ارزش نظریهپردازی باید به گفتمان عام تبدیل شود/ دو چالش نظریات
آیت الله علیدوست گفت: رشد نظریه پردازی در گرو این مسئله است که اهمیت و ارزش نظریه پردازی به گفتمان عام تبدیل شود.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-محمد بحرینی: حدود ۱۵ سال است که هیئت حمایت از کرسی های نظریه پردازی تأسیس شده است.
اهمیت مسأله نظریه پردازی در علوم انسانی که یکی از نیازهای امروز کشور است موجب شد تا با آیت الله ابوالقاسم علیدوست، رئیس کرسی های نظریه پردازی علوم نقلی گفت و گویی در راستای آسیب شناسی فعالیت های این هیأت صورت دهیم که در ادامه مشروح این گفت و گو را می خوانید؛
*همان طور که در جریان هستید حدود ۱۵ سال است که هیئت حمایت از کرسی های نظریه پردازی راه اندازی شده و فعالیتهایی داشته است.
از نظر شما عملکرد ۱۵ ساله این هیئت به چه صورت بوده و نقاط قوت و ضعف آن را چطور ارزیابی می کنید؟
اگرچه من از ابتدا هم در کرسیهای نظریهپردازی بوده ام اما قضاوتی که از من خواستید بر اساس حضوری که خودم داشتم خواهد بود و ممکن است داوری من نسبت به همه ساحتهای این پدیده نباشد.
چون ممکن است اطلاع نداشته باشم.
اما تا جایی که من خبر دارم هم به عنوان مسئول کرسیهای علوم نقلی و هم به خاطر حضوری که در شورای راهبردی دارم و ارتباطی که با دبیرخانه دارم، به نظرم نمره خوبی می شود به فعالیت کرسیها داد.
ممکن است کسی بگوید نمره عالی و ۲۰ نمی شود داد ولی در مجموع فعالیتهایی داشته که از نظر ساختاری و اداری توانسته خودش را جمع بکند و شکل بدهد که این مسأله قبلاً نبوده و این طور نبوده که یک بنیانی از قبل گذاشته شود.
ابتدا کرسیها بیشتر بود اما الان در پنج کرسی خلاصه شده است.
دبیرخانه فعالیت خودش را دارد و گروه ها فعالیت خودشان را دارند.
در هر صورت اگر در مجموع بخواهم به فعالیتهایش نمره بدهم نمره خوبی می دهم.
*در این راستا چه خلاهایی در کشور ما وجود دارد و چه پیشنهاداتی برای بهتر شدن دارید؟
مثل بقیه اجزای کشور یک خلأهای عامی وجود دارد.
مثلاً در بحث بودجه کرسیها مثل گذشته بودجه در اختیارش نیست و مطمئناً اگر بودجه بیشتری در اختیارش بود بهتر فعالیت میکرد.
اما دو بحث را می خواهم در این جا مطرح کنم.
یکی این که ما بر کرسیهای نظریهپردازی و فعالیت در راستای تولید نظریه و نوآوری و تولید نقد نو تاکید می کنیم، اما به نظر من بحران تولید نظریه نداریم بلکه در بخش معرفی و انتشار و پخش نظریات تولید شده خلأ وجود دارد.
اهمیت و ارزش نظریهپردازی باید به یک گفتمان عام تبدیل شود و اگر این طور شود رشد میکند.
دو مشکل ما، یکی مطرح نشدن نظریات در سطح جامعه و مسئله دوم به گفتمان در نیامدن نظریهپردازی است که باید این دو مسئله حل شود
یعنی یک زمان ما بر سر تولید نظریه بحث می کنیم و یک وقت هم است که میگوییم این نظریه هایی که تولید شد چقدر رویش کار شده و چقدر مورد استقبال مجامع علمی قرار گرفته و چقدر رسانه ما، تلویزیون، روزنامه های ما و ...
نظریات تولید شده را منتشر کرده اند.
این یک بیمهری غیر قابل بخشش است.
شما تصور کنید یک دانشمند سالها زحمت میکشد تا یک نظریه ای را خلق می کند و بعد هم با این وضعیتی که من در کرسی ها می بینم که واقعاً مو را از ماست بیرون می کشند و گاهی ۵ یا ۶ جلسه چهار ساعته گذاشته می شود تا در یک فرآیند خسته کننده صاحب نظریه از نظریه اش دفاع کند، تا بالاخره این نظریه نمره میآورد اما نه رسانه حضور پیدا میکند و نه مقامات مسئول.
حتی وقتی میخواهد از صاحب نظریه در یک دانشگاهی یا در حوزه تقدیر بشود، افرادی که خودشان نظر داده اند می آیند و حتی رسانه ما چون مقامات نیامده اند حاضر نمیشوند پوشش خبری بدهد.
یک نوع حجاب معاصرت مشمئز کننده ای حاکم است.
ما خیلی از نظریات سادهتر را اگر از گذشتگان میدیدیم آن را برجسته میکردیم ولی از معاصرین وقتی نظریه مطرح میشود چنین نیست.
بنابراین در یک جمله معرفی و انتشار مناسب و رسانه ای شدن نظریات تولید شده را لازم تر می بینم تا حتی تولید نظریه و این یکی از مشکلات جدی است.
