کارآفرینی برای بانوان بیسرپرست با صنایع دستی/ شرایط صادرات را داشتم اما پشتیبانی نشدم
زهرا حسنی، بانوی کارآفرین جوانی است که در زمینه صنایع دستی تاکنون برای دهها نفر از بانوان بدسرپرست و بیسرپرست کارآفرینی کرده و حتی با ارائهٔ مواد اولیهٔ رایگان به آنان، این افراد را ترغیب به فعالیت کرده است. کرونا کسب و کار این کارآفرین را قدری بر هم زده است و او اکنون مانند تمام تولیدکنندگان نیازمند پشتیبانی از سوی دولت است.

زهرا حسنی، بانوی کارآفرین جوانی است که در زمینه صنایع دستی تاکنون برای دهها نفر از بانوان بدسرپرست و بیسرپرست کارآفرینی کرده و حتی با ارائهٔ مواد اولیهٔ رایگان به آنان، این افراد را ترغیب به فعالیت کرده است.
کرونا کسب و کار این کارآفرین را قدری بر هم زده است و او اکنون مانند تمام تولیدکنندگان نیازمند پشتیبانی از سوی دولت است.
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، استان قزوین یکی از استانهایی است که به سبب تاریخی بودن آن، همواره گردشگران زیادی به این استان سفر میکنند و این یکی از دلایلی است که موجب رونق صنایعدستی در استان قزوین شده است.
سرای سعدالسلطنه از مکانهای تاریخی استان قزوین است که با دارا بودن حجرههای و مغازههای متنوع صنایعدستی، زینت خاصی به این کاروانسرای تاریخی و به شهر قزوین بخشیده است و میتوان این ادعا را داشت که محال است گردشگری به استان قزوین سفر کند و از این کاروانسرا و مغازههای صنایعدستی آن بازدید نکرده و سوغاتی تهیه نکند.
زهرا حسنی، یکی از مغازهداران این کاروانسرا است که هنر چرمدوزی او چشم هر بینندهای را به خود جذب میکند.
خانم حسنی کارآفرین جوانی است که اصالتاً اهل اصفهان است و بهدلیل شغل همسرش از سال 88 مهمان قزوینیها شده است.
او تحصیلکردهٔ صنایعدستی است و عاشقانه در این رشته فعالیت کرده و برای بانوان زیادی نیز کارآفرینی کرده است.
حسنی در گفتوگو با خبرگزاری فارس در قزوین در رابطه با نحوهٔ آغاز فعالیت خود میگوید: بنده زمانیکه در سال 88 به واسطهٔ شغل همسرم به استان قزوین آمدیم، در این شهر غریب بودم و بسیار احساس غربت و تنهایی میکردم.
با توجه به اینکه تحصیل کردهٔ رشتهٔ صنایعدستی بودم و در رشتههای سفالگری و چرمدوزی مهارت داشتم، به پیشنهاد همسرم در همان ماههای نخست حضور در قزوین، به سازمان صنایعدستی مراجعه کردم و نمونه کارهایم را بردم و این نمونه کارها مورد پسند کارشناسان سازمان واقع شد و همکاری ما با این سازمان را رقم زد.
وی ادامه میدهد: در آن سالها، چرمدوزی مانند اکنون شناخته شده نبود.
به همین دلیل آموزش رشتهٔ چرمدوزی را با کارمندان سازمان صنایع دستی آغاز کردم و به تدریج از طریق تبلیغات چهره به چهره و مشاهدهٔ نمونه کارها، کار ما رونق گرفت و هنرجویان زیادی جذب این رشته شدند.
سرمایه اولیهام 5 میلیون تومان بود که قرض کردم!
حسنی به این نکته اشاره میکند که با توجه به اینکه در آن دوران مغازهای جهت فروش مواد اولیهٔ چرمدوزی از قبیل آستر و یراق در استان قزوین وجود نداشته، هنرجوها قادر به تهیهٔ این مواد جهت تولید کالاهای چرمی نبودند.
وی در ادامه بیان میکند: با توجه به نبود مغازهٔ فروش مواد اولیهٔ چرمدوزی، بنده تصمیم به افتتاح مغازهای بهعنوان نخستین مغازهٔ فروش مواد اولیهٔ چرمدوزی در استان گرفتم.
برای عملی کردن این تصمیم، نیاز به سرمایهٔ اولیه داشتم.
