خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 08 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

حسین کجاها سیر می‌کرد و ما کجا بودیم!

ایسنا | فرهنگی و هنری | سه شنبه، 16 دی 1399 - 09:13
وقتی برای اولین بار به دیدار حضرت امام به جماران رفتیم، حسین یک‌باره غیبش زد. بعد که آمد، از او پرسیدم: «کجا رفته بودی؟» جوابی نداد...
حسين،امام،شهادت،ديدار،غيبش،ترسيدم،جماران،ريا،نواي،اخلاص،جوابي

وقتی برای اولین بار به دیدار حضرت امام به جماران رفتیم، حسین یک‌باره غیبش زد.
بعد که آمد، از او پرسیدم: «کجا رفته بودی؟» جوابی نداد...
به گزارش ایسنا به نقل از تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، در بخشی از کتاب «با نوای کاروان» که به تازگی توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به چاپ رسیده است حاج صادق آهنگران در رابطه با ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری شهید حسین علم‌الهدی این گونه بیان می‌کند:
حسین با وجود جثه و قامت متوسطش، بسیار چابک و ورزیده بود.
زندگی مبارزاتی به او یاد داده بود که همیشه آماده و مهیا باشد.
درحالی‌که خیلی باجرئت و شجاع بود، بسیار احساساتی و عاطفی هم بود.
هرگاه خبر شهادت یکی از دوستان را می‌شنید، بی‌تاب می‌شد و با صدای بلند گریه می‌کرد.
خودم از نزدیک شاهد گریه‌های حسین هنگام شهادت دوستانی مانند منصور پیرزاده، اصغر گندمکار و ...
بودم.
ویژگی مهم حسین علم‌الهدی اخلاص و پرهیزکاری او بود.
ریا و خودنمایی نمی‌کرد و دوست نداشت در امور خیر ردپایی از خودش بگذارد.
این وِیژگی مردان پاک و مؤمنان حقیقی است که فقط برای رضای خدا گام برمی‌دارند.
راز ماندگاری و محبوبیت آنها نیز در همین اخلاص آنها نهفته است.
حسین بسیار خنده‌رو، خوش‌مشرب و متواضع بود.
با وجود اینکه فرمانده سپاه هویزه بود، هیچ‌گاه دچار غرور و نخوت نشد.
وقتی برای اولین بار به دیدار حضرت امام به جماران رفتیم، حسین یک‌باره غیبش زد.
بعد که آمد، از او پرسیدم: «کجا رفته بودی؟» جوابی نداد.
بعدها به مادرش گفته بود: «من همه کارها را برای دیدار دوستان با امام انجام دادم.
ترسیدم اگر جلوی دوربین باشم، احساس غرور و ریا کنم و بگویم من عامل این مراسم و آمدن مردم خدمت امام هستم.
ترسیدم به‌جای ثواب، کباب شوم و به ضررم تمام شود.
برای همین رفتم گوشه‌ای پنهان شدم تا هیچ‌کس من را نبیند.» مادرش که این را گفت، من با خودم گفتم: «حسین کجاها سیر می‌کرد و ما کجا بودیم!» این حرف او نشان می‌داد که حسین اهل دنیا و قیل و قال آن نبود.
شهادت حقش بود.
برای تهیه کتاب «با نوای کاروان» اینجا را کلیک کنید.
انتهای پیام