اما بحث دیگر بحث گفتمان است چه در حوزه و چه در دانشگاه فکر میکنم ارزش نظریهپردازی و نوآوری آن طور که باید برای اصحاب دانش جا نیفتاده و شاید این هم به همان نکته اولی بر می گردد.
یعنی چون میبینند اگر نظریه تولید هم بشود پخش نمی شود و گفته نمی شود و برایش تبلیغ و اطلاع رسانی صورت نمی گیرد، افراد به اهمیتش پی نمیبرند.
به نظر من اهمیت و ارزش نظریهپردازی باید به یک گفتمان عام تبدیل شود و اگر این طور شود رشد میکند.
بنابراین این دو مشکل ما، یکی مطرح نشدن نظریات در سطح جامعه و مسئله دوم به گفتمان در نیامدن نظریهپردازی است که باید این دو مسئله حل شود.
*البته مسئولین هیئت حمایت معتقد هستند که برای کاربردی کردن نظریات و ارائه به دستگاهها و وزارت خانه های مربوطه اقداماتی انجام میدهند.
حرف من این نبود که اگر نظریه ای تولید می شود، در عرصه عمل برود، آن حرف دیگری است.
من حرفم این بود که نظریه ای وقتی مطرح می شود چه از بعد نظری و چه نظریه ای که ساحت عملی هم داشته باشد، در کشور مطرح شود و رسانهها تبلیغ و ترویج کنند.
حتی تلویزیون ما در جلسه کرسی های نظریه پردازی حضور داشته باشد و این را در شبکه های علمی مثل شبکه ۴ پخش کند و مردم ببینند که یک نظریه پرداز چه در دانشگاه و چه در حوزه چطور نظریه اش را مطرح میکند و دفاع میکند.
شما تصور کنید اگر یک برنامه دو سه ساعته برای یک چنین بحثی باشد چقدر جاذب است، اما چنین کارهایی نمی بینیم.
اما این که اگر یک نظریه مثلاً به وزارتی مربوط است به آن عرضه کنند و آن وزارت خانه گوش کند یا نه یک بحث دیگری است.
وقتی نظریه به جایی مربوط میشود جالب است که نهاد مربوطه اصلاً خبر ندارد چون مطرح نمیشود.
این ها را از این جهت می گویم چون در این ۱۵ سال خودم درگیر هستم و این را از نزدیک لمس و حس می کنم و از روی حدس نیست بلکه حس است.
اگر این مسئله حل شود باقی مسایل هم حل میشود.
من نمیگویم دبیرخانه نباید تماس بگیرد با فلان وزارت خانه که فلان نظریه تولید شده، ولی این کار را دبیرخانه نباید بکند بلکه باید در فضای کشور منتشر شود و مثل یک نمایشگاه هر کس بیاید مراجعه کند و استفاده کند.
*برای این پخش نشدن نظریات کم کاری ازطرف رسانهها بوده یا خود هیئت حمایت؟
بگذارید من قضاوت نکنم چون ممکن است اطلاعات من کامل نباشد.
مهم این است که ما بگوییم یک چنین قصوری وجود دارد.
من ترجیح میدهم همیشه قصور و آسیب را بگویم.
حالا دنبال مقصر بگردیم یا درجه بندی کنیم چه کسی بیشتر موثر بوده چه اثری دارد؟
بالاخره این قصور و مشکل وجود دارد و دارد لطمه می زند و باید حل شود.
ممکن است کسی هم مقصر نباشد اما این مشکل هست.
*یک بحث دیگر این است که در کرسیهایی که همواره در دانشگاه های کشور برگزار میشده گاهی نهادهایی بیرون از دانشگاه در آن دخالت می کردند؛ مثل نهادهای امنیتی یا نهادهایی که خودشان را مسئول در این امور می دانستند.
مسئولین هیئت حمایت معتقد هستند که این هیئت توانسته جلوی این گونه دخالت ها را بگیرد و به طور کلی در دانشگاههای کشور این مسئله دیگر وجود ندارد.
این مسأله در عمل چقدر محقق شده است؟
من در کرسی علوم نقلی هستم یعنی فقه و اصول و فلسفه فقه و فلسفه اصول و علوم حدیث.
ما هیچ وقت به چنین مسئله ای را برخورد نکردیم.
البته ما از اول هم یک شیوه نامه و برنامه ای داشتیم که مثلاً اگر نظریه ای ارائه می شود وحدت ملی را خدشه دار نکند، یا جوری نباشد که باعث شکاف و اختلاف شود، یا فرض کنید به یک جریانی که علمی و مسلم است آسیب بزند یا حالت ژورنالیستی نداشته باشد و این ها را بررسی می کردیم.
بنده تا حالا برخورد نکردم با چنین چیزهایی و برای ما پیش نیامده اما این که جاهای دیگر بوده یا نه اطلاع ندارم.
کرسیهای نظریهپردازی زیر نظر وزارتخانه است و حوزه علمیه یک مسیر جدا دارد.
این نوع بحث ها هم بیشتر مربوط به کرسیهای آزاد اندیشی است و گاهی متأسفانه در فضای کشور این ها با هم یکی انگاشته میشود.
در حالی که ربطی ندارد.
کرسیهای گفت و گو و آزاد اندیشی ربطی به کرسیهای نظریهپردازی ندارند.