به سختی موفق شدم در سال 89 مبلغ 5 میلیون تومان از چند نفر قرض بگیرم و کارم را در یک مغازهٔ کوچک در یکی از پاساژهای شهر شروع کنم و از تهران مواد اولیهٔ این رشته را برای فروش به هنرجویان بیاورم.
وی میگوید: در ابتدا مغازهٔ ما برای عابرین بسیار عجیب بود و همه با تعجب نگاه میکردند که این لوازم و کالاها چیست، اما کمکم با گذشت زمان در بین مردم جا افتاد.
با شاگردان زیادی که در طول زمان داشتیم، در کنار آموزش، شروع به تولید کردن کالاهای چرمی دستدوز و فروش آنها کردیم.
صفر تا صد کار ما با دست است که به آن سراجی سنتی میگویند.
در سالهای نخست تنها هدف من از افتتاح مغازه، این بود که مادهٔ اولیه را برای شاگردان فراهم کنم، اما با رونق گرفتن کار، یکی از مغازههای سرای سعدالسلطنه را اجاره کردیم و در کنار انواع آموزشهای مقدماتی، پیشرفته و بهآموزی، کار فروش تولیدات را نیز آغاز کردیم و در نهایت تبدیل به تولیدکنندهٔ کالاهای چرمی در استان شدیم.
تلاطم موجود در بازار، موجب از بین رفتن سرمایهام شد
طبیعی است که هر کاری سختیهای خاص خود را دارد، هم در ابتدای راه و هم در ادامهٔ آن.
خانم حسنی نیز موانعی را در این راه تجربه کرده است که شنیدن آن برای جوانترها خالی از لطف نیست.
وی اظهار میکند: یکی از سختیهای کار من در ابتدا این بود زمانیکه میخواستم این کار را شروع کنم اصلاً مردم نمیدانستند رشتهٔ چرمدوزی چیست و جا انداختن این رشته قدری مشکل و زمانبر بود.
از سوی دیگر، تهیه و تأمین سرمایهٔ اولیه برای مغازه خیلی برای من سخت بود.
زیرا من یک مربی بودم و اصلاً قرار نبود مغازهای داشته باشم، اما بهدلیل نبود مواد اولیهٔ این رشته در استان، ناچار به افتتاح مغازه و تهیهٔ مواد اولیه از تهران شدم، چون وقتی شاگردانم را بهدنبال مادهٔ اولیه میفرستادم، پیدا نمیکردند.
حسنی عنوان میکند: یکی دیگر از موانعی که در ادامهٔ راه با آن برخورد کردم، مربوط به سالهای 90-۹۱ بود که یک تلاطم اقتصادی در بازار اتفاق افتاد و همین امر به پیشرفت کسب و کارم ضربه زد و بخشی از سرمایهای را که با سختی فراهم کرده بودم در این سالها از دست دادم.
شرایط صادرات را داشتم، اما بازرگانان همکاری نکردند
کارآفرینان همواره از نبود پشتیبانیهای لازم از آنان در کشور گلایهمندند و معتقدند اگر تولیدکنندهٔ داخلی حمایت شود مجبور به تعطیلی کسب و کار و ورود به حوزهٔ واردات نمیشود.
حسنی برخلاف بسیاری از تولیدکنندهها از حمایتهای دستگاههای دولتی در شغل خود سخن میگوید و از عدم ورود بخش خصوصی به حوزهٔ فعالیت خویش گلایه دارد.
او اظهار میکند: دستگاههای دولتی در همهٔ زمینهها همیشه با بنده همکاری کردهاند، اما گلایهٔ من از بازرگانان جهت واردنشدن به حوزهٔ صادرات در این رشته است.
من یک تولیدکننده هستم، در تمامی این سالها بازرگانی پیدا نشد که بخواهد کارهای ما را بخرد و صادرات انجام دهد.
من بهعنوان تولیدکننده شخصاً نمیتوانم در حوزهٔ صادرات ورود کنم و باید تمرکزم را روی تولید بگذارم، اما برخی بازرگانان در این میان تنها بهدنبال سواستفاده از تولیدکنندهها هستند، آنها میآمدند به ما میگفتند ما کارهای شما را بهصورت امانی میبریم و اگر موفق شدیم به فروش میرسانیم و اگر موفق نشدیم آنها را به شما بازمیگردانیم.
طبیعی است که در این مسیر رفت و برگشت کیفیت کارها بسیار پایین میآید و آن تولیدات دیگر به درد ما نمیخورد.
متأسفانه کسی حاضر نمیشد این کارها را از ما خریداری کند و برای صادرات به کشورهای دیگر ببرد و تنها کارها را بهصورت امانی میخواستند.
