جریانشناسی ژورنالیسم اندیشه در موضوع محرم و عاشورا
به همت موسسه فرهنگی رسانهای شناخت؛،شماره یازدهم دیدهبان اندیشه(دوهفته نامه رصد رویدادهای اندیشه ای کش) ویژهنامه نقد و بررسی جریانشناسی رسانهای درباره محرم و عاشورا (شماره یک) منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، امسال اگرچه بیماری کرونا موجب شد تا برخی مراسم و مناسک عاشورایی کمرنگ باشد، اما از طرف دیگر اندیشمندان، اساتید و صاحبنظران دانشگاهی و حوزوی و برخی نویسندگان و سخنرانان را بیش از پیش به تکاپو انداخت تا جایی که تعداد سخنرانیها، یادداشتها و مصاحبههای ایشان، در دهه اول محرم امسال بسیار حجم بالایی داشت.
از این رو، در این شماره و شماره بعدی دیدهبان اندیشه، به بررسی مهمترین و پرتکرارترین موضوعات و محورهای این سیل عظیم اندیشهای پرداخته شده است.
امسال بهطور کلی سه محور اصلی از فرهنگ عاشورا مورد نظر سخنرانان و نویسندگان قرار گرفته است:
محور نخست: قاعدهمندی یا استثنا بودن قیام عاشورا
یکی از مباحثی که نسبت به واقعه عاشورا محل نزاع بین برخی نویسندگان بوده، قاعدهمند بودن این حرکت است.
با ضابطهمند بودن آن، امکان الگوبرداری در زمانهای دیگر نیز وجود خواهد داشت و در شرایط مشابه میتوان آنرا به کار گرفت.
در محرم امسال نیز این بحث در دو لایه مطرح شده است:
الف) لایه اول: خاص بودن یا نبودن واقعه عاشورا
در این لایه از مباحث، تقابلی بین برخی فعالان ژورنالیست وجود دارد.
سروش دباغ و محمد سروش محلاتی، با تأکید بر خاص بودن واقعه عاشورا مدعیاند که عاشورا یک واقعه منحصر به فرد بوده و نمیتوان از آن قانون و الگویی جامع استنتاج کرد تا برای زمانهای دیگر مفید باشد.
حرکت امام حسین (ع) به نظر این شبهروشنفکران، تحت شرایط خاص زمانی سال ۶۱ هجری، شکل گرفته است و لذا یک رخداد تاریخی بوده و نمیتوان از آن الگو برداشت.
اما اکثر صاحبنظران که تعداد آنها به مراتب بیش از نظر فوق است، به امکان الگوبرداری از واقعه عاشورا برای امروز جامعه بشری، معتقدند.
در بین افراد حاضر در این گروه، صاحبنظرانی چون عبدالحسین خسروپناه، احمد رهدار، بیژن عبدالکریمی، داوود فیرحی و محمد عندلیبی وجود دارد.
در ادامه به طور تفصیل نظرات فوق طرح و بررسی خواهد شد.
بدیهی است دیدگاه اول، با هدف و رسالت قیام امام حسین (ع) و با منطق عقلانیت امامت و ولایت ناسازگار است.
این قبیل برداشتها و ادعاها، باب عبرتآموزی را مُنسد میسازد و در واقع تلاشی در جهت به تساهل کشاندن جامعه شیعی قلمداد میشود.
ب) لایه دوم: درسهای عاشورایی
بعد از مسئلهی الگوگیری از واقعه عاشورا، مسئله بعدی، بحث درباره درسی است که از این رخداد بزرگ در تاریخ تشیع میتوان آموخت.
برخی صاحبنظران چون عبدالحسین خسروپناه، محسن فقیهی، اصغر طاهرزاده و احمد واعظی، از قیام عاشورا، مفاهیم متعالی چون روحیه انقلابی و استکبارستیزی را استخراج کرده و مخاطب امروز اباعبدالله الحسین (ع) را به سمت مبارزه با استکبارگران واقعی جهان امروز سوق میدهند.
