غفلت فراگیر و فریاد موسیقی مبتذل در گوش جامعه
اراک- انتشار یک موزیک ویدئو فراگیر شده در سایه غفلت، به ظاهر موسیقی است، اما عدهای آن را مصداق ابتذال و عدهای نقص حقوق کودک میدانند.

خبرگزاری مهر، گروه استانها- کورش دیباج: از هفته گذشته شروع شد، با واژه نرو سمیه شروع شد، با اشتراک تیزر کمتر از ۳۰ ثانیه شروع شد، تیزری که در آن خواننده با بازنمایی صحنه دیالوگ معروف نوید محمدزاده با خواهرش در فیلم ابد و یک روز، ترانه «مامانو رو حساب کی می خوای ول کنی بری سمیه؟....» را اجرا میکرد، تیزری که قاب فیلم آن با تصویر دختری که روسری سفید بر سر دارد شروع و با کشف حجاب و رقصیدن دختر کنار خواننده به اتمام میرسید، به ظاهر دختر نقش سمیه در فیلم ابد و یک روز را ایفا میکرد ولی این ایفای نقش به عهده یکی از بازیگران معروف فیلمهای مستهجن آمریکایی قرار گرفته است.
این تیزر هر چه بود باز موجی از توجه و جریان سازی رسانهای را در کشور به همراه داشت و در کسری از دقیقه این تیزر در شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام، یوتیوب و… آمار بازدید بالا و سرعت زیاد اشتراک به دیگران را به خود اختصاص داد.
مثل همیشه بر این موج رسانهای برخی سلبریتیها و افراد شناخته شده جامعه دامن زدند مثلاً بهرنگ علوی نوشت: «پای فلان … به موزیک ویدئو ایرانی باز شد ولی کارت ملی ام هنوز به دست من نرسیده است» و نیوشا ضیغمی از اشتراک این ویدئو برای کودکان ابراز نگرانی کرد.
بعد از واکنش سلبریتیها برخی از صاحب نظران حوزه اجتماعی و فعالین حقوق کودک نسبت به انتشار و اشتراک این ویدئو واکنش نشان دادند و از اثرات منفی مشاهده این موزیک ویدئو توسط کودکان ابراز نگرانی کردند ولی این واکنشها هنوز بعد از چند روز فروکش نکرد، بخشی از جامعه این تیزر و ایفای نقش این بازیگر فیلمهای مستهجن را دستمایه طنز قرار داده و با ساخت کلیپ، لطیفه و حتی دابسمش کردن آن بیشتر بر این موج رسانهای دامن زدند.
بخش دیگر با برخورد سلبی، ابراز نگرانی و حتی درخواست از مراجع بالای قضائی کشور خواستار برخورد با عوامل ساخت این موزیک ویدئو و جلوگیری از انتشار این ویدئو در کشور شدند.
به هر حال هر چه بود تاکنون تیزر این ویدئو بازدید قابل توجهی را به خود اختصاص داده است و این اولین بار نیست که با آمدن یک موزیک ویدئو فضای فرهنگی و اجتماعی عموم جامعه ایران این چنین تحت تأثیر قرار گرفته است و واکنشهای متفاوتی را در پی دارد، سال گذشته بود که با آمدن موزیک ویدئو دیگر از این خواننده فضای فکری جامعه به هم ریخت و شاهد بودیم که بیشترین بازدید و مشاهده از سوی قشر جوان بالاخص دانش آموزان صورت گرفت و حتی این آهنگ در ورزش صبحگاهی برخی مدارس پخش شد.
آنچه که به عنوان پرسش اصلی مطرح میشود دلیل استقبال برخی از موزیک ویدئوها با محتوای نامتعارف در بین افراد جامعه به ویژه دانش آموزان چیست؟
و مهمتر از همه راهکار درست علمی برای برخورد یا بهتر بگوییم پیشگیری از اشاعه این نوع موزیک ویدئوها در جامعه چیست؟
مهر در گزارش پیش رو در مصاحبه با صاحب نظران حوزه علوم اجتماعی، علوم ارتباطات، روانشناسی و موسیقی به پاسخ به این سوالات پرداخته است.
