سنگ اندازی در مسیر اخراج آمریکایی ها از عراق/ برنامه هستهای و برجام از سه منظر
مدتی است پرونده اخراج نظامیان آمریکایی از عراق روی میز سیاسیون و مقامات عراقی باز شده است. این پرونده با شهادت سرداران مقاومت جدی تر شد.

سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد.
در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
تردستی یا تشریح انتخاب با شماست
محمد صرفی در روزنامه کیهان نوشت:
کمی بیش از دو ماه تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی است.
انتخاباتی که از منظرهای مختلف دارای اهمیتی ویژه است.
تاکنون تعداد قابل توجهی از چهرهها و فعالان سیاسی برای نامزدی در این دوره ابراز تمایل و اخبار غیررسمی حاکی است برخی از آنان فعالیتهای سیاسی و رسانهای خود را نیز آغاز کردهاند.
تجربه نشان داده، متاسفانه آنچه بیش از همه در رقابتهای انتخاباتی مورد توجه قرار میگیرد شعارهای انتخاباتی است.
البته شعار انتخاباتی فینفسه چیز بدی نیست اما مشکل آنجاست که اگر نگوییم همه، اغلب این شعارها نسبتی با طرح و برنامه عملیاتی مدون و قابل اجرا نداشته و صرفاً برای جذب و حتی فریب افکار عمومی مطرح میشوند.
شعار مشهور
«هم چرخ سانتریفیوژ بچرخد هم چرخ اقتصاد» یکی از این شعارهاست که پس از گذشت ۸ سال نتایج آن را میتوان هم در زمینه اقتصاد و معیشت مردم و هم فعالیتهای هستهای به راحتی لمس کرد و دید.
با وجود چنین تجربیات و هزینههای گزافی که از سوی شعارهای فریبنده و توخالی بر کشور و ملت تحمیل شده، چاره چیست؟
آیا قرار است بار دیگر افرادی با خیمهشببازی و نمایشهای غیرواقعی حداقل چهار سال دیگر از عمر کشور و مردم را پای قدرتطلبی خود حرام کنند؟
اگر تغییری در نگرشهای اجتماعی-سیاسی و روندهای انتخاباتی ایجاد نشود، تکرار تلخ تجارب پیشین و تحمیل هزینههای مشابه، به هیچ وجه دور از ذهن نیست.
اغلب کارشناسان و فعالان سیاسی کشور معتقدند قوانین مربوط به انتخابات ریاست جمهوری اشکالات و نقایص قابل توجهی دارد که در تحمیل هزینههای مورد اشاره بیتاثیر نیست.
همین دیدگاه باعث شد تا طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری ارائه و در دستور کار مجلس قرار گیرد.
اگر چه این طرح نیز جامع و مانع نیست اما حتی اگر چنین نیز باشد، نمیتوان و نباید انتظار داشت که براساس آن، انتخاباتی ایدهآل برگزار شود.
همانقدر که قوانین در این زمینه مهم و اثرگذار هستند، نگرشهای اجتماعی و کنشهای سیاسی نیز اهمیت داشته و در این میدان نقشآفرینی میکنند.
پیش از سنجش و بررسی برنامههای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری، اقداماتی مقدماتی ضروری به نظر میرسد.
یکی از اصلیترین این اقدامات، روشن شدن منابع مالی نامزدهاست.
ورود به صحنه انتخابات ریاست جمهوری و تبلیغات و رقابتهای گسترده و فراگیر آن در سطح کشوری با بیش از ۸۰ میلیون جمعیت و مساحتی چنین بزرگ، نیازمند منابع مالی گستردهای است؛ از برپایی ستادهای انتخاباتی در شهرهای مختلف تا سفرهای انتخاباتی، مستندها و فیلمهای تبلیغاتی، کمپینها و فعالیتها در فضای مجازی، مراسمات و نشستها، تبلیغات میدانی و برخی فعالیتهای غیرمجاز مانند جلب و خرید نظر و رای افراد و چهرههای سرشناس و اثرگذار مانند سلبریتیها و رؤسای قبایل و...