برخی دیگر چون احمد رهدار و غلامرضاظریفیان نیز عاشورا را برای معنابخشی به زندگی پوچگرای بشر مدرن حیاتی دانسته و معتقدند که این قیام میتواند پاسخ بسیاری از سوالات بشر درمانده امروز را، ارائه دهد.
این تحلیلهای تئوریک و نظری از سوی جریان گفتمان انقلاب اسلامی مطرح میشود که بر پایه قرائت اصیل از عاشورا و در یک سنت تاریخی شکل گرفته و امتداد دارد.
اما از سوی دیگر افرادی چون ناصر مهدوی، داوود فیرحی و مهراب صادقنیا برخلاف دسته قبل، از عاشورا اعتراض علیه حاکمیت را برداشت کرده و سعی دارند تا مخاطبان را نسبت به «هر حکومتی» قبل از ظهور، بدبین کنند.
گروهی دیگر از همین افراد همچون علی زمانیان، بیژن عبدالکریمی، محمد حسین بادامچی و رحیم نوبهار نیز بر عنصر انتخابگری، آزادی و دموکراسی تأکید کرده و معتقدند که امام حسین (ع) به منظور ترویج آزادی و دموکراسی در جامعه قیام کردهاند.
محور دوم: ماهیت قیام عاشورا
در مورد ماهیت قیام عاشورا همواره اختلاف نظرهای گوناگونی وجود داشته است؛ ولی امسال به صورت ویژه بحثهای زیادی در مورد آن صورت گرفت که باید هوشیار بود.
در این بین میتوان دو گروه از نظرات مختلف را از یکدیگر تفکیک کرد:
الف) دینی بودن ماهیت قیام عاشورا
آیتالله جوادی آملی با بصیرت کامل نسبت به وجود شبهات در این زمینه، سخنرانیهای محرم امسال خود را حول این محور قرار داده تا اثبات کند که قیام امام حسین (ع) در ادامه قیام انبیا بوده و نزاع امام حسین (ع) با یزید بهخاطر عدم دینداری یزید و کم رنگ شدن دین در جامعه اسلامی بوده است، البته صاحب نظران دیگری نیز همچون سید مهدی میرباقری و محمد قائممقامی هم به تشریح این مسأله پرداختهاند.
ب) دینی نبودن ماهیت قیام عاشورا
برخلاف گروه اول، برخی شبهروشنفکران بیان میکنند که نزاع امام با یزید، بهخاطر شرابخواری و عدم دینداری او نبوده است؛ بلکه این قیام ماهیت دیگری دارد.
در بین افراد حاضر در این گروه نیز، دو دیدگاه کلّی وجود دارد:
برخی مانند داوود فیرحی، ناصر نقویان ناصر مهدوی سعی دارند تا از این قیام چهرهای سیاسی و اجتماعی نشان دهند.
به بیان دیگر به نظر این افراد، از آنجایی که مسأله «عدالت اجتماعی» در آن جامعه رعایت نمیشد و مردم آزادی بیان نداشتند، امام اقدام به قیام علیه حاکمیت کرده است و انگار اهداف متعالی و دینی حضرت، تقلیل یافتهاند.
برخی دیگر همچون ابوالقاسم فنایی، محمد سروش محلاتی، سروش دباغ و مهراب صادقنیا نیز معتقدند که ماهیت قیام عاشورا اخلاقی بوده است.
یعنی چون امام حسین (ع) افول اخلاق را در جامعه مشاهده کرد، اقدام به قیام کرد.
تقلیلگرایی دین به اخلاق و گاه معنویت سکولار، خطی است که پس از مصطفی ملکیان، در برخی اساتید دانشگاههایی چون مفید و ادیان و مذاهب در قم و برخی مراکز و انتشارات و دانشگاههای تهران، به چشم میخورد.
یکی دیگر از حوزههایی که امسال به صورت پررنگ مورد توجه گرفت، الفاظ و عباراتی است که در واقعه عاشورا به چشم میخورد.
از بین این عبارات، شاید بتوان عبارت معروف امام حسین (ع) خطاب به سپاه دشمن «اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا اَحْراراً فی دُنْیاکُمْ» را به عنوان پرتکرارترین عبارت مطرح شده در بین پیامهای محرّمی امسال دانست.