جامعه ایرانی هنوز بین سنت و مدرنیته بلاتکلیف مانده است
فاطمه میراشرفی، دکتری جامعه شناسی معتقد است، سالها است توجه به مباحث اجتماعی و به ویژه گسل اجتماعی توسط سیاست گذاران و متولیان امر مورد غفلت قرار گرفته است و حتی صاحب نظران این حوزه به دلایل مختلف از جمله امنیتی برخورد کردن برخی دستگاهها با صحبتهای آنان، سکوت اجتماعی اختیار کردهاند.
وی در ادامه در گفتگو با خبرگزاری مهر عنوان کرد: جامعه ایران مانند سایر کشورهای در حال توسعه با معضلی به نام جهانی شدن روبرو است، معضلی که در آن خرده فرهنگها از بین میرود ولی جامعه ایرانی برخلاف بسیاری از کشورهای در حال توسعه هنوز بین سنت و مدرنیته بلاتکلیف مانده است و این بلاتکلیفی از پایینترین سطح جامعه تا بالاترین سطح جامعه که همان متولیان و سیاست گذاران امر هستند به نوعی مشهود هست که نمود بارز این بلاتکلیفی را میتوان در واکنش مردم جامعه به این آهنگ دید؛ عدهای نگران از انتشار و مشاهده این آهنگ توسط فرزندانشان و عدهای با افتخار در کنار فرزندانشان ویدئو دابسمش این آهنگ را ضبط و به اشتراک میگذارند.
این جامعه شناس تصریح کرد: نسبت به مخرب بودن و تأثیرات منفی این آهنگ بر کودکان حرفی نیست، ولی مسأله اصلی این است که چرا کودکان و دانش آموزان نسبت به این نوع موسیقی بیشتر گرایش نشان میدهند؟
در پاسخ باید گفت وقتی در جامعهای مسأله یا محوری شدیداً نهی شد، آن مسأله به صورت زیرزمینی رشد و اشاعه پیدا میکند، باید منتظر این گونه بازخوردها توسط کودکان و بهویژه نوجوانان نسبت به این چنین آهنگها بود.
میراشرفی عنوان کرد: بنده در حوزه موسیقی تخصصی ندارم ولی به عنوان جامعه شناس وقتی روند به رسمیت شناخته شدن موسیقی پاپ را در کشور بررسی میکنم، به این تحلیل دست پیدا میکنم که در دولتهای مختلف نسبت به موسیقی بالاخص موسیقی پاپ سیاست گذاریهای متفاوتی صورت گرفته، زمانی داشتن نوار موسیقی پاپ در ماشین جرم و زمانی گوش دادن به موسیقی پاپی که فاقد مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است به شرط اینکه صدای آهنگ باعث آزار و اذیت دیگران نشود، مجاز شناخته میشود.
سیاستهای متناقض و برخوردهای سلبی باعث رشد موسیقی زیرزمینی شده است
وی ادامه داد: این سیاستهای متناقض و برخوردهای سلبی نسبت به این موضوع باعث شد، موسیقی با محتوای غیرمتعارف و برخلاف شاخصهای موسیقی مورد تأیید در کشور بهصورت زیرزمینی رشد پیدا کرده و هر روز بیش از گذشته طرفداران بیشتری را به خود جلب کند.
این جامعه شناس گفت: باید بپذیریم که بخشی از جامعه نسبت به این گونه موسیقیها نه تنها واکنش منفی نشان نمیدهند، بلکه با تمایل و رضایت کامل این نوع موسیقی را گوش و حتی با فرزندان خود مشاهده میکنند و مسأله اصلی اینجا است که متولیان و سیاست گذاران فرهنگی و اجتماعی کشور فکر میکنند با چند سخنرانی یا واکنش قضائی میتوانند نسبت به اشاعه این نوع موسیقی را در جامعه گرفت.