وی ادامه میدهد: این در حالی است که بهترین بازار برای محصولات چرمی ایران با توجه به ذبح شرعی چرم و حلال بودن آن، کشورهای عربی حوزهٔ خلیجفارس هستند.
کشورهای عربی حوزهٔ خلیجفارس اغلب چرم حلال را میپسندند، به همین دلیل کشورهایی مانند چین، اروپا و هند که قطبهای بزرگ تولید محصولات چرمی هستند نتوانستهاند بازارهای کشورهای عربی را در اختیار بگیرند.
با وجود اینکه ما بازار خوبی در این منطقه داریم ولی نمیتوانیم محصولات خود را به کشورهای دیگر ارائه کنیم.
هزینههایی که به یکباره چند برابر شد
متأسفانه طی سالهای اخیر شاهد افزایش بیرویهٔ قیمت بسیاری از مواد اولیه برای تولیدکنندگان و افزایش نرخ بسیاری از خدماتی هستیم که تولیدکنندگان داخلی با آنها مواجهاند و همین امر موجب ورشکسته شدن تولیدکنندهٔ داخلی و بیرغبت شدن وی به امر تولید میشود.
بانوی کارآفرین حوزهٔ چرمدوزی در این رابطه عنوان میکند: علیرغم اینکه بازرگانان با خرید تولیدات داخلی جهت صادرات، از ما حمایت نکردند، اما بنده به واسطهٔ یکی از دوستان همسرم که در کانادا بودند، محصولات خود را به مشتریان مسلمانان کانادایی میفروختم.
به این صورت که ایشان با برخی مغازهداران عرب که مقیم کانادا بودند ارتباط گرفته بود، ما تصاویر تولیدات خود را ارسال میکردیم و سفارشات موردنظر آنان را تولید میکردیم و با پست برایشان ارسال میکردیم.
این دوره برای ما یکی از بهترین دورانها بود، چون فروش بسیار خوبی داشتیم، اما به یکباره در سالهای 96-97 هزینههای ارسال کالا به خارج از کشور حدود 3 برابر شد و دیگر این صادرات خودجوش از نظر اقتصادی برای طرفین مقرون به صرفه نبود.
به همین دلیل این صادراتی هم که بهصورت خودجوش انجام میدادیم متوقف شد.
وی ادامه میدهد: از دیگر مشکلات ما در سالهای اخیر، گران شدن خارج از عرف مادهٔ اولیه نظیر چرم، آستری و یراق است.
متأسفانه به یکباره مواد اولیهٔ چرمدوزی 3 الی 4 برابر شد و این امر ضربهٔ بزرگی به ما وارد کرد.
آستری و یراق از چین وارد میشود و با افزایش قیمت دلار به شدت گران شده است.
متأسفانه مواد اولیهٔ تولید داخل نیز بیکیفیت است و ما نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم.
برخی بانکها تصور میکنند قرار است از جیب خودشان به کارآفرینان وام بدهند
کارآفرینان معمولاً به واسطهٔ فعالیتهای اقتصادی که دارند، زیاد به سراغ بانکها جهت دریافت تسهیلات میروند.
حسنی نیز درست است که در ابتدای کار خود به سراغ بانکها جهت دریافت وام نرفته است، اما در نیمهٔ راه جهت رونق کسب و کار خویش ناچار شده به سراغ بانکها برود.
او از برخی بانکها بهدلیل سنگهایی که در پیش پای کارآفرینان میاندازند گلایه دارد.
وی در این رابطه اظهار میکند: بنده از طریق صنایعدستی به ادارهکار معرفی شدم و با مساعدت این اداره موفق شدم مبلغ 40 میلیون تومان وام را بهعنوان پشتیبان دریافت کنم.
پشتیبان به معنی این است که چند نفر برای من کار میکنند و من پشتیبان آنها میشوم.
برای گرفتن این وام یکی از بانکها من را از هفتخوان رستم رد کرد و شرایط بسیار سخت و پیچیدهای را مقابل من نهاد، دست آخر هم به من وام نداد.
متأسفانه برخی بانکها تصور میکنند قرار است از جیب خودشان به کارآفرینان وام بدهند.
در پی این موضوع، با همکاری سازمان صنایعدستی و ادارهکار، به بانک دیگری ارجاع شدم و خوشبختانه این بانک با شرایط بهتری وام موردنظر را به من پرداخت کرد.
