حیاط خلوت شدن میراث فرهنگی برای روسای جمهور باعث وزارتخانه شدن آن شد
مهمان این هفته برنامه «دستخط» مهدی حجت موسس سازمان میراث فرهنگی بود.

موسس سازمان میراث فرهنگی کشور در برنامه دستخط مطرح کرد؛
به گزارش حوزه میراث و گردشگری گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ، مهمان این هفته برنامه «دستخط» متولد ۱۳۲۸ در تهران و از چهرههای فرهنگی شناخته شده است.
ایشان موسس سازمان میراث فرهنگی کشور بعد از انقلاب اسلامی بوده و از مدیران ارشدی است که در این حوزه خدمات بسیار زیادی کرده و در حوزه معماری و شهرسازی و حوزه فرهنگی کشور تبحر خاصی دارد.
از اول انقلاب تاکنون در عرصههایی از این دست حضوری فعال داشته است و نمونههای مختلفی را مدیریت کرده است.
گفتنیهای فراوانی را برای ما خواهد داشت.
در خدمت جناب آقای دکتر مهدی حجت هستیم؛ موسس سازمان میراث فرهنگی و کسی که در این عرصه فعالیتهای فراوان داشته است.
سلام؛ خیلی خوش آمدید.
خدمت شما و همکاران محترم و بینندگان عزیز سلام عرض میکنم.
از اینجا شروع کنیم که آقای حجت الان چه میکنند؟
عمدهترین کاری که الان انجام میدهیم تدریس است.
در دانشگاه تهران و جاهای دیگر چند واحد درس دارم.
مسئول شورای اسناد ملی کشور در سازمان اسناد و کتابخانههای کشور هم هستم و یک نهاد مردمی را هم به نام ایکوموس را اداره میکنم که نماینده یونسکو در ایران است.
اوضاع و احوال مراث فرهنگی کشور چطور است؟
من فکر میکنم به جهت وضعیتی که کشور از نظر اقتصادی در آن قرار گرفته، طبیعتاً مسئولین سازمان ناگزیر از این هستند که وجوه ایجاد شغل و درآمد و اینها بیشتر فکر کنند.
از این جهت فکر میکنم به بخش میراث فرهنگی آن مقدار توجهی که میتوانست باشد، نیست.
در خارج از کشور چه سفارتخانه و بناهایی داریم که جزو میراث فرهنگیمان محسوب میشود؟
تقریباً همه بناهایی که برای سفارتخانههای ما قبل از انقلاب خریداری شده با دست باز و با یک نوع ولخرجی اتفاق افتاده است، طبیعتاً این ساختمانها به ارث رسیده و باید از انها مراقبت کنیم.
به این جهت وزارت امور خارجه به این فکر افتاد که به این مجموعه از بناها رسیدگی شود و طوری نشود که از دست برود؛ لذا ما مشغول شدیم و مشورت دادیم.
الان قدیمیترین بنای ما در سفارتخانهها مشخص است در کدام کشور است؟
در سفارتخانههای مختلف، مثلا در لندن یک ساختمان بسیار قدیمی داریم، در پاریس هم داریم که مربوط به دوره قاجار است.
یعنی بنا واقعاً مربوط به دوره قاجار است؟
بله.
و ترمیم شده است؟
بله؛ خوب هم نگهداری شده است.
برخی از عزیزان و سفرای ما مخصوصاً زمان آقای صادق خرازی که سفیر بودند، رسیدگی کاملی به آن ساختمان کردند و در وضعیت خوبی به سر میبرد.
با وزارتخانه شدن میراث فرهنگی موافق بودید؟
من فکر میکنم اساساً علت این پیشنهاد این بود که مجلس احساس میکرد سازمان میراث فرهنگی حیاط خلوت است که رئیس جمهور میتواند هر کسی را که مایل است، در آن سازمان قرار دهد و مجلس احساس میکرد که نظری روی نهاد بزرگ موثر ندارد.
من فکر میکنم نیت مجلس این بود که نظارت داشته باشد، چه بر انتخاب وزیر و چه اینکه در فعالیتها دخالت کند و سوال و جواب کند.
این نیت اصلی است، ولی آنچه تحقق پیدا کرد، آیا صلاح بود به این ترتیب باشد؟
پیشنهاد من این بود که بخش گردشگری به یک وزارتخانه تبدیل شود و روی آن نظارت شود، چون گردش مالی و فعالیت دارد و مسائل مختلفی وجود دارد.