میراشرفی تصریح کرد: تا زمانی که سیاست گذاران و متولیان فرهنگی فکر کنند میتوانند با مردم بهصورت یک آبجکت یا موضوع برخورد کنند و به آنها بگویند چه درست و چه غلط است، نمیتوان جامعه را از اینگونه آسیبهای فرهنگی و اجتماعی به دور کنند، به همین خاطر باید در سیاست گذاریها و اقدامات فرهنگی نیازهای روز جامعه و تغییرات اجتماعی در نظر گرفته شود.
این جامعه شناس گفت: مرگ مرتضی پاشایی و مراسم تدفین آن به خوبی نشان داد که موسیقی چقدر میتواند در حرکات و جنبشهای نوجوانان و دانشآموزان نقش داشته باشد، ولی به قدری به اهمیت موسیقی و نقش آن در حرکات اجتماعی نوجوانان در این سالها کم توجهی شده که امروزه با انتشار یک موزیک ویدئو در خارج از کشور این چنین سیاست گذاران، متولیان و حتی خانوادهها بی دفاع مانده و راهی جز برخورد سلبی با این قضیه نمانده است.
خلأ سواد رسانهای انتقادی داریم
مریم سالاروند، مدرس و دکتری علوم ارتباطات عامل اصلی برجسته شدن این موزیک ویدئوها را در کشور نبود سواد رسانهای انتقادی میداند.
وی در گفتگو با خبرنگار مهر عنوان کرد: سواد رسانهای انتقادی حلقه گمشده جامعه ایران است و بهخاطر پایین بودن سطح آن، کشور ما در حوزههای مهم اجتماعی، فرهنگی، هنری و غیره ضربات جبران ناپذیری خورده است.
مدیران و متولیان فرهنگی و اجتماعی کشور در پایینترین سطح سواد رسانهای در کشور قرار دارند
سالاروند ادامه داد: متأسفانه با وجود قدمت سواد رسانهای در دنیا، در کشور ما این موضوع نوپا است و تأسف بارتر اینکه مدیران و متولیان فرهنگی و اجتماعی کشور در پایینترین سطح سواد رسانهای در کشور قرار دارند.
علاوه بر این رسانههای داخلی کشور مثل صدا و سیما، نشریات، مطبوعات و خبرگزاریها علاوه بر اینکه در فقر سواد رسانهای به سر میبرند دارای توهم آگاهی سواد رسانهای انتقادی هستند.
سلبریتی ها افکار عمومی را نسبت به این مسأله معطوف کردند
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: اثبات صحبتهای بنده نحوه واکنش رسانهها، متولیان و حتی سلبریتی ها به موسیقی فوق ذکر است، به جای اینکه رسانهها، متولیان، سیاست گذاران و حتی سلبریتی ها طوری رفتار کنند که افکار عمومی را آرام نگه دارند و توجهات جامعه را نسبت به این موزیک ویدئو کاهش دهند، خود بیشتر از هر رسانه بیگانه ای، ناخودآگاه توجه افراد جامعه را نسبت به این مسأله معطوف کردند.
وی ادامه داد: باید والدین و سیاست گذاران فرهنگی و اجتماعی کشور نسبت به اشاعه این نوع موسیقیها نگرانی داشته باشند ولی یادشان نروند که خودشان در به وجود آمدن این وضعیت نقش به سزایی دارند، وقتی سواد رسانهای و بالا بردن سطح آن در جامعه به عنوان اولویتهای آخر سیاستهای اجتماعی و کشور شناخته میشود پس نباید انتظار داشت دانش آموز در مقابله انتشار این نوع موسیقیها ایمن بماند.
درس سواد رسانهای در مدارس ما به عنوان درس فوق برنامه شناخته میشود
این دکتری علوم و ارتباطات تصریح کرد: وقتی درس سواد رسانهای در مدارس ما به عنوان درس فوق برنامه شناخته میشود و حتی مدرسی که برای این درس انتخاب میکنند، هیچ تخصص و اطلاعی نسبت به موضوع این چنین مهمی ندارند، پس نباید انتظار داشت دانش آموزان در برابر انتشار این نوع موسیقیها ایمن مانده و از آن استقبال نکنند.
