کتاب «مبانی ترانهسرایی» رونمایی شد
حسن علیشیری گفت: شعر نهتنها در سرزمین ما بلکه در فرهنگهای دیگر همراه با موسیقی بوده است. پیش از اسلام شعر همراه با موسیقی بود و بعد اسلام نیز این سنت تا زمان رودکی ادامه پیدا میکند. با وجود اینکه ترانه به معنی تاریخی سابقه زیادی دارد، در شکل مدرن خود پس از مشروطه آغاز شده که در این کتاب به آن پرداخته شده است.

ایسنا/خراسان رضوی حسن علیشیری گفت: شعر نهتنها در سرزمین ما بلکه در فرهنگهای دیگر همراه با موسیقی بوده است.
پیش از اسلام شعر همراه با موسیقی بود و بعد اسلام نیز این سنت تا زمان رودکی ادامه پیدا میکند.
با وجود اینکه ترانه به معنی تاریخی سابقه زیادی دارد، در شکل مدرن خود پس از مشروطه آغاز شده که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
این مترجم و ترانهسرا افزود: اگر بخواهیم به ترانه به عنوان شاخهای مستقل از آفرینشگری هنری نگاه جدیتری داشته باشیم، ترانه نوین از دهه ۵۰ آغاز میشود و هماکنون حدکثر ۵۰ سال از جدیانگاری آن نگذشته است.
با این حال با راه افتادن دوباره موسیقی پاپ پس از انقلاب، مجددا در اواخر دهه ۷۰ تعداد منتقدینی که به نقد مکتوب ترانه میپردازند، بسیار اندک شده و اکثر نقدها شفاهی است.
وی گفت: اهمیت این کتاب این است که نویسنده آن جزو اولین افرادی است که مبانی تئوری ترانه را مکتوب میکند.
چندین سال پیش از این کتاب، سعید کریمی کتابی به نام مکث در مه را منتشر میکند و در آن به طور اولیه به تئوریها و نظریات مربوط به ترانهسرایی میپردازد اما در کتاب اخیرش به طور مفصلتر و کاملتر در مورد آن بحث میکند.
علیشیری ادامه داد: اهمیت دیگر این کتاب از لحاظ تاثیرگذاری است.
بعد از کتاب مبانی ترانهسرایی، چندین کتاب در مورد مبانی ترانه و آموزش تئوریک آن تالیف و منتشر شد که هر کدام در بخشی از اثر خود به نوعی وامدار کتاب مبانی ترانهسرایی است.
این ترانهسرا بیان کرد: ترانه نیز قابل آموختن است و این مساله در مورد تمام هنرهای دیگر نیز صدق میکند.
اعتقاد من این است که تمام شاخههای هنری مشتمل بر دو بخش کوششی و جوششی است.
در هنرهای مختلف نسبت بین اکتسابی بودن و ذاتی بودن متفاوت است.
در شعر، ابزار مورد استفاده شاعر کلمات است.
علم زبانشناسی ثابت کرده خلق در زبان متفاوت از ارتباط است.
علت اصلی اینکه افرادی شعر و ترانه را غیرقابل آموزش میدانند، همین تفاوت بین دو وجه ذاتی و اکتسابی آن است.
ترانه نیز جایی بین شعر و موسیقی دارد.
علیشیری تصریح کرد: آموزش بخشهای اکتسابی و فنون مرتبط با ترانه است که البته دارای آسیبهایی نیز هست.
یکی از این آسیبها قرار گرفتن قطب ادبیات در برابر قطب موسیقی است.
توجه بیش از حد به بخش شعر در ترانه باعث شده از بخش موسیقی آن غافل بمانیم.
خیلی از مباحث موجود در ادبیات مانند وزن و قافیه در موسیقی و ترانه اصالت و معنا ندارد.
این موارد فقط برای اشعار روی کاغذ است و زمانی که صحبت از موسیقی و ملودی میشود، اینها معنایی ندارد.
این مترجم افزود: در این کتاب مفاهیمی مانند سبکشناسی بیان شده که بسیار فراتر از یک دوره کارگاهی است.
کار دیگری که در کتاب سعید کریمی آغاز شده، ورود به مباحث آماری است.
