تحریم هرگز از سیاست خارجی آمریکا حذف نمیشود
نگاهی به سیاست خارجی آمریکا در طول سالهای اخیر نشان میدهد که تحریم نه تنها اهمیت خود را در سیاست خارجی این کشور از دست نمیدهد بلکه همواره اهمیت خود را در هر دولتی چه دموکرات و چه جمهوریخواه حفظ خواهد کرد.

گروه بینالملل خبرگزاری فارس – مهدی پورصفا: نگاهی به تاریخچه تحریمهای اعمال شده بر ایران در طول 30 سال گذشته نشان میدهد که هیچوقت این سلاح جذابیت خود را برای مقامات آمریکایی از دست نداده است.
تحریمها به علت هزینه پایین اعمال آنها توانستهاند بدون آن که مسئولیتی را متوجه آمران و اجراکنندگان بکنند، ضرباتی را به کشورهای تحریمهای شده وارد کنند.
تحریمهایی که بهزعم سردمداران کاخ سفید اساسا قرار است، ملت ایران را تحت شدیدترین فشارها قرار دهد تا رنج ایجاد شده بتواند دولتمردان ایرانی را به تسلیم در مقابل شروط آمریکایی وادار کند.
این شیوه دقیقا روش کار شکنجهگران دوران آلمان هیتلری است که شیوه کار خود را اعمال درد دقیق در مدت زمان لازم میدانستند تا بتوانند شخص مورد نظر را در مقابل خود تسلیم کنند.
* اولین موج تحریمها چگونه به ایران رسید
اولین تحریمهای جدی در دوران پس از انقلاب اسلامی پس از واقعه تصرف لانه جاسوسی آمریکا در تهران علیه ایران اعمال شد.
این تحریمها عمدتاً بر اساس دستورهای اجرایی کارتر اجرا شد و هدف از آن وارد کردن فشار فوری به ایران برای برگشت گروگانها بود.
کارتر در 12 نوامبر 1979 طی ابلاغیه 4702 و بر اساس ماده 232 قانون گسترش تجارت ایران را تهدیدی برای امنیت ملی دانست و واردات نفت خام یا محصولات مشتق شده از نفت تصفیه شده ایران به آمریکا و مناطق آزاد تجاری آمریکا را ممنوع اعلام کرد.
علاوه بر این دو روز بعد در 14 نوامبر 1979 (23 آبان 1358) کارتر دستور اجرایی 12170 را صادر کرد که بر اساس قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بینالمللی و قانون وضعیت فوقالعاده ملی تمام اموال دولت و همچنین بانک مرکزی ایران در آمریکا به طور کامل مصادره شد.
با شکست آمریکا و سرسختی بیشتر ایران در مقابل واشنگتن در 7 آوریل 1980 کارتر دستور اجرایی 12205 را طبق بخش 203 قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بینالمللی صادر کرد و طی آن هرگونه صادرات بهجز دارو و غذا را به ایران تحریم کرد و روابط سیاسی آمریکا و ایران قطع شد.
ده روز دیگر در 17 آوریل کارتر طی پیامی به کنگره دستور اجرایی 12211 را صادر کرد که ممنوعیت بیشتری بر ایران تحمیل شد و تمام معاملات تجاری به طور کامل با ایران متوقف شد.
در کنار این آمریکا تلاش فراوانی کرد تا سایر متحدان خود از جمله ژاپن و جامعه اقتصادی اروپا را وادار به تحریم ایران کند، اما با استنکاف برخی از کشورها این پروژه شکست خورد.
در نهایت این غائله نزدیک به یک سال و نیم ادامه پیدا کرد.
* از تحریمهای تسلیحاتی به تحریمهای اقتصادی
بعد از لغو تحریمهای دوره کارتر و آزادسازی گروگانها که در حقیقت موج اول تحریمها علیه ایران محسوب میشد، از در دوران ریاستجمهوری ریگان و کلینتون به تدریج دیوار دیگری از تحریمها علیه ایران چیده شد.
تمام این تحریمها از جنس تحریمهای اولیه بودند و هدف از آن محروم کردن طرف تحریم شده از دسترسی به بازار و شبکه مالی ایالات متحده آمریکا بوده است.
در دوران ریگان عمده تحریمها بر روی خرید سلاح و تجهیزات دوگانه نظامی از سوی ایران متمرکز بود اما در دوران کلینتون تحریمها جنبه اقتصادی پیدا کرد که اوج آن تصویب قانون داماتو از سوی کنگره و ابلاغ آن از سوی رئیسجمهور آمریکا بود.