سالاروند گفت: فضای مجازی در کشور هنوز متولی ندارد، گاهی برخوردهای سلبی نسبت به این فضا در کشور شاهد هستیم ولی این برخوردهای سلبی همانطور که پیداست نتوانسته راهگشا باشد، بحث اینترنت ملی مطرح میشود ولی آیا بررسی شده که با اجرای این کار باز هم میتوان دانش آموزان و کودکان را نسبت به فضای مجازی و خطرات ناشی از آن ایمن داشت یا خیر؟
تا زمانی که سطح سواد رسانهای در بین دانش آموزان و یا کودکان ارتقا پیدا نکند نمیتوان با برخوردهای سلبی آنها را در برابر اینگونه موسیقیها و اثرات فضای مجازی ایمن نگه داشت.
سواد موسیقی در جامعه مغفول واقع شده است
سعید میرعطاری، مدرس موسیقی نبود دانش موسیقی در بین افراد جامعه را عامل استقبال برخی از افراد جامعه نسبت به این نوع موسیقی میداند.
وی در گفتگو با خبرنگار مهر عنوان کرد: متأسفانه در کشور به موسیقی همیشه به عنوان تیغ دولبه نگاه شده است و هر روز شاهد سیاستها و تصمیمات سلیقهای برخی از متولیان کشور نسبت به این حوزه هستیم، هنوز ادوات موسیقی در رسانه ملی کشور نشان داده نمیشود، در بسیاری از کلانشهرها مثل کلانشهر اراک یک هنرستان موسیقی وجود ندارد، برخلاف بسیاری از مدارس کشورهای جهان موسیقی بخشی از واحدهای درسهای برای دانش آموزان نیامده است، آن وقت چه انتظاری داریم که سواد موسیقی در جامعه ارتقا پیدا کند.
این مدرس موسیقی تصریح کرد: به خاطر سلیقهای عمل کردن متولیان حوزه و فرهنگ بسیاری از خوانندههای کشورمان به خارج از کشور مهاجرت کردند و هم اکنون نه تنها به عنوان یک معضل برای موسیقی ایرانی بلکه تبدیل به یک معضل فرهنگی و اجتماعی برای نسل جوان کشور تبدیل شدهاند، افرادی همچون تتلو، ساسی مانکن در همین کشور مجوز موسیقی گرفتند ولی به خارج از کشور مهاجرت و سبک موسیقی خود را به گونهای تغییر دادند که تبدیل به یک معضل بزرگ اجتماعی و فرهنگی برای نسل جوان شدند.
وی ادامه داد: در واقع ضعف در سیستم مدیریت فرهنگی دولتهای مختلف باعث شده است برخی از موسیقیهای به اصلاح لسآنجلسی بیش از موسیقیهای تولید داخل کشور رونق بگیرد و از استقبال بیشتری از سوی نوجوانان و جوانان برخوردار باشد.
در مورد موسیقی ویژه نوجوانان و جوانان غفلت شده است
این مدرس موسیقی گفت: نمیتوان گفت موسیقی داخل کشور در طی این سالها توسعه پیدا نکرده است و امکان رقابت با موسیقیهای لس آنجلسی را ندارد ولی مسأله مهمی که از آن در طی این سالها غفلت شده و حتی به عنوان تابو شناخته میشود موسیقی ویژه نوجوانان و جوانان است.
میرعطاری تصریح کرد: هر قشر از جامعه موسیقی خاص خود را دارد و بر اساس نیازهای آن قشر موسیقی تولید میشود ولی در طی این سالها داخل کشور به مسأله موسیقی برای قشر نوجوان و جوان توجهای نشده است و همین امر باعث شده که موسیقیهای همچون رپ و راک به صورت زیر زمینی رشد کنند و در بین نوجوان و جوانان از مقبولیت بالایی برخوردار باشند.