حتی در صورت فعالیت سالم و قانونی هم نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری منابعی میطلبد که میتوان گفت تقریباً هیچکدام از چهرههای سیاسی قادر به تامین شخصی آن نیستند و در این زمینه باید روی پشتیبانی و همراهی دیگران حساب کنند.
در یک فضای عقلانی و منطقی انتخاباتی، یکی از مهمترین مطالبات افکار عمومی و نمایندگان آنها (مانند رسانهها و چهرههای دارای تریبون) باید پرسش از میزان و چگونگی تامین و هزینه این منابع مالی باشد.
شفافیت در این زمینه باید کاملاً واقعی، حداکثری و بدون هیچگونه مسامحه باشد.
چنین شفافیتی علاوهبر آنکه به ایجاد یک فضای انتخاباتی مطلوب و ایدهآل کمک میکند، اثرات مهم پساانتخاباتی نیز دارد.
یکی از اصلیترین این اثرات، کاهش احتمال سوءاستفاده و رانت خواهد بود.
اغلب صاحبان ثروتی که در انتخابات فندق میدهند، انتظار دارند که در پساانتخابات گردو پس بگیرند و همین طمع میتواند منشاء بسیاری از مفاسد کلان اقتصادی باشد که مصادیقی همچون واگذاری پروژههای کلان، خصوصیسازیها، اعطای مجوزهای انحصاری، دریافت تسهیلات کلان و...
دارد.
علاوهبر شفافیت مالی در مورد منابع و هزینههای انتخاباتی، شفافیت درخصوص ثروت، درآمد و نوع زندگی نامزدها نیز در شکلدهی به نگرشهای واقعی در افکار عمومی موثر است.
چگونه میتوان انتظار داشت آنکه زندگی لاکچری دارد و در منزلی به قیمت هر متر مربع نزدیک به صد میلیون تومان زندگی میکند، درد مستاجران را بفهمد و احساس ایستادگان در صف مرغ را درک کند!
به طور طبیعی و منطقی، تلقی و نگاه چنین نامزدی به مقوله کلیدی عدالت، کاریکاتوری و در بهترین حالت، ناقص و ابتر است.
نگاهی از نوع نگاه «ماری آنتوان» که وقتی شنید مردم فرانسه از کمبود و گرانی نان شاکی هستند، گفت خب کیک بخورند!
پس از این دو شفافیت، نوبت به شفافیت در برنامه و کارنامه است.
برنامه نامزدها باید بشکلی بیرحمانه و سختگیرانه مورد بررسی قرار گیرد.
کلیگویی آفت فضای انتخاباتی است.
مثلاً وقتی نامزدی میگوید معضل بیکاری را حل میکند، باید این ادعا را تمام و کمال زیر تیغ تشریح برد.
چگونه قرار است این وعده عملیاتی شود؟
طرحها و برنامههایی که در این زمینه گفته میشود، چقدر عملیاتی است؟
در یک فضای منطقی و عقلانی، کارشناسان هر حوزه وعدهها و برنامههای نامزدها را مورد مطالعه و سنجش قرار داده و به آنها نمره میدهند.
مجموع و میانگین این نمرات، به شکلگیری رای و انتخابات آگاهانه کمک میکند.
نقطه مقابل رای آگاهانه، رای هیجانی و غیرواقعبینانه است.
فضای مسموم انتخاباتی چهار سال پیش را فراموش نکردهایم؛ اگر فلانی پیروز شود در پیادهروها دیوار میکشد!
ما رای نیاوریم دلار پنج هزار تومان و پراید ۴۰ میلیون تومان خواهد شد!
و جالبتر آنکه همان شعبدهبازان دیروز، امروز بجای اظهار شرمندگی و عذرخواهی از مردم، طلبکار هم بوده و بر سر مردم منت میگذارند که بروید خدا را شکر کنید چون اگر ما نبودیم دچار قحطی میشدید!
آنچه برنامه کارشناسی و عملیاتی را معتبر و قابل اعتماد میکند، کارنامه نامزدهاست.
بطور طبیعی هر کدام از نامزدها پیش از ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری، سوابق مدیریتی و مسئولیتهای متعددی داشتهاند.
کارنامه این سوابق را هم باید موشکافانه و البته منصفانه زیر ذرهبین برد.
