«شیرواره» آیینی برای در کنار هم بودن/ فرهنگی که رو به فراموشی است
شیرواره یک تعاون و حس انسان دوستانه نسبت به همدیگر در یک جامعه بود تا خانهی بدون نان نماند، آیینی که بدون شک اصیل و رزشمند است.

شیرواره یک تعاون و حس انسان دوستانه نسبت به همدیگر در یک جامعه بود تا خانهی بدون نان نماند، آیینی که بدون شک اصیل و رزشمند است.
خبرگزاری فارس لرستان- نسرین صفربیرانوند، شاید بسیاری از ما واژه شیرواره را تاکنون نشنیدهایم اما آنچه مشخص است، این آیین به دنبال همکاری و هم افزایی بین افراد است، آیینی که شاید مانند بسیاری دیگر از آیینها دستخوش فراموشی و یا تغییراتی شده است.
کارشناسان فرهنگی میگویند آیینها و آداب و رسوم هر ملت سازنده فرهنگ هر جامعه محسوب میشوند و از طرفی تنوع و تعداد آیینها و آداب و رسوم دلیل غنای فرهنگی یک جامعه است، اما متاسفانه چندگاهیست که بسیاری از آیینها و آداب و سنن یا فراموش شدهاند یا دستخوش تغییر شدهاند.
با وجود اینکه برخی کارشناسان معتقد هستند: یکی از راههای حفظ هویت فرهنگی بازگشت به آیینها و آداب و رسومی سنتی است، اما پاکدل معتقد است که حفظ و احیا آیینها یک شعار بیش نیست زیرا ما در مورد آیینها باختهایم.
شیرواره ؛ مصداق بارز تعاون
رییس کانون هنرهای آیینی سنتی لرستان در مورد آیین شیرواره میگوید: آیین شیرواره درواقع مصداق بارز تعاون، همزیستی و تعهد آدمهای قدیم در کنار یکدیگر است، آیینی که میخواهد این را بگوید ای مسلمانها مواظب باشید همسایهت گرسنه نخوابد.
به گفته بهزاد پاکدل آیین شیرواره قدمتی چند هزار ساله دارد و با قاطعیت میتوان گفت در همه نقاط لرستان و بین طوایف مختلف وجود داشته است، هر چند این آیین در نقاط مختلف اسامی مختلفی داشته است اما مرسومترین آن همان شیرواره است در پژوهشها نیز به همین نام معروف است.
وی به چگونگی آیین شیرواره اشاره میکند و میافزاید: در گذشته کسی شیر نمیفروخت زیرا قوت غالب خانوادهها از همان شیر و فرآوردههای آن مانند ماست، روغن و کره تامین میشد و اگر گله خانوادهی به هر دلیلی تا سه ماه یا بیشتر شیر نداشت اهالی آن گرسنه میماندند.
رییس کانون هنرهای آیینی سنتی لرستان ادامه میدهد: زنان آبادی هر کدام به نوبت شیر آن خانه را تامین میکردند، نکته جالب اینکه صاحب آن خانه ظرف و اندازه شیری را که دیگران میآوردند با یک نشانه که «ل له» نام داشت خط میکشیدند تا زمانی که صاحب شیر شد به همان مقدار تحویل دهد.
پاکدل میگوید: شیرواره یک تعاون و حس انسان دوستانه نسبت به همدیگر در یک جامعه بود تا خانهی بدون نان نماند، آیینی که بدون شک اصیل و رزشمند است.
وی درپاسخ به این پرسش که آیا این آیین هم اکنون نیز وجود دارد یا خیر، توضیح میدهد: بله، این آیین در بین عشایر همچنان وجود دارد، البته دستخوش تغییراتی شده با این مضمون که شیر را به خانواری که گلهش یا هنوز نیامده یا زمان شیردهی آنها نرسیده قرضی میدهند زیرا محل ارتزاق عشایر از محل فروش شیر است.
ما در مورد آیینها باختهایم
رییس کانون هنرهای آیینی سنتی لرستان در ادامه به کمرنگ شدن و فراموشی آیینها اشاره میکند و میگوید: این مسئله جامعهشناسی است در این زمینه دو رابطه وجود دارد یکی فرهنگی که تمدن میسازد و دیگری تمدنی که فرهنگ میسازد این دو با هم متفاوت هستند ، یک جایی یک فرهنگ است که یک تمدن را میسازد و این فرهنگ قوام، دوام و اصالت و آرامش در آن زیاد است بخصوص فرهنگی که غنی بوده و ریشه داشته باشد.
پاکدل میافزاید: اما امروز تمدن است که فرهنگ میسازد تمدنی که هر روز در حال تغییر است لذا فرهنگها عوض میشود و این خود آشفتگی ایجاد و بسیاری از مسائل را به ریخته کرده، به تعبیری طوفان فرهنگی است که اصل آیینها را دستخوش تغییرکرده و این یک موضوع عجیب است.
وی ادامه میدهد: واقعیت این است که ما درباره آیینها بازنده هستیم ، زیرا نسلهایی به وجود آمده که هیچ ارزش برای آیینها و حتی پدر و مادر خود قائل نیستند.
افول آیینها و رسوم
رییس کانون هنرهای آیینی سنتی لرستان معتقد است؛ امکان بازگشت آیینها وجود ندارد، زمانی که به همدیگر رحم نمیکنیم و همه چیز را فراموش کردهایم چطور میتوان انتظار داشت که آیینها را حفظ و یا احیا کنیم.
پاکدل میگوید: متاسفانه دوران بسیار بدی را سپری میکنیم آیینها و رسوم به بدترین شکل ممکن افول کردهاند، فراموشی آیینها عدم آرامش روحی، عدم حرمت و احترام و افزایش حرص و طمع و آز را به دنبال داشته است، واقعیت این است که ما آیینها را فراموش کردهایم و باید بپذیریم دیگر نمیشود شعار داد.
وی در مورد علل فراموشی آیینها عنوان میکند: یکی تمدن بی در و پیکری است که وارد زندگی شده، دوم تهاجم و موضوع سوم عدم توجه خودمان و مسوولانی است که باید کار فرهنگی میکردند و نکردند، افرادی که بیشتر به دنبال نام بودند و اصلا متوجه نبودند که فرهنگ سیاست نمیپذیرد.
رییس کانون هنرهای آیینی سنتی لرستان ادامه میدهد: اکنون چوب این ندانم کاری را میخوریم، زمانی که دکتری زیست را وارد فرهنگ میکنند دیگر چگونه میتوان انتظار داشت که آیینها و آداب و رسوم در چجامعه ما حفظ شود.
انتهای پیام/خ