حسنی در ادامه عنوان میکند: اکنون بهدلیل شرایط کرونا تولیدات و فروش ما به یکسوم کاهش یافته است.
کرونا موجب شده توریست و گردشگر به سرای سعدالسلطنه نیاید، چون اغلب فروشهای ما از این طریق بود.
تعطیلی کسب و کارها نیز مزید بر علت شده است.
همهٔ این مسائل دست به دست هم دادهاند تا من برای بازپرداخت وام دچار مشکل شوم.
به همین دلیل به صنایعدستی نامه زدهام تا با بانک جهت امهال اقساط هماهنگ کند و امیدواریم بانک این مساعدت را به ما داشته باشد.
این بانوی کارآفرین بیان میکند: من در این دوران زحمت زیادی برای سرپا نگه داشتن مغازهام کشیدهام، اما متأسفانه بسیاری از نیروهای ما در این مدت از کار بیکار شدهاند.
پیش از این، بنده شاگردان خصوصی زیادی در مغازه داشتم که علاوه بر آموزش، کار تولیدات را نیز در کنار این عزیزان انجام میدادیم و شرایط بسیار رضایتبخشی برای طرفین بود.
حتی در فضای مجازی نیز فعالیتهای خوبی بهصورت آموزشهای کوتاه و فروش آنلاین داشتم، اما کرونا همهچیز را بر هم زد و شوک بزرگی به ما وارد کرد.
حسنی میگوید: خوشبختانه سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری قزوین هوای مغازهداران سعدالسلطنه را داشته و بابت قراردادهای یکسال اخیر که شرایط کرونایی در جامعه حاکم بوده، از مغازهداران اجاره دریافت نکرده است که این موضوع جای تقدیر و تشکر دارد.
کارآفرینی برای بانوان بیسرپرست و بدسرپرست
میگویند اگر میخواهی کسی را یک وعده سیر کنی به او ماهی بده، اما اگر میخواهی او را یک عمر سیر کنی به او ماهیگیری یاد بده.
خانم حسنی مصداق بارز این ضربالمثل است.
او اظهار میکند: خوشبختانه بنده در طی این سالها برای دهها نفر از بانوان بیسرپرست، بدسرپرست، دانشجویان، مددجویان کمیته امداد و مددجویان زندانها کارآفرینی کردهام و از این بابت بسیار خرسندم.
در این ایام حتی تلاش میکردم چرم رایگان در اختیار بانوان تحت پوشش کمیته امداد قرار دهم تا بتوانند با فراگیری آموزشهایی که ارائه میکردم، کیف تولید کنند و بفروشند و بخشی از هزینههای زندگی خود را تأمین کنند.
وی ادامه میدهد: در حال حاضر با توجه به شرایط کرونا، تنها در خدمت 4 نفر از عزیزان هستم و با ارائهٔ مواد اولیه و طرح کالا، این عزیزان برای ما کیف تولید میکنند.
متأسفانه کرونا به طرز ناجوانمردانهای بازار را دچار رکود کرد و ضربهٔ سنگینی به ما وارد کرد.
زیرا تولیدات ما جزو کالاهای لوکس محسوب میشوند و در این شرایط اقتصادی نیز طبیعی است که تهیهٔ کالاهای لوکس جزو اولویتهای زندگی مردم نیست.
آرزویم این است که هر چه سریعتر کرونا ریشهکن شود تا بتوانم کارم را وسعت دهم و برای افراد بیشتری در استان قزوین کارآفرینی کنم.
وی در پایان بیان میکند: من مردم قزوین را بسیار دوست دارم، زیرا بسیار خونگرم هستند و هوای غریبهها را دارند و افتخار میکنم که در خدمت مردم این استان هستم، با توکل به خدا و دعای خیر مردم تلاش میکنم در آینده نیز این راه راه ادامه دهم و در خدمت ایجاد اشتغال برای بانوان این سرزمین باشم.
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، متأسفانه کرونا از جهات مختلفی به بسیاری از کسب و کارها ضربه زد و تولیدکنندگان و کسبهٔ زیادی را زمینگیر کرد، در این میان لازم است دولت حمایتهای لازم را در خصوص امهال اقساط تسهیلات پرداختی به این عزیزان و حمایتهای همهجانبه از آنان داشته باشد تا بتوانند پس از عادی شدن شرایط، با انگیزهای مضاعف به فعالیت خود بازگردند و در زمینهٔ تولیدات داخلی و کارآفرینی برای مردم این مرز و بوم گامهای مثبتی بردارند.
گزارش از معصومه امینی
انتهای پیام/ی