مهمترین دشواری ما غفلت از مسأله دوران کودکی است
استاد دانشگاه خوارزمی گفت: مهمترین دشواری ما، غفلت از مسأله دوران کودکی است. بررسی تحولات روانکاوی، رشد و روانشناسی کودکی، مسأله کودکی را هم در ایران و هم در جهان پیچیدهتر کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، در راستای برگزاری سلسلهنشستهای مسئله کودکی، جلسه هفتم از این نشستها با عنوان «مسئله کودکی در ایران: فلسفه دوران کودکی» با حضور یحیی قائدی عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی و علیرضا کرمانی جامعه شناس و پژوهشگر مطالعات کودکی و دبیری رضا تسلیمی طهرانی جامعهشناس و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات بهصورت آنلاین برگزار شد.
در این نشست یحیی قائدی با بیان اینکه مسأله دوران کودکی، فلسفه دوران کودکی است، گفت: همه موضوعات بهگونهای ذیل فلسفه دوران کودکی است.
مهمترین دشواری ما، غفلت از مسأله دوران کودکی است.
بررسی تحولات روانکاوی، رشد و روانشناسی کودکی، مسأله کودکی را هم در ایران و هم در جهان پیچیدهتر کرده است.
پیشرفت و ادراک رشدگونه از کودکی در ایران و جهان، باعث غفلت ما از جنبههای دیگر کودکی و بهخصوص بهرسمیتنشناختن آن شده است.
وی با توضیح درباره مقصود از فلسفه دوران کودکی افزود: مراد از فلسفه دوران کودکی، درواقع پاسخ به پرسش «ماهیت دوران کودکی چیست؟»، است.
در مواجهه با این پرسش، به دو گونه میتوان برخورد کرد؛ ابتدا مطرحکردن پرسشهای اساسی در مورد ماهیت دوران کودکی و دوم طرح پرسش درباره جنبههای اساسیتر؛ اینکه میتوان به کودکی اجازه فلسفهورزی داد یا خیر؟
آیا کودکان حق دارند استدلال و یا کاوشگری اخلاقی کنند؟
مهمترین مشکل ما این بوده که در سیر تطور تاریخی، فرض شده که کودکان از چنین تواناییای برخوردار نیستند.
پاسخ به این پرسش، داستان تمدنی ما را تغییر میدهد.
یعنی اگر فکر کنیم که کودک، به بزرگتر و نگهبان نیاز دارد، از دوره تمدنی بیالمللی عقب هستیم.
جهان درباره اجازه اندیشیدن به کودکان، به یک سازوکارهایی رسیده ولی ما هنوز به آن مرحله نرسیدهایم.
ما همواره به کودکان اتهاماتی را میزنیم و آنها را قضاوت میکنیم درحالیکه باید به کودکان هم چنین فضایی را بدهیم.
به طور مثال پدر و مادرها میگویند ما در دوران خود، خیلی کار میکردیم ولی کودکان ما تنبل و نازپرورده هستند و میخواهند بهنوعی گزارههای خود را به کودکان بقبولانند.
گویی ما دادگاهی تشکیل میدهیم برای کودکان که خود آنها در این بحث دخالتی ندارند.
قائدی با طرح این پرسش که اساساً کودکان چه حقی دارند؟
کودکان را دارای حقوق اساسیتری از اولیه حقوق اولیه دانست و اظهار کرد: کودکان حقوق اساسیتری ازجمله حق مشارکت و بهویژه حق مشارکت اجتماعی دارند.
ما میخواهیم بهطور مثال کودکانمان را اخلاقی بار بیاوریم درحالیکه اخلاق را بستهبندیشده به آنها تحویل میدهیم و آنها باید بپذیرند.
به عبارت دیگر ما به کودکانمان اجازه مشارکت در کاوشگری اخلاقی را نمیدهیم.
همه مطالعات جامعهشناختی و روانشناختی کودکان را فاقد شخصیت دانسته و به شخصبودن آنها اهمیتی داده نشده است.
ما هیچ دلایل محکم و مرزهای مشخصی نداریم که کودکی از تاریخ مشخصی شروع میکند به شخصشدن و به دستآوردن شخصیت (Personality) به لحاظ فلسفی.
بنابراین ما از این لحاظ دست به استعمار کودکان زدهایم.
