ و راستى باشد.
«التاجر فاجر و الفاجر فى النار الا من أخذ الحق و اعطى الحق»[۵۷] حضرت على علیه السلام دستور داد دینارهاى غیر خالص را در چاه بریزند تا به وسیله آن معامله‏‌اى صورت نگیرد.
«القه فى البالوعه حتى لا یباع شى‏ء فیه غش»[۵۸] آن حضرت همه روزه در بازار کوفه قدم مى‌‏زد و گاهى در وسط بازار مى‏‌ایستاد و مى‏‌فرمود: اى گروه تجّار!
«قدموا الاستخارة»، از خدا خیر بخواهید.
«تبرکوا بالسهولة»، برکت را در سایه آسان گرفتن بر مردم بخواهید.
«جانبوا الکذب»، از دروغ در معامله دورى کنید.
«و تجانبوا عن الظلم»، از ظلم و بى‏عدالتى پرهیز کنید.
«و لا تقربوا الربا» (تفسیر نمونه) و به ربا نزدیک نشوید.
پیام‏‌هایی از آیات ۷ تا ۹ سوره مبارکه رحمن
۱- جایگاه آسمان و زمین تصادفى نیست.
برافراشتگى آسمان و حجم و اندازه و فاصله ستارگان، حکیمانه و جلوه‌‏اى از رحمت الهى است «الرَّحْمنُ ...
وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِیزانَ‏»
۲- عدالت مثل نماز است و باید آن را در جامعه به پاداشت.
«وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ»
۳- میزان و وسیله سنجش باید عادلانه باشد، مورد وزن هرچه مى‏‌خواهد باشد.
«وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ»
۴- نظام هستى برپایه میزان است.
زندگى ما نیز باید بر مدار میزان باشد.
«وَضَعَ الْمِیزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ»
۵- عدل و میزان، هم در آسمان عامل ثبات و پایدارى است، هم در زمین و هم در جامعه.
«وَضَعَ الْمِیزانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ»
۶- جامعه براى رسیدن به رستگارى دو بال مى‌‏خواهد: علم و عدالت.
(در دنیاى امروز علم هست ولى عدالت نیست.) «عَلَّمَ الْقُرْآنَ ...
أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ‏»
۷- راه رسیدن به عدالت، عمل به قرآن است.
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ ...
أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ‏»
۸- در کارها، نه افراط «أَلَّا تَطْغَوْا» و نه تفریط.
«لا تُخْسِرُوا»
۹- کم کارى در خدمات از جانب کارمندان و کارگران و فرهنگیان و مسئولان و مبلّغان دینى نیز کم فروشى است.
«لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ»
پی‌نوشت‌ها
[۱] .
انبیاء، ۱۰۷
[۲] .
اسراء، ۸۲
[۳] .
بقره، ۱۱۶
[۴] .
مریم، ۸۸
[۵] .
انعام، ۴۷
[۶] .
مریم، ۴۵
[۷] .
اسراء، ۱۱۰
[۸] .
نحل، ۸۹
[۹] .
آل‌عمران، ۳
[۱۰] .
نساء، ۱۰۵
[۱۱] .
نساء، ۱۱۳
[۱۲] .
نساء، ۱۷۴
[۱۳] .
اعراف، ۱۷۰
[۱۴] .
یونس، ۵۷
[۱۵] .
یوسف، ۱۰۲
[۱۶] .
یوسف، ۳
[۱۷] .
نحل، ۸۹
[۱۸] .
فرقان، ۳۳
[۱۹] .
شورى، ۱۷
[۲۰] .
فصّلت، ۴۲
[۲۱] .
ق، ۴۵
[۲۲] .
جن، ۲
[۲۳] .
حجر، ۹
[۲۴] .
طه، ۴
[۲۵] .
زمر، ۱
[۲۶] .
فصّلت، ۲
[۲۷] .
واقعه، ۸۰
[۲۸] .
نحل، ۱۰۳
[۲۹] .
اسراء، ۱۰۰
[۳۰] .
معارج، ۱۹
[۳۱] .
معارج، ۲۰
[۳۲] .
عصر، ۲
[۳۳] .
علق، ۶
[۳۴] .
احزاب، ۷۲
[۳۵] .
احزاب، ۷۲
[۳۶] .
اسراء، ۱۱
[۳۷] .
اسراء، ۶۷
[۳۸] .
عادیات، ۶
[۳۹] .
علق، ۲- ۴
[۴۰] .
نهج‏البلاغه، حکمت ۴۱۱
[۴۱] .
نساء، آیه ۹
[۴۲] .
بقره، آیه ۲۳۵
[۴۳] .
طه، آیه ۴۴
[۴۴] .
نساء، ۶۳
[۴۵] .
اسراء، ۲۳
[۴۶] .
بقره، ۸۳
[۴۷] .
اسراء، ۵۳
[۴۸] .
نحل، ۱۲۵
[۴۹] .
تفسیر المیزان
[۵۰] .
انبیاء، ۳۳ و یس، ۴۰
[۵۱] .
رعد، ۲؛ فاطر، ۱۳؛ زمر، ۵
[۵۲] .
اسراء، ۷۸
[۵۳] .
طه، ۱۳۰
[۵۴] .
بقره، ۱۸۷
[۵۵] .
وسائل‌الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۵۷
[۵۶] .
حدید، ۲۵
[۵۷] .
کافى، ج ۵، آداب تجارت
[۵۸] .
کافى، ج ۵، ص ۱۶۰
انتهای پیام/