ریاست جمهوری همچون شنا در دریایی متلاطم و طوفانی با مخاطرات پیدا و پنهان بسیار است.
آنکه در استخر، شنای قابل قبولی نداشته، چگونه میتواند از پس چنین دریایی برآید؟
خلاصه کلام آنکه ما پیش از انتخاب رئیسجمهور بعدی، با انتخاب مهمتر و بزرگتری مواجه هستیم.
اینکه انتخابات را به صحنه شعبدهبازی تبدیل کنیم؛ عدهای چشمبندی کنند و حضار با چشمان از حدقه درآمده سوت و کف بزنند یا آن را به آزمایشگاه و سالن تشریح تبدیل کنیم که شعارها، وعدهها، برنامهها و کارنامهها با دقت مورد سنجش قرار گرفته و محک میخورند.
برنامه هستهای و برجام از سه منظر
علی ربیعی دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس جمهوری و سخنگوی دولت در روزنامه ایران نوشت:
دیروز در روز ملی فناوری هستــــهای، مـــذاکرات وین دنبال شد.
قبلاً هم گفتیم ما به این مذاکرات نه خوشبینیم و نه بدبین بلکه مطمئن هستیم در مسیر درست حرکت میکنیم.
این تقارن زمینهای را فراهم ساخت که در این یادداشت به چند پرسش مهم درباره فعالیت هستهای و برجام بپردازم.
سالهاست که یک دیدگاه در زمینه داشتن انرژی هستهای ایجاد تردید میکند.
دوم عدهای معتقدند ما فارغ از افکار عمومی و فضای روابط بینالملل و بدون توجه به آنها باید به فعالیت هستهای ادامه دهیم.
یعنی به روشنی میگویند کار ما چه ارتباطی به آنها دارد؟
بر اساس نظریهای دیگر داشتن انرژی هستهای یک حق مدنی است که شفافیت پیرامون آن لازمه عدم ایجاد هزینههای غیرضروری و طاقتفرسا برای جامعه است.
این یادداشت تلاش دارد این سه نظریه را مورد بررسی قرار دهد.
طی دهههای گذشته، جمهوری اسلامی ایران در راستای یک نگاه بلندمدت به منابع انرژی و توسعه اقتصادی کشور، توجه به تولید انرژی هستهای را در دستور کار خود قرار داد.
در طول این مدت و در سایه زحمات و تلاشهای صدها دانشمند ایرانی که با وجود همه سختیها از پا ننشستند، امروز نه تنها در زمینه توسعه تکنولوژی هستهای با هدف تولید انرژی و بهرهبرداری انسانی و صلحآمیز از آن در حوزههای مختلف از جمله پزشکی، ایران از جهان عقب نمانده بلکه در میان معدود کشورهای پیشرفته در این حوزه قرار دارد.
مقارن با روز ملی فناوری هستهای، سازمان انرژی اتمی از ۳۳ دستاورد جدید و عمدتاً مربوط به فناوریهای پزشکی و دارویی رونمایی میکند.
امروز توسعه تحقیقاتی و علمی فناوریهای هستهای بهطرز خیرهکنندهای در قیاس با سال ۹۲ رو به پیشرفت گذاشتهاند.
در آن سال و قبل از برجام فعالیتهای هستهای ما محدود به استفاده از سانتریفیوژهای IR۱ بود ولی امروز این سانتریفیوژها به ۱۵ نوع ارتقا یافتهاند که شامل انواع IR۲m, IR۶، IR۴ نیز میشوند.
دکتر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی اطلاع داد که قبل از برجام توان غنیسازی ما تنها ۱۳ هزار سو بود ولی امروز بدون بسیج همه منابع به ۱۶۵۰۰ سو رسیده است.
این آمارها به سادگی نادرست بودن تبلیغات منفی منتقدان برجام و استناد به واگذاری داراییهای هستهای برای حمله به این توافق را اثبات میکند.
برجام نه تنها وقفهای در توسعه فناوری صلحآمیز هستهای ایجاد نکرد بلکه آن را از اتهام مقاصد نظامی مبرا کرد و به یک امر بیشائبه، یک حق مدنی و منحصراً صلحآمیز از دیدگاه جامعه بینالمللی تبدیل کرد.