افرادی چون محمد سروش محلاتی، ابوالقاسم فنایی و سروش دباغ، با استناد به این عبارت سعی در تحریف آن در جهت برتری اخلاق بر دین داشته و کل واقعه عاشورا را یک واقعه اخلاقی و شبه عرفانی (نه یک قیام بر پایه عدالتخواهیِ دینمحور و سیاسی) توصیف میکنند؛ اما این تحلیل در واقع تفسیری سکولار از قیام حسینی است که در لفافه ادبیات شبه عرفانی مستور میشود و نگاه جامع و هوشمندانه به مسأله ندارد.
محور سوم: هدف قیام عاشورا
تعیین هدف قیام عاشورا، یکی دیگر از محورهای پر تکرار در این شماره از دیدهبان است.
در مورد هدف قیام امام حسین (ع) نیز روشنفکرنمایان تلاش میکنند که در مقابل قرائت اصلی حسینی از جریان عاشورا، قرائتهای خود را ارائه دهند و بهوسیله ابزار ژورنالیستی که در اختیار گرفتهاند، قرائتهای خود را بر قرائت رسمی شیعه تحمیل کنند؛ گرچه این قرائت در ساختار خود، سستیها و نقصها و حتی نقضهای تاریخی جدی دارد.
۱ .
تفسیر اصلی و متقنی که برگرفته از حدیثی از حضرت سیدالشهداست و در گفتار اساتیدی چون سید مهدی میرباقری و آیهالله جوادی نیز بدان اشارات فراوانی رفته است و هدف امام حسین (ع) از قیام عاشورا را ظلمستیزی و اصلاح بدعتها و تحریفاتی که در سنت پیغامبر مکرم (ص) و دین میداند.
همین جریان در ادامه به هدف حاکمیتی و سیاسی حضرت نیز معطوف است و دین، سیاست، اخلاق و معنویت را در راستای هدایت و معرفت میداند.
۲ .
خط روشنفکری، به بهانه نواندیشی و روشنفکری دینی، تلاش میکنند که قیام اباعبداللهالحسین را به یکی از اهداف ایشان یا حتی هدف دیگری که مدِنظر خودشان است، تقلیل دهند یا حتی در این قیام «تحریف روایت» شکل دهند.
پروژه «تقلیلگرایی» و «تحریف» و «تفسیر مطابق مذاق سکولارهای مدرن» در این راستا قابل ذکر است که توسط برخی مدعیان روشنفکری و تاریخ و تفسیر عاشورا در این ایام محرم و صفر، انجام شد.
مجموعاً این خط چند قرائت ذیل را از قیام عاشورا داشت:
الف) افرادی چون حسن اسلامیاردکانی و محسن حساممظاهری، تشکیل حکومت و اهداف سیاسی را در اهداف عاشورا پررنگ میکنند.
ب) مرتضی جوادی، تفسیر علمی و اجتماعی از هدف عاشورا را برجسته کرده است.
ج) عدهای از مروجان دین نوین جهانی و معنویت فرادینی و اخلاق فرادینی، هدف عاشورا را احیای اخلاق اسلامی یا حتی اخلاق فرادینی و انسانی میدانند و منکر ظلمستیزی ایشان هستند.
د) عدهای نیز در جامعه، احیای عدالت را هدف صرف عاشورا میدانند.
ه) عدهای دیگر از روشنفکران غربزده، جمهوریخواهی و مردمداری را هدف اصلی قیام عاشورا میدانند.
دیدهبان اندیشه، در این شماره سعی کرده است تا تمام موارد فوقالذکر در نسبت با قیام عاشورا را ارائه دهد و با نگاهی انتقادی برخی از روایات طرحشده را به چالش بکشد.
اکنون نگاهی کلی به شش فصل کلیدی این شماره از نشریه دیدهبان میاندازیم:
فصل اول: عاشورا و امروز
در این بخش، سخنرانیها و یادداشتهای متفاوتی حول دو محور امکان و عدم امکان الگوبرداری از عاشورا برای امروز جامعه بشری ارائه میگردد.
تحلیلها و نگاههای مختلف و مهمی در لابهلای سخنان و یادداشتها وجود داشت.
