خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 19 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

شهر نوازندگان سفید

ایسنا | استان‌ها | دوشنبه، 06 اردیبهشت 1400 - 07:53
هول و امید، اضطراب و هیجان، اعجاب و خشم، بداعت و سرگشتگی؛ این‌ها کلمات و صفت‌هایی نیستند که فقط در این کتاب گرد آمده باشند، چه بسیار کتاب‌هایی که سرشار از این حالات روحی و خیال برانگیز برای مخاطب‌اند و مخاطب را همراه و هم‌مقصد با خود می‌کنند و پرواز می‌دهند.
موسيقي،ياد،آواز،باد،صداي،جنگ،شهر،بختيار،فهميدن،نوازندگان،رما ...

ایسنا/کردستان هول و امید، اضطراب و هیجان، اعجاب و خشم، بداعت و سرگشتگی؛ این‌ها کلمات و صفت‌هایی نیستند که فقط در این کتاب گرد آمده باشند، چه بسیار کتاب‌هایی که سرشار از این حالات روحی و خیال برانگیز برای مخاطب‌اند و مخاطب را همراه و هم‌مقصد با خود می‌کنند و پرواز می‌دهند.
رمان"شاری موسیقاره سپییه‌کان" که به شهر نوازندگان سفید ترجمه شده است، نوشته بختیار علی نویسنده کُرد است.
شاید بخش زیادی از توانایی‌های نویسندگی بختیار علی به وضعیت دوران تولدش در سلیمانیه در سال ۱۹۹۶ و شرایط آن زمان بر می‌گردد، چیزی که خودش آن را «هراس خلاقانه» می نامد.
زندگی کوتاه جلادت کبوتر، قهرمان داستان شهر نوازندگان سفید هم در پیوند با همین موضوع است.
جلادت کودکی است که در ۱۹۷۰ در شهری بی‌نام در کردستان عراق متولد شده و یاد می‌گیرد که همچون یزدان فلوت بنوازد.
او از همان کودکی توانایی خارق العاده‌ای در نوازندگی و موسیقی دارد.
با فلوت همسایه‌ای که خودکشی کرده است، عجیب‌ترین نواهای موسیقی را خلق می‌کند که حیرت همگان را به دنبال دارد.
دوست او سرهنگ قاسم هم کودک مستعدی است.
یک روز معلم پیر موسیقی به نام اسحاق لب زرین به شهر می آید.
آن دو کودک را با خود می‌برد تا به آن‌ها موسیقی واقعی را آموزش دهد.
در کوه به آن‌ها یاد می‌دهد که «زبان هستی را بفهمند.»
آن‌ها یاد می‌گیرند که به باد و باران گوش دهند، نور خورشید را در وجودشان جذب می‌کنند.
نهایتا به نوازندگانی تبدیل می‌شوند که موسیقی‌شان معجزه خلق می‌کند، هنری که فراتر از این جهان قرار می‌گیرد.
جلادت زیر فشار این دوران مجبور است به هنرش خیانت کند و آن را به فراموشی بسپارد.
در سن ۲۶ سالگی دنیا را ترک می کند، البته قبل از این چندین بار مرز بین مرگ و زندگی را سفر کرده است.
جنگ‌های اول و دوم خلیج فارس در این دوره زمانی قرار می گیرند، همچنین انتقام جویی صدام حسین از شورشیان شیعه در جنوب عراق در سال ۱۹۹۱، جنگ و تقابل مداوم ۱۷ ساله رژیم صدام و کُردها در شمال کشور که خشونت آن کمتر از دیگر جنگ ها نبود، و سپس جنگ داخلی کردستان که کمی پس از رسیدن به استقلال از رژیم صدام حسین سر برمی آورد.
این رمان؛ رمانی نخبه‌گرا است و ‎به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران، این اثر برترین اثر ادبی تاریخ ادبیات کُرد به شمار می‌رود.
موضوع اصلی آن هنر و درون‌مایه‌ اصلی‌اش ارزش هنر و تلاش برای حفظ آثار هنری است.
ساختار غیرخطی این رمان کمک زیادی به کشش و جذابیت داستان می‌کند.
نثر کتاب آن‌قدر شیوا و روان است که گاهی به شعر می‌ماند.
بختیار علی در قالبی کاملاً متفاوت، تقابل زیبایی و مرگ، فجایع جنگ و تبعات اجتماعی آن را به تصویر می‌کشد.
دالیا سراج‌الدین دختری عاشق و نمونه‌ یک زن فداکار است که در راه یافتن نامزدش تن به هر خفتی می‌دهد.
جسم و روح دالیا از آنِ نامزدش باسم جزایری است، اما او برای آگاهی از سرنوشت معشوق‌ بی‌نام‌ونشان‌ خود ناچار است از جسم خودش بگذرد تا دست‌کم روح‌اش را بکر و دست‌نخورده به وی برساند.
بخشی از کتاب شهر نوازندگان سفید
من آبم، شما هم روزی آب خواهید شد، آب غیر از خروش خودش، زبانی برای سخن‌گفتن ندارد، من بادم شما هم روزی باد خواهید شد، باد هم نمی‌تواند ساده‌تر از صدای خودش سخن بگوید؛ انسان باید صدای آب و باد و صدای شب و سنگ و صدای مورچه‌های کوچک را بیاموزد، هیچ مورچه‌ای، هیچ بلبلی ساده‌تر از آواز خودش صحبت نمی‌کند، باید سبکی و سنگینی را کنار بگذارید؛ باید هر صدا و هر آواز و هر حرفی را همان‌گونه که هست، بپذیرید باید همان‌گونه که معنای موسیقی را یاد می‌گیرید، موسیقیِ معنا را هم یاد بگیرید، هر چیز معنادار و هر چیز بی‌معنایی، موسیقی خاص خودش را دارد، فهمیدن این نیست که چیزها به زبان ما آواز بخوانند، همان‌گونه که هیچ قناری و هیچ بلبلی برای لذت‌بردن ما حنجره‌ش را عوض نمی‌کند و هیچ حکیمی به خاطر ما حکمتش را تغییر نمی‌دهد.
هرکس بخواهد موسیقیدان شود، باید زبان دنیا رو بفهمد، موسیقی فهمیدن است؛ اما نه فقط فهمیدن چیزهایی که حرف می‌زنند و آواز می‌خوانند و فریاد می‌کشند، بلکه شنیدن چیزهایی است که هیچ صدایی ندارند و خاموش هستند؛ موسیقی سفری جادویی است از آن‌سوی صداها سفری که از درون سکوت می‌گذرد.
انتهای پیام