صرف نظر از ریاکاری و استاندارد دوگانه امریکا در برخورد با برنامههای هستهای ایران قبل و بعد از انقلاب، ما به برجام برای شفافیت درباره نیات و مقاصد فعالیتهای هستهای خود در برابر چشمان جهانی نیاز داشتیم.
برخی به خطا گمان میکنند که هدف برجام جلب رضایت و اعتمادسازی با امریکا بود؛ در حالی که آنچه از راه برجام بهدست آمد، جلب اعتماد قاطبه ملتهای جهان نسبت به صلحآمیز و تحت نظارت بودن برنامههای هستهای ما بود.
ما امروز تا جایی به این هدف رسیدهایم که ماشین تبلیغاتی رژیم اسرائیل و جنگطلبان امریکایی برای همیشه خاموش شده و توانایی خود را برای مجاب کردن جهان در تهدید قلمداد کردن برنامههای هستهای ایران از دست داده است.
دولتهای نهم و دهم در این راه چنان مرتکب اشتباهات هولناکی شد که نه تنها آن اجماع شوم را در راه اعمال شدیدترین تحریمهای چندجانبه شورای امنیت علیه ایران فراهم کرد بلکه برنامههای تماماً صلحآمیز هستهای ایران را به اولین نمونه از پروندههای ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد تبدیل کرد که در نوع خود البته فاجعهای تاریخی بود.
به یاری این خطاها، دشمن صهیونیستی، نه تنها امنیتیسازی انرژی هستهای را از راه جعل اخبار و روایتسازیهای دروغین و با کمک لابیهای صهیونیستی خود در دستور کار قرار داد بلکه تا همین امروز با ترفندهای خرابکاری و ترور که نتیجه آن شهادت شماری از بهترین دانشمندان هستهای ما بود، لحظهای برای متوقف کردن و به عقب راندن پیشرفتهای ملت ما کوتاهی نکرده است.
ما برای محافظت در برابر این ویرانگری شیطانی که صدماتی به کشور ما وارد کرد دو گام بزرگ را برداشتیم.
اولین گام؛ فتوای بیبدیل رهبر معظم انقلاب بود که با نگاهی جدید به تولید انرژی هستهای بدون آثار زیانبار و غیرانسانی آن، پیامی روشن و بیشائبه پیرامون ضمانت صلحآمیز بودن و صلحآمیز باقی ماندن فعالیتهای هستهای ما به جامعه بینالمللی رساند.
دومین گام؛ انعقاد توافق برجام بود که بر اساس آن جمهوری اسلامی ایران برخلاف القائات جنگافروزان به صراحت اعلام کرده هیچ فعالیت پنهانی نداشته و تمام تلاشهای آن در جهت صلحآمیز و خدمت به جامعه چه از نظر اقتصادی و زیست محیطی و حتی سلامت و مواردی از این قبیل است.
برجام یک گام بلندی برای به رسمیت شناساندن حق مدنی شهروندان ایرانی در جهان است و همین موضوع بود که دستگاه پروپاگاندای طرفداران نظامی و امنیتی کردن دروغین برنامههای هستهای ایران را به هراس انداخت.
امروز اما با وجود این دسیسهها میتوانیم به خود ببالیم که علاوه بر برخورداری از توسعه یافتهترین برنامههای علمی در فناوری هستهای، شفافترین صنعت هستهای در سراسر جهان را داریم که میتواند در آیندهای نه چندان دور، الگویی مترقی برای اصلاح و تکمیل ان پی تی باشد.
یکی از نتایج چشمگیر این شفافیت، جلوگیری از رقابت هستهای در منطقهای بشدت مستعد بحران بود.
بدون برجام و با ادامه سوءظن نسبت به نیات و جزئیات برنامههای هستهای ما، برخی کشورها آماده بودند که در همچشمی با ایران به سمت تولید یا خرید تسلیحات هستهای که میتوانست آثار مصیبتباری برای امنیت منطقه به همراه داشته باشد، قدم بردارند.