عبدالحسین خسروپناه با تبیین الگوی حسینی در مواجهه با دشمن، وضعیت امروز را نیز همچون سال ۶۱ هجری به میدان «جنگ شناختی» تشبیه میکند که باید برای مقابله با دشمن همچون امام حسین (ع) بود و اصغر طاهرزاده در سخنانی با عنوان «کربلا و افق پیشرو در این تاریخ»، به طرح مبانی انقلاب اسلامی بر اساس نهضت عاشورا پرداخته است.
احمد رهدار نیز از منظری فلسفی با تبیین مشکلات بشر مدرن و سیر افول معنویت در نظام جدید، تلاش کرده مشکلات و چالشهای معنویت مدرن را توضیح دهد و در نهایت، راهحل اساسی معنویت در عالم جدید را مکتب امام حسین (ع) دانستهاست.
فصل دوم: عاشورا و عقل
در این بخش، مطالب زیادی در حوزه لزوم مبارزه با خرافات موجود در نقلهای ضعیف از واقعه عاشورایی وجود دارد که برخی، این خرافات را بهمثابه مفرّی برای ترویج خوانشهای راسیونالیستی و مدرن از دین قرار دادهاند و برخی، صادقانه در مسیر خرافاتزدایی از فرهنگ عاشورا حرکت کردهاند.
از مهمترین افراد در این عرصه میتوان به افرادی چون خسرو باقری، سیدحسین حسینی، مهدی سلطانی، محسن حساممظاهری، محمد سروشمحلاتی، بیژن عبدالکریمی، داوود فیرحی اشاره کرد.
داوود فیرحی در سخنرانی با موضوع «فلسفه قیام عاشورا» به بحث از «اصلاحات در جامعه دینی» پرداخت.
سیدحسین حسینی نیز با نگاه مطالعات روشی، تحلیل تمدنی از اصول نهضت عاشورا ارائه میدهد.
خسرو باقری در سخنرانی مناسبتی خود با استناد به جمله «کوُنُوا أحراراً» از اباعبدالله (ع)، بحث عاشورا را از یک نزاع درون سرزمینهای اسلامی خارج کرده و مخاطب این نهضت را کل بشریت معرفی میکند و معتقد است نهضت حسینی، صرفاً یک تاریخ نبوده؛ بلکه دارای منطق و اصولی است.
مهدی سلطانی، نیز در یادداشت خود سعی کردهاست، این رخداد متعالی را با فلسفه صدرایی بررسی و تحلیل کند.
فصل سوم: کتابشناسی خاص از قیام عاشورا
امسال بیش از هر سال دیگری در خلال سخنرانیها و یادداشتها، اسامی کتب مختلف تاریخ و مقتل در حوزه عاشورا به چشم میخورد.
با بررسی پیامهای اندیشهای موجود در فضای مجازی، میتوان ادعا کرد که امسال دو سیر کلی در مورد اسناد عاشورایی طی شده است: سیر اول نقد و ساقط کردن اعتبار کتب تاریخی و مقتلهای سنتی عاشورایی و سیر دوم معرفی و تجلیل از برخی آثار جدید در حوزه تفسیرهای خاص از عاشورا؛ از بین این کتب معرفی شده میتوان دو کتاب حسین (ع) شهید جاوید «صالحی نجفآبادی» و حسین (ع) وارث آدم «علی شریعتی» را برجستهتر از بقیه دانست.
از مهمترین مطالب این بخش میتوان به نشست «جامعه شناسی قیام امام حسین (ع)» و نشست «شبهای خیمه» نشریه خیمه (محمدرضا زائری) اشاره کرد.
فصل چهارم: عاشورا و اخلاق
در این بخش یکی از چالشیترین مسائل بنیادی یعنی رابطه دین و اخلاق مطرح شده است.
در اینجا نویسندگان و سخنرانانی سعی کردند از زاویه تحلیل واقعه عاشورا به عنوان یک رخداد اخلاقی به این مسأله بپردازند.