وی در ادامه گفت: تا زمانی که مسأله موسیقی نوجوان و جوان در داخل کشور توسط متولیان و سیاست گذاران فرهنگی و هنری کشور به رسمیت شناخته و برنامهای برای تولید موسیقی فاخر در این زمینه صورت نگیرد، نباید انتظار داشت نوجوانان و دانش آموزان از موسیقیهای این چنینی استقبال نکنند.
موسیقی یکی از ابزارهای مهم شادی و شادی یکی از محورهای مهم نشاط اجتماعی است.
منیره افشاری، روانشناسی اجتماعی معتقد است بخشی از کارکرد موسیقی علاوه بر حس آرامش باعث شادی و تحرک در بین افراد و ایجاد حس خوب و رضایت بین آنان است.
وی در گفتگو با خبرنگار مهر عنوان کرد: هر چند مقوله نشاط اجتماعی یک مقوله چند وجهی است و نمیتوان همه آن را به شادی تعمیم داد ولی موسیقی یکی از ابزارهای مهم شادی و شادی یکی از محورهای مهم نشاط اجتماعی است.
متأسفانه عدهای در کشور شادی را سیاسی کردهاند
این روانشناس اجتماعی تصریح کرد: اسلام به مقوله شادی بسیار اهمیت داده ولی همواره بر شادیهای حلال تاکید داشته است ولی متأسفانه عدهای در کشور شادی را سیاسی کردهاند، وقتی در کشور مقوله مهمی همچون شادی سیاسی و سلیقهای شود، شاهد خواهیم بود بروز آن زیرزمینی و در محافل خصوصی صورت میگیرد.
به همین خاطر است که آمار پارتیهای شبانه جوانان کشور در حال افزایش است، وقتی مکانی یا موسیقی برای ابراز شادی حلال جوان وجود نداشته باشد، باعث میشود که آن فرد شادی را در مکانهای غیر رسمی و زیرزمینی جستجو کند.
افشاری با بیان اینکه سطح شادی و نشاط در پاندمی کرونا به سطح چشم گیری کاهش پیدا کرده است، گفت: شادی به عنوان یک نیاز اساسی برای افراد شناخته میشود و اگر این نیاز از روش درستی تأمین نشود فرد از مسیرهای نادرست به دنبال تأمین این نیاز میرود، پس هر زمان شاهد بودیم که افراد یا قشری از جامعه نسبت به موسیقی که به قول معروف در آن ابتذال موج میزند، استقبال کردند بدانید مهمترین نیاز آنان که شادی است از مسیر درست تأمین نشده است.
باید به مؤلفه شادی و ارتقای سطح آن در جامعه توجه شود
افشاری در پایان گفت: اگر از افرادی که این نوع موسیقیها را گوش میدهند علت استقبال و گوش دادن آنان نسبت به این نوع موسیقی را بپرسیم به اتفاق خواهند گفت به معنا و مفهوم ترانه کار ندارند بلکه به ریتم شاد این آهنگ کار دارند که این مسأله به فروخوردن شادی در آنان بر میگردد، پس در کنار برخوردهای سلبی در برابر این موسیقیها باید به مؤلفه شادی و ارتقای سطح آن در جامعه توجه شود.
آنچه که از صحبت کارشناسان و صاحب نظران عرصههای مختلف میتوان استنباط کرد، زمانی موسیقی مبتذلی در جامعه رواج و مورد استقبال قرار میگیرد که مؤلفههای نشاط اجتماعی، سواد رسانهای و دانش موسیقی آسیبی جدی دیده باشند و یا در سیاستگذاری ها و اقدامات فرهنگی و اجتماعی مغفول واقع شده باشند.
به همین دلیل تا زمانی که به این مؤلفههای مهم در جامعه توجه نشود نمیتوان با نطقهای آتشین و چند برخورد سلبی، انتظار داشت این نوع موسیقیها در جامعه بالاخص کودکان و نوجوانان رواج پیدا نکند.