عضو هیأتعلمی دانشگاه خوارزمی به تحول مفهوم کودکی در دیدگاههای اندیشمندان در طول تاریخ مختلف اشاره خاطرنشان کرد: مفهوم کودکی در دیدگاههای اندیشمندان دنیا مراحل مختلفی از تحول را طی کرده است ولی ما در ایران، در تحول مفهوم کودکی، در تاریخ پیشاتمدنی هستیم.
ما هنوز یک تصویر نازپرورده و ناقصی از کودکی داریم.
پژوهشهای عمیق در مورد مفهوم کودکی بهلحاظ فلسفی انجام نشده و چنین تحول و بررسیای را انجام ندادهایم.
ما برای موضوعات دیگر، مدام فلسفهورزی میکنیم ولی برای کودکی بااینکه عمومیت آن را پذیرفتهایم، فلسفهای برای آن نداریم.
هیچ کودکی بزرگسال نبوده ولی هر بزرگسالی روزی کودک بوده است.
هر کودکی شاید فیلسوف نباشد اما هر فیلسوفی روزی کودک بوده است.
بنابراین بسیاری از فیلسوفان اگر منصف باشند، متوجه میشوند که بسیاری از چیزهایی که مطرح میکنند، همانهایی هستند که خود روزی آن را تجربه کردهاند.
بنابراین پرداختن به فلسفه کودکی هم به لحاظ عمومیت آن و هم بهلحاظ اینکه فیلسوفان خود روزی کودک بودهاند، ضروری به نظر میرسد.
قائدی در ادامه بر اهمیت تشریک مساعی بزرگسالان و کودکان تأکید و عنوان کرد: کودکان و بزرگسالان دنیای مشترک برای تشریک مساعی تجربیاتشان ندارند.
کودکان سرشار از تجارب غنی و پرسشهای ناباند.
وقتی بزرگان با کودکان گفتگو و تشریک مساعی نمیکنند، بخش مهمی از این تجارب را از دست میدهند.
از طرف دیگر این کودکان، روزی بزرگ میشوند و تبدیل به بزرگسالانی با سطح متوسط میشوند که پرسشهای دمدستی و متوسط دارند.
در این صورت جهانی یکسان و غیرخلاق خواهیم داشت.
پرداختن به فلسفه دوران کودکی باعث میشود هم کودکان دوران غنیتری داشته باشند و هم بزرگسالان که در آینده نیز شاهد افراد متفاوت و خلاق شویم.
در فلسفه دوران کودکی، باید بزرگسالان و کودکان با هم تشریک مساعی کنند.
در این صورت بزرگسالان دیگر خود را افراد فرهیختهتر و باتجربهتر از کودکان نمیدانند.
پس این بزرگسالان هستند که باید بپذیرند در همه امور، در شأن برابر با کودکان مشارکت کنند.
کارشناس حوزه فلسفه دوران کودکی در پایان سخنان خود به وضعیت ایران در نگاه به دوران کودکی اشاره و تصریح کرد: در ایران مفهوم کودکی هنوز یک مفهوم کماهمیت است و کودک کسیست که کار و توانایی ندارد و باید به آن ترحم کرد.
آموزشوپرورش ما، نهاد دین، هنر، اقتصاد و … کودک را کماهمیت جلوه میدهند.
بهعبارت دیگر به درک استقلال دوران کودکی نرسیدهایم.
خانوادههای ما صرفاً به درک اهمیت جسم کودک رسیدهاند غافل از اینکه فلسفه دوران کودکی، ناشی از درهمتنیدگی جسم و روح و روان کودکیست.
مسأله بعدی که در ایران شاهد آن هستیم، این است که کودکان را در ترتیبات اخلاقی اجتماعی مشارکت نمیدهیم و بعد انتظار داریم که کودک، اخلاق را رعایت کند.
صرف اینکه کودکان حق دارند کافی نیست بلکه ما باید به کودکان اجازه دهیم در ابعاد گوناگون کاوشگری کنند.
ما هم به آنها اجازه کاوشگری نمیدهیم و هم به سوالات آنها پاسخ نمیدهیم.
درواقع حق بیان اجتماعی را از آنها سلب میکنیم؛ حق بیانی که حق یادگیری هم در آن وجود دارد و ما با این کار در حقیقت، حق یادگیری را هم از آنها سلب میکنیم.