شفافیت و امنیتیزدایی از برنامههای هستهای، سایه ترس و تردید بر برنامههای دفاعی و موشکی ایران را هم کنار زد.
رفع تحریم تسلیحاتی مطابق با قطعنامه ۲۲۳۱ پیوند جعلی اما مؤثر میان صنعت هستهای و صنعت دفاعی ایران را به شکل برگشتناپذیری از هم گسست.
دو گام فوق در کنار هم، پروژه جعلی امنیتیسازی از برنامههای صلحآمیز هستهای ایران را ناکام گذاشتند؛ هرچند که شرارت شرورترین رژیم جهان و همراهان انگشتشمار آن را عصبانیتر از قبل کرده است.
اکنون کشاکشی دوسویه میان فعالیت هستهای به مثابه یک حق مدنی از یک طرف و تلاشی ضعیف و شکست خورده برای نظامی و امنیتی بازنمایاندن دوباره آن از طرف دیگر جریان دارد.
ایستادگی ما در برجام با وجود خروج امریکا از آن که باعث سه بار شکست فاحش امریکای ترامپ در شورای امنیت سازمان ملل متحد و شکستهای دیگر در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی شد، اکنون ثمرات بیشتر خود را نشان میدهد.
دولت جدید امریکا به شکست فشار حداکثری اعتراف کرده و قصد خود را برای بازگشت به برجام و لغو تحریمهای غیرقانونی اعلام کرده است.
در سایه این مقاومت و تلاشها که با هدایت رهبر معظم انقلاب و تزلزلناپذیری دولت و در رأس آن رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه و البته مهمتر، ایستادگی مردم در اصرار به داشتن این حق طبیعی انجام شد، اجازه ندادیم که پروژه جعلی امنیتی کردن و نظامی نمایاندن صنعت هستهای موفق شود.
اکنون با مشاهده پیشرفتهای هستهای و در آستانه احیای برجام و لغو تحریمها، میتوانیم با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر تکرار کنیم که راه ما در هشت سال گذشته با وجود همه بدخواهیها و مانعتراشیها، موفقیتآمیز بود.
«تعامل سازنده با جهان» راهی بود که هشت سال پیش آغاز کردیم و بزودی برای تداوم یا توقف آن باید دست به انتخابی دیگر بزنیم.
خندهآمد خلق را از این قیاس!
عبدالحسین خسروپناه در روزنامه وطن امروز نوشت:
من در رسانهها دیدم جناب آقای روحانی در سخنانی اظهار داشته آمریکا برای توبه آمده و «هل لی من توبه» گفته است، بعد هم تاکید کرده که اگر آمریکا توبه کند ما میپذیریم.
حقیقتا از صحبتهای ایشان متعجب شدم.
به چه استدلال و برهانی با به کار بردن عبارت حضرت حر، به صورت غیرمستقیم بین آمریکا و جناب حر قیاس کردهاند؟
آقای روحانی!
برای توجیه نگاه اشتباهتان به آمریکا، از حضرت حر مایه میگذارید؟
اگر در برزخ و قیامت جناب حر جلوی شما را گرفت و از اینکه جمله ایشان را در وصف آمریکا به کار بردهاید، آن هم یک وصف اشتباه، از شما بازخواست کرد چه جوابی میدهید؟
شرمنده نمیشوید؟!
ابوحنیفه به عنوان موسس اصل قیاس در استنباط حکم شرعی هم، اگر این قیاس ناروای شما را میشنید خندهاش میگرفت.
من واقعا از این جملات جناب روحانی شگفتزده شدم.
ایشان بعد از این قیاس گفته است که اگر آمریکا توبه کند ما قبول میکنیم، این جمله در ظاهر جمله درستی است ولی سوال اینجاست: واقعا شما فکر میکنید آمریکا توبه میکند؟!
سادهاندیشی تا کجا؟
آمریکا در تاریخ ۵۰۰ سالهاش نسبت به رفتار نژادپرستانهاش با سرخپوستها و سیاهپوستها و کشتار مردم ژاپن در جنگ دوم جهانی و قتل عام مردم ویتنام و به خاک و خون کشیدن افغانستان و عراق توبه کرده است که از رفتارش نسبت به برجام بیفرجام شما توبه کند؟
شما واقعا فکر میکنید آمریکا توبه میکند که وعده دادهاید آن را خواهید پذیرفت؟
اینکه نهایت سادهاندیشی است.