قانون داماتو در حقیقت از ثمرات اولین تلاشهای جدی لابی صهیونیستی ایپک در آمریکا برای هدف قرار دادن ایران بود چرا که سناتور داماتو در 27 مارس سال 1995 با استفاده از مطالب کتابچه ایپک طرحی را با عنوان قانون تحریمهای خارجی ایران تقدیم مجلس سنا کرد که طی آن یک شخص یا شرکت خارجی باید بین تجارت با آمریکا و تجارت با ایران یکی را انتخاب کند.
همزمان طرح دیگری از سوی «بنجامین گیلمن» از مجلس نمایندگان آمریکا به سنا اعظا شد و در نهایت با تصویب هر دو لایحه از سوی مجالس سنا و نمایندگان نهایتاً لایحه داماتو و گیلمن با عنوان قانون مجازاتها علیه ایران و لیبی (ILSA) و با عنوان رسمی قانون داماتو در 15 اوت 1996 به امضاء کلینتون رسید.
قانون داماتو از 14 بخش تشکیل شده است که در بخشی از این قانون هدف تحریمها جلوگیری از دسترسی ایران به منابع مالی برای تداوم برنامههای تسلیحاتی و موشکی عنوان شده و حکومت ایران به حمایت از تروریسم و استفاده از امکانات دیپلماتیک و نهادهای شبهدولتی خارج از ایران به منظور ترغیب عملیات تروریسم بینالمللی متهم شده است.
طبق این قانون اشخاصی که به طور مستقیم در جهت توسعه منابع نفتی در ایران سرمایهگذاری کنند مجازاتهایی را متحمل میشوند.
علاوه بر قانون داماتو، دولت کلینتون به صورت مستقل تحریمهای جداگانه دیگری را در حوزه اشاعه و مبارزه با تسلیحات موشکی علیه ایران وضع کرده است که از جمله آن میتوان به تحریم یکجانبه شرکت فناوری موشکی چینی و روسی اشاره کرد.
در دوران جورج بوش و همچنین روسای جمهوری بعدی آمریکا از جمله اوباما و ترامپ ایران شاهد نسل جدیدی از تحریمها بود که مبادله سایر طرفهای تجاری با ایران را با تهدید قطع دسترسی به بازار آمریکا و شبکه مالی این کشور ممنوع میکرد.
اولین مورد از چنین تحریمی نیز به تصویب قانون میهنپرستی در آمریکا بازمیگشت که به دولت این کشور اجازه تحریم هر موسسه بانکی و مالی که برای طرفهای تحت تعقیب آمریکا اقدام به پولشویی کند را میداد.
احاطه آمریکا بر نظام تبادل مالی دنیا و همچنین قدرت دلار در شکبه تسویه جهانی باعث شد تا وزارت خزانهداری این کشور بتواند با دقت بالا هرگونه تراکنش و یا جابجایی را در سطح مالی شناسایی کرده و مورد هدف قرار دهد.
مجازاتهای سخت دستگاه قضایی آمریکا علیه بانکها که در مورد بانک فرانسوی «پاریبا» به هشت میلیارد دلار میرسید عملاً به هیچ موسسه مالی در دنیا اجازه نمیداد تا بر خلاف دستورالعملهای وزارت خزانهداری آمریکا حرکت کند.
* تحریمهای اولیه چگونه به تحریمهای ثانویه رسید؟
اولین تحریم جدی که دامنه تحریم را از مبادلات شرکتهای ایرانی با اشخاص آمریکایی به سایر افراد تسری داد، در دوره بوش رخ داد.
اولویت اصلی این قانون هم مقابله با برنامه هستهای ایران از طریق اعمال تحریمها علیه افرادی بود که به توسعه برنامه هستهای ایران کمک میکردند.
بوش در 28 ژوئن 2005 به بهانه مبارزه با گسترش سلاحهای کشتار جمعی دستور اجرایی شماره 13382 را صادر کرد.
هدف از این تحریم، اعمال محدودیت بر صنایع موشکی ایران، سوریه و کره شمالی بود.
بر اساس این دستور، هرگونه معامله و تراکنش افراد حقیقی و حقوقی آمریکایی یا تحت کنترل افراد آمریکایی با لیست افراد دخیل یا پشتیبانی کننده پروژههای موشکی و کشتار جمعی که توسط وزارت خزانهداری و وزارت امور خارجه آمریکا اعلام میشود، ممنوع شد و داراییهای تحریمشدگان مسدود میشد.
این تحریم به گونهای تنظیم شد که افراد خارجی از دیگر کشورها نیز چنانچه با تحریم شوندگان مبادلهای انجام دهند، مشمول تحریم واقع شوند.