بخش میراث فرهنگی یک کار علمی تحقیقاتی و فرهنگی و چراغ خاموش است؛ خیلی کاری نیست که بخواهیم از آن بازخواست کنیم.
یک کار فنی و نگهداری است که باید اتفاق افتد.
آن را به همان ترتیب قسمت صنایع دستی و میراث فرهنگی را اجازه میدادند زیر نظر رئیس جمهور بماند و قسمت گردشگری که همه این فعالیتها در آن قرار دارد، وزارتخانه میکردیم.
این مسئلهای که بیان کردید باز میراث فرهنگی را تهدید نمیکرد که روسای جمهور مختلف نفرات غیرمتخصص را در میراث فرهنگی بگذارند؟
این مطلب همواره وجود داشته است.
فقط گاهی با سلیقه یا بیسلیقه عمل شده است.
اگر یک نفر را در جایی گذاشتید که آن دستگاه را نمیشناسد میدانم مدیر است، ولی بالاخره کسی که یک زمانی استانی را اداره میکرده یا دستگاه دیگری را اداره میکرد، اطلاعی از میراث فرهنگی ندارد و آن را در آنجا میگذارید خودبخود نمیتواند کاری که استعداد دارد و بعد از چند سال متوجه میشود و تا بخواهد متوجه شود فرصت از دست میرود.
گفته بودید مهمترین مشکل معماری عدم اطلاع مردم از حقوق معماریشان است.
به طور مثال تزئین شبستان نوسازی که در حرم مطهر امام رضا (ع) انجام شد، به گونهای است که احساس تجملگرایی به انسان القا میشود و مقیاس انسانی این نوع معماری از بین رفته است.
من میگویم معماری یک معلم است؛ معلم خاموشی که علی الدوام از بدو تولد تا موقع مرگ تاثیر بر انسان میگذارد.
شما میخواهید یک آپارتمان بخرید لابی، کاشیهای توالت، آشپزخانه و کابینت آن را نگاه میکنید.
هیچ کسی نمیگوید مهمترین چیز درباره این ساختمان این است که در تهران زلزلهخیز این ساختمان اگر زلزله بیاید چه میشود، استخوانبندی آن چطور است.
کسی این را نمیپرسد و هیچ کسی هم توضیح نمیدهد.
برای اینکه مردم با حقوق خود آشنا نیستند.
شما میخواهید در این ساختمان زندگی کنید، اگر کاشی جنس بدی بود میتوانید عوض کند، ولی اگر استخوانبندی را سرهم بندی کرده، چیکار باید کرد؟
البته ممکن است برخی مواقع اشتباه کنیم.
فرض کنید، در این باره که بیان کردید من ناچار میشوم توضیح دهم که معماری و فضا مقیاسی دارد.
مقیاس آن با بدن انسان تناسب دارد یعنی وقتی انسان در یک مکانی وارد میشوید آن فضای معماری هم مقیاس و خوشایند است، یک زمانی آن قدر بزرگ است که انسان در آن احساس گمشدگی میکند.
یک عده آدم با خیرخواهی و از روی دلسوزی فاصله ستونها را به اندازهای بزرگ میکنند که جمعیت زیادی راحت بتوانند آنجا بنشینند، اما توجه به این ندارند که وقتی این طور شد خود به خود آن مقیاس انسانی را از دست میدهد و تبدیل به یک معماری فاشیستی و تحکمگرا میشود و در زیر آن احساس ترس میکنید؛ نباید اینجور باشد.
یا اگر آئینه کاری میکنید، این آن طور که در حرمهای مطهر است همه طوری باشد که بالای سر احساس میکند که سقفی وجود ندارد، این ابتکار ایرانی هاست که اینها را طوری بکار بردند که سبکی سقف را حتی با آن مقیاس احساس نکنیم.
وقتی در آن آئینههای قرمز، سبز، آبی و ...
میگذارید بلاتشبیه به جای اینکه شبیه حرم شود، تبدیل به جایی برای تفنن میشود.
خب این کارها خوب نیست.
نمیگویم کسانی که این کارها را میکنند دلسوز نیستند.
در حال تکمیل...