جناب آقای روحانی!
به شما توصیه میکنم کمی هم تاریخ و قرآن بخوانید، بخوانید تا متوجه شوید با عبارت حضرت حر، چه کسی را با چه ناکسی مقایسه میکنید.
مقایسه کنید تا وعدههای قرآنی را درباره پذیرش ولایت شیطان ببینید و بفهمید که از پذیرفتن سلطه بیگانه چیزی عاید شما و عاید مردم نمیشود.
جناب آقای روحانی!
اگر این همه وقت و انرژیای که صرف مذاکره با ۱+۵ و رفع تحریمها کردید، صرف افزایش توان تولید داخلی کرده بودید، اکنون با این حجم از مشکلات مواجه نبودیم و اتفاقا در مذاکرات هم با دست پرتری وارد میشدید.
آقای رئیسجمهور که قابل نمیداند از اتاقش بیرون بیاید و حرف دل مردم کوچه و بازار را بشنود، آن زمان هم که کرونا نبود از پشت شیشه ماشین مردم را تماشا میکردند من به عنوان طلبهای که مدام با مردم در ارتباط هستم، از دیدن حجم درد و رنج مردم به ستوه آمدهام.
همه مردم گرفتار شدهاند، طلبهها کارگری میکنند تا بتوانند خرج زندگی خود را بدهند، همه اقشار جامعه از شدت فشار اقتصادی دچار مشکلات عدیده شدهاند، آن وقت هنوز هم که هنوز است دست روی دست گذاشتهاند تا آمریکا کاری کند و تحریمی را بردارد.
آقای روحانی که حرف از نظر مردم و همه پرسی و رفراندوم میزنند، بد نیست اول از نظر مردم درباره دولت خودشان شروع کنند و نظر مردم را در این باره جویا شوند.
آنطور که گروههای مختلف مردم به من رجوع میکنند، به عنوان یک طلبه و به عنوان صدای مردم، از جناب رئیسجمهور ۴ سوال دارم که از ایشان تقاضا دارم به این ۴ سوال پاسخ بدهند:
۱- با توجه به اینکه شعار دولت آقای روحانی، تدبیر و امید بوده است، آیا دولت ایشان از مردم نظرسنجی کرده که امید در جامعه ما بعد از این ۸ سال رشد کرده یا افول داشته؟
۲- دولت مدعی تدبیر، با چه تدبیر و سیاستی فضای کالاهای اساسی را به جایی رسانده که بهرغم وجود ۶۰۰ هزار مرغداری در کشور که میتوانستیم صادرکننده باشیم، اکنون مردم عزتمند ما باید ساعتها وقت خود را در صفهای خرید مرغ بگذرانند؟
۳- چطور جوانان انقلابی ما در مجموعههای نظامی توانستهاند پیچیدهترین صنایع موشکی را ابداع کنند اما دولت تدبیر و امید نتوانست در صنعت خودرو کوچکترین حرکت رو به جلویی را ایجاد کند؟
غیر از این است که ایشان از ظرفیت عظیم جوانان نخبه مومن هیچ استفادهای نکرد و آنان را بیرون گود نگه داشت؟
۴- از جناب رئیسجمهور تقاضامندم به ملت توضیح بدهند که براساس کدام دادههای علمی و کدام الگوهای مدیریتی، تاکنون به تدبیر بحران کرونا اقدام کردهاند؟
این چگونه مدیریتی است که ایام نوروز را آزاد بگذارند، بعد که فاجعه درست شد حالا ۲ هفته تعطیل کنند؟
چگونه است که زیارت عتبات عالیات ممنوع میشود اما تورهای ترکیه آزاد است؟!
امیدوارم جناب روحانی که قرار بود هر ۱۰۰ روز به مردم گزارش دهند، حداقل جواب این ۴ سوال را صریح و شفاف به مردم ارائه دهند.
تعطیلات دو هفتهای؛ چالش اقتصاد ایران
وحید شقاقیشهری در روزنامه آرمان ملی نوشت: