نگاهی به دیدگاه ابن عربی به تقویم ایرانی
ابن عربی برخلاف مسلمانان خارج از ایران، به تقویم ایرانی توجه خاصی داشت. در حالی که مسلمین خارج از ایران به تقویم قمری اکتفا میکردند، وی تقویم شمسی را مورد بررسی قرار داده و تاویلهای عرفانی چندی را با آن تطبیق داده است.

ابن عربی برخلاف مسلمانان خارج از ایران، به تقویم ایرانی توجه خاصی داشت.
در حالی که مسلمین خارج از ایران به تقویم قمری اکتفا میکردند، وی تقویم شمسی را مورد بررسی قرار داده و تاویلهای عرفانی چندی را با آن تطبیق داده است.
خبرگزاری فارس، گروه اندیشه: ابن عربی نامدارترین شخصیت عرفان نظری در تاریخ فرهنگ مسلمانان است.
او علاوه بر آموزههای قرآنی به فلسفه یونانی خاصه ماترک نظری فلوطین امعان نظر داشت.
همچنین با سفر در ایران و خاصه اقامت مشهورش در اصفهان با میراث علمی ایرانیان آشنا شد.
گو اینکه فرهنگ اسلامی-عربی اغلب به دست دانشمندان ایرانی سر و سامان گرفت و صورتی قابل آموزش پیدا کرد.
البته ابن عربی توسط شاگرادان ایرانی و شیعهاش دوباره برای ما منشا اثر بود و سخنانش در کلام و عرفان نظری و فلسفه و حتی ادبیات فارسی انعکاس یافت.
یکی از چیزهایی که اثرپذیری ابن عربی از فرهنگ ایرانی را به شکلی غیر قابل انکار نشان میدهد، توجهی است که او به تقویم و هیئت و نجوم ایرانی داشت.
در حالی که مسلمین خارج از ایران به تقویم قمری اکتفا میکردند، وی تقویم شمسی را مورد بررسی قرار داده و تاویلهای عرفانی چندی را با آن تطبیق داده است.
میدانیم که نجوم کهن مبتنی بر نور یعنی وجه بصری اجرام سماوی است.
آنچه در مرکز مبحث نور قرار دارد، خورشید است که تقویم ایران باستان بر اساس آن تنظیم میشود.
از میان اجرام منظومه شمسی تنها حرکات ماه و خورشید را میتوان در دوایر منظم در آسمان ستارگان ثابت نمایش داد.
در این میان خورشید منشاء نور و ماه برخوردار از آن است.
بر خلاف اعراب که کار را بر مدار قمر میسنجیدند، ایرانیان که مردمانی یک جانشین و متشکل بودند، کارهای خود را بر اساس فصول نظم میدادند.
جشن نوروز و جشن مهرگان مشهورترین وقایع منطبق با احوال طبیعت هستند که زندگی سیاسی و اجتماعی ما را رقم میزدند.
اما ماجرای ما و طبیعت فراتر از هماهنگی ظاهری بود.
نجوم کهن مانند کیمیاگری و دیگر علوم قدیم مبتنی بر ساحتی نمادین است و به شکلی تمثیلگونه به تفسیر آدمی و حالات وجودی وی میپردازد.
این علوم ریشه در نگاهی نمادین و روحانی به عالم محسوس دارند؛ زیرا در عالم سنتی، هستی دارای جانی است که آن را نمیتوان از بعد مادیاش جدا کرد.
لذا علوم طبیعی را نمیتوان به تعینات مادی صرف تقلیل داد.
توجه کنیم که چرخهها در جهان محسوس تنها به صورت نسبی تکرار میشوند و نه مطلق؛ در مقابل آنچه در آسمان رخ میدهد به شکلی نسبتا ثابت تکرار میشود.
بحث ابن عربی با تطبیق حرکت ماه، با پیامبرانی که هر کدام در فلکی به سر میبرند و حتی حروف زبان عربی و اعداد، ساختاری پیچیده را میسازد که بحث از آن اکنون در حوصله این مقال نیست.
آنچه در اینجا مهم است استفاده و برداشتی است که وی از تقسیم ۱۲ گانه دایرهالبروج به دست میدهد که بر اساس چرخه خورشیدی بنا شده است.
این دوازده حالت که با دوازده ماه نشان دارند، هم اکنون مبنای شیوهای است که در نجوم و ستارهشناسی جدید کاربرد دارد.
ابن عربی این برجها را در چهار دور که هر کدام فصل خاصی هستند جا داده است.
اما همه ماجرا با اعتدال بهاری آغاز میشود.
بهار شامل سه ماه است که در طرح ابن عربی با حمل، ثور و جوزا مشخص شده و در زبان فارسی آنها را به ترتیب فروردین، اردیبهشت و خرداد مینامند.
هر کدام از این ماهها طبع و وظایفی دارند.
حمل یا همان فروردین برجی گرم و خشک (آتشی) است.
فرشته این برج مسئول خلق کیفیات و رخداد هاست.
ثور یا اردیبهشت برجی سرد و خشک (خاکی) است.
فرشته آن مسئول خلق بهشت و جهنم است که ذیل نام هیبت الهی قرار دارد.
صورت فلکی ثور شامل مثلثی شبیه سر گاو است.
جوزا یا خرداد برجی گرم و تر (بادی) است.
فرشته آن به همراه ملائک دیگر بروج دوگانه، بر اجسام حکمرانی میکند.
او به ویژه مسئول خلق فلزات است.
صورت فلکی آن با ستارگان دو قلو شناخته می شود.
بهار و خاصه فروردین که دوباره خلقت را از نو آغاز میکند، در طرح ابن عربی جایگاه ویژه دارد.
به نظر او جایگاه مکانی سیارات و خاصه زمین بر احوال شخصی که تحت نفوذ آن برج به دنیا آمده است تاثیر میگذارد؛ اما در طول زمان نیز هر برج میتواند بر جسم و قلب مردمی که روی زمین زندگی میکنند موثر باشد؛ زیرا هر ماه نامی از اسماء الهی را فعال میکند که آدمی به نوبه خود در معرض آن قرار میگیرد.
در این میان فروردین جایگاه خاصی دارد.
زیرا همراه با طبیعت که دوباره متولد میشود، بار دیگر اسما الهی دور ظهور خود را آغاز و آشکار میکنند.
البته آنچه ما به عنوان نمادهای عید نوروز میشماریم، نه تنها لزوما مطابق طرح ابن عربی نیست بلکه در دورههای مختلف، ایرانیها به خاطر فراموشی یا تحولات فرهنگی خود، نمادها و گاه محتوای آنها را تغییر دادهاند.
به همین خاطر نمیدانیم نمادهای امروزی دقیقا چه نسبتی با نمادهای باستانی دارند.
ولی مهم است که درک ایرانیان از احوال طبیعت در طول تاریخ، متفکران و دانشمندان را قانع کرده است که بر مبنای آن کار علمی خود را نظم دهند.
شگفتآور است که در میان ملل جهان تنها ایرانیان تقویم زندگی سیاسی و اجتماعی خود را با ترتیب فصول هماهنگ میکردند و همواره این نگرش تقویمی را حفظ کردهاند.
انتهای پیام/