مباحث آماری در ادبیات معولا محدود به پایاننامههای دانشجویی است که متاسفانه محجور باقی میماند.
در ادامه حسین قلیپور در نقد این اثر افزود: صحبت راجع به کتاب مبانی ترانهسرایی سعید کریمی را میتوان در چهار بخش مورد بررسی قرار داد.
موضوع نخست، اول بودن این کتاب در پرداختن تخصصی به مطالب مربوط به ترانه است.
مورد دوم که حائز اهمیت است، مباحث اختصاصی کتاب در موضوع وزن است.
بزرگان زیادی در این مورد نظریهپردازی کردهاند و سعی داشتند به توصیف آن بپردازند.
کاری که سعید کریمی در این کتاب کرده، علاوه بر قرار دادن الگو برای افراد، پرداختن به سیر تاریخی توصیفات در مورد وزن است.
این منتقد ادبی گفت: نکته سوم مربوط به فصل آخر این کتاب است.
مشکلی که در جلسات ترانهخوانی و نقد وجود دارد ضوابط و معیارهایی است که شعر و ترانه با آنها نقد میشود.
فصل آخر این کتاب کوشیده است تا این معضل را برطرف کند و به نقد داوری بپردازد.
وی ادامه داد: مطلب چهارم موضوع سبکشناسی است.
تا امروز ترانهشناسان ما به طور جدی به مبحث سبکشناسی آنچنان که باید و شاید نپرداختهاند و چنین صحبتهایی عموما محدود به مقالات دانشگاهی است.
فصل سبکشناسی این کتاب علاوه بر سبکشناسی و آموزش، وارد مسائل پژوهشی میشود.
قلیپور گفت: هیچ مولفی نمیتواند ادعا کند که کسی با خواندن کتابش میتوان در آن عرصه به موفیقت رسید ولی برای کسانی که تازه موضوع ترانه را آغاز کردهاند و بسیاری از مفاهیم و معانی برای آنها نامفهوم است، این کتاب میتواند مواد اولیه را در اختیارشان قرار دهد.
در ادامه سعید کریمی گفت: زمانی که در مورد شعر صحبت میشود، گاهی مباحثی غیر علمی و بدون منبع مطرح میشود.
این مطالب غالبا عمده و کلیاند و نقشی در یادگیری ندارد.
در این کتاب تا جایی که امکان داشته، تلاش شده آمارها مخصوصا در بحث سبک یا وزن دقیق و به روز باشد و در این راستا از اکثر کتبی که تا زمان تالیف کتاب وجود داشته، بهره گرفته شده است.
این نویسنده تصریح کرد: در مطالب تاریخی گاها به طور سهوی اشتباهاتی صورت گرفته که از آن گریزی نیست.
تا کنون حدود ۵ صفحه مطلب جدید یادداشت شده تا در ویراست جدید به کتاب اضافه شود و یا مطالب قدیمی آن اصلاح شود.
منابع سینمایی نیز به خصوص قبل انقلاب اصلا دقیق نیست و حتی در موارد نام خواننده هم ذکر نشده چه برسد به شاعر یا ترانهسرا.
وی ادامه داد: در این کتاب تمام جریانهایی که از ضبط صفحه سال ۱۲۸۴ تا الان داشتهایم، جمعآوری شده و نگاه جامعی به موسیقی در آن شده است.
در تالیف این کتاب از کمک دوستان زیادی استفاده شده ولی در کل کار به تنهایی انجام شد و بسیار زمانبر بود.
کریمی عنوان کرد: موسیقی ایران در دهه ۵۰ بهترین کیفیت خود را تجربه کرد و در ادوار دیگر حتی به کیفیت این دوره نیز نزدیک نشدیم.
از علل آن میتوان به کیفیت اقتصادی و توجه ویژه دولت در حمایت از موسیقی نام برد.
در آن دوره شکوفایی موسیقی به قدری بود که بسیاری از موسیقیدانان و نوازندگان اروپای شرقی به ایران میآمدند ولی در کلام تا کنون پسرفت نداشتهایم.
در دهه ۵۰ نیز ترانههای بیارزش و سخیفی سروده میشد ولی بسیاری از آن الک شده و خوبهای آن به دست ما رسیده است.
انتهای پیام