عدهای از اندیشمندان، توجه به اخلاق دینی را از قیام عاشورا استنباط کردند؛ ولی عدهای از مدعیان، با فروکاست عاشورا و سکولاریزاسیون آن به اخلاق فرادینی پرداختند؛ کاری که قبلاً نیز مصطفی ملکیان و ابوالقاسم فنایی، از وجوهی دیگر، آغاز کرده بودند و در دانشگاه ادیان این پروژه توسط برخی اساتید در حال انجام است.
ناصر مهدوی نیز در مصاحبه با سایت شفقنا، به درسهای عاشورایی از منبر خویش پرداخت و مشکل بحران مشروعیت و حاکمیت در جامعه را برجسته کرده لزوم تجدیدنظر حاکمان در رفتار خود را مدّنظر قرار داد.
بیژن عبدالکریمی نیز در سخنرانی خود با عنوان «حسینی که من میفهمم» امام حسین (ع) را الگو رهاییبخش میداند که برای بشریت امروز که گرفتار بسط نهیلیسم شده، سرمشق باشد.
محسن جوادی نیز در سخنانی، به آموزههای اخلاقی و زیست اخلاق اجتماعی امام حسین (ع) پرداخت و بیان داشت که برای فهم عاشورا باید کل زندگی امام حسین (ع) را در نظر بگیریم.
فصل پنجم: عاشورا و دین
این بخش، به بررسی ماهیت دینی عاشورا اختصاص دارد.
از سوی برخی شبهروشنفکران، نقد مناسک و عزاداریهای عاشورایی مانند سال گذشته، یکی از مباحث داغ در بین اظهارنظرهای مختلف بوده است.
این مسأله امسال بخاطر وجود بیماری کرونا شدت گرفته و شاهد سخنرانیهایی متنوعی از امثال محسن حساممظاهری هستیم؛ آرش نراقی در سخنرانی خود با عنوان «بازاندیشی آئین قربانی و مفهوم شهادت» به نوعی تفسیری سکولارگونه و غیرقدسی از مفهوم شهادت را تحلیل میکند.
ابوالقاسم فنایی و سروش محلاتی نیز باز هم بر مواضع خود پافشاری کرده و سعی دارند تا تحلیلهای اخلاقی از عاشورا را جایگزین تحلیلهای دینی نمایند چرا که معتقدند که اخلاق حوزهای فراتر از دین بوده و ابزار دین برای تحلیل واقعهای مثل عاشورا حقیر است.
اما سیدمهدی میرباقری با تحلیل بخشهایی از وصیتنامه امام حسین (ع)، به بررسی بنیانها و علل اصلی قیام حسینی پرداخته و مفهوم اصلاح را تفسیر میکند.
رحیم نوبهار، نیز در سخنرانی خود، با تحلیل واقعه عاشورا، به بررسی الزامات حضور دین در عرصه عمومی میپردازد.
محمدحسین بادامچی، صورت بندی نظری جدیدی از واقعه عاشورا ارائه میدهد و معتقد است که الاهیات شیعی، الاهیات بلوغ است.
فصل ششم: عاشورا و عرفان
در این بخش، نظریهپردازان مختلف سعی کردهاند تا از واقعه عاشورا درسهای عرفانی اجتماعی متفاوتی را برای زندگی امروز انسان مدرن أخذ کرده و به اصطلاح به زندگی او معنا دهند.
لزوم توجه به بطن معنایی عاشورا و برجستهسازی بُعد اجتماعی عرفان عاشورا، از مهمترین محورهای این بخش بوده است.
همان طور که اشاره شد برخی مانند عبدالکریم سروش و فرزندش سروش دباغ، سعی دارند با ارائه تفسیر شبه عرفانی از واقعه عاشورا، نوعی سیاستزدایی از تفسیرهای انقلابی و سیاسی عاشورا ارائه دهند.
این دست از روشنفکران لیبرال، بهنوعی سعی دارند از تحلیل واقعه عاشورا نوعی تسامح و تساهل لیبرالی را جایگزین کنند.
حسن محدثی نیز بحث حزن عاشورایی را طرح کرده و با نگاه انتقادی به مناسک عاشورایی جامعه پرداخته است.
جهت دانلود شماره ۱۱ دیدهبان اندیشه اینجا کلیک کنید!