به موازات این قانون پرونده هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز باز شد و چندین قطعنامه علیه برنامههای موشکی و هستهای ایران صادر شد.
اگرچه هدف از این قطعنامهها تحریم نهادها و افراد دخیل در برنامههای موشکی و هستهای کشورمان بود اما آمریکا به این بهانه و به تدریج تمام نهادهای اقتصادی دستاندرکار تأمین مالی برنامههای هستهای ایران را مورد تحریم قرار دارد.
آمریکا در سال 2007 میلادی دسترسی غیرمستقیم ایران را به چرخه دلار قطع کرد و به این ترتیب ایران مجبور شد تا به تدریج هزینه بیشتری را برای معاملات خود هزینه کند.
از سوی دیگر با رویدادهای سال 2009 میلادی و همراه شدن اروپاییها با واشنگتن زمینه برای تحریمهای چندجانبه سنگینتر علیه ایران فراهم شد.
اقدام دیگری که کمک چشمگیری به آمریکاییها برای تحریم ایران کرد افزایش تولید نفت آمریکا از طریق منابع غیر متعارف همچون شیل گاز و شیل نفت بود.
همین مساله آمریکا را در مقابل نوسانات احتمالی بازار نفت مصون کرد و این امکان را فراهم کرد تا بدون هیچ هزینهای نفت ایران را از بازار آمریکا حذف کند.
برخی از متحدان آمریکا در منطقه همچون عربستان سعودی و امارات نیز با تضمین به هند و چین در خصوص تأمین نفت مورد نیاز بازار، راه را برای تحریم همه جانبه ایران فراهم کردند.
از سال 2010 و با تصویب قطعنامه 1929 در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تدریج سیلی از تحریمها علیه ایران به راه افتاد.
تصویب قوانین سیسادا و تحریم ایران و سوریه در سنای آمریکا و گنجانده شدن تحریم نفت و بانک مرکزی ایران در قوانین دفاع ملی زمینه را برای قطع کامل روابط مالی و نفتی ایران فراهم کرد.
در کنار این، همکاری کشورهای اروپایی و متحدان آسیایی آمریکا با تحریمهای جدید برندگی آن را به شدت علیه ایران افزایش داد.
این روند در نهایت به مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در عمان و در نهایت امضای برجام در سال 2015 رسید.
* ترامپ و دولت معتاد به تحریم
علیرغم این که امضای برجام خللی موقت در تحریمهای ایران فراهم کرد اما با روی کار آمدن دولت ترامپ در سال 2016 بار دیگر چرخ تحریمها علیه ایران به حرکت در آمد.
رویکرد دولت ترامپ در مقابل ایران دقیقاً همان چیزی بود که اعتیاد تحریم علیه ایران مینامند.
اوج این حرکت خروج آمریکا از برجام در سال 2018 و برداشته شدن تمام تخفیفهای صادراتی نفتی در سال 2019 بود که سبب شد تا صادرات نفت ایران به یک سوم گذشته برسد.
علاوه بر این گنجانده شدن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی برای اولین بار بود که یک گروه نظامی رسمی را وارد چنین لیستی میکرد.
برخی تحلیلگران بر این نکته تاکید میکنند که صرفنظر از تمایل دولت ترامپ برای خروج از برجام افزایش تولید نفت آمریکا و تلاش برای صادرات آن یکی از دلایل خروج واشنگتن از برجام بود.
با افزایش ظرفیت تولید نفت آمریکا این نکته مطرح شد که باید شرکتهای آمریکایی در بازارهای نفتی دنیا حضور پیدا کنند و در این میان دولت ترامپ تلاش کرد تا با تحریمهای چندجانبه علیه کشورهایی همچون ونزوئلا و ایران جا را برای نفت تولیدی آمریکا باز کند.
* سلاحی که هیچگاه از سیاست خارجی آمریکا حذف نمیشود
با توجه به موارد فوق میتوان به این جمع بندی رسید که اساساً تحریم با هیچ مذاکرهای از نظام سیاست خارجی آمریکا قابل حذف نیست و تنها زمانی این اتفاق روی خواهد داد که اساساً تحریمها بیاثر شوند.
از این رو شاید انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اگرچه بتواند تا مدتی برای برخی فضای خاص روانی ایجاد کند اما واقعیت این است که بر روی صحنه میدان و سیاست اقتصادی آمریکا در کوتاه مدت تغییری ایجاد نخواهد شد.
آمریکا تحریم را یک سیاست دامنهدار میبیند و تا زمانی که به تاثیر آن باور داشته باشد، متناوبا یا مستمرا آن را اعمال خواهد کرد.
انتهای پیام/