خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 09 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

رشد داستان نویسی در گرو به راه انداختن جریان ادبی است

مهر | استان‌ها | پنجشنبه، 08 آبان 1399 - 15:29
رشت- برنده گیلانی تندیس ادبی «حیرت» با اشاره به اینکه رشد داستان نویسی در کشور نیاز مند به راه انداختن جریان ادبی است، گفت: نویسنده باید در خلق اثر خود خلاقیت داشته باشد.
شعباني،ادبي،داستان،خلاقيت،داستاني،جايزه،نويسنده،ادامه،حيرت،خ ...

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها، مریم ساحلی: تندیس جایزه ادبی حیرت افتخاری است که «وحید شعبانی» نویسنده جوان گیلانی برای ادبیات داستانی این استان کسب کرد.
شعبانی که با داستان «خلاء، ناکجا، و آنچه زندگی می‌نامیم» در پنجمین دوره از جایزه حیرت شرکت کرده بود به پاس سه دوره حضور در جمع نفرات برتر، شایسته تقدیر ویژه و تندیس جایزه ادبی حیرت اعلام شد.
آغاز یک راه
وحید شعبانی سال ۱۳۶۰ در دامن خانواده‌ای گیلک از اهالی روستای شیخان گفشه لشت نشا، در محله بهارستان تهران چشم به جهان گشود.
و اما دیری نپایید که همراه خانواده به رشت بازگشت.
وقتی قرار می‌شود او از آغاز مسیر نوشتن سخن بگوید، نگاهش به ۱۳ سالگی باز می‌گردد و معلم انشایی به نام آقای شاد که دستان شاگردانش را در نوشتن باز می‌گذاشت؛ از خواهرش یاد می‌کند که آن روزها انشا نویس قهاری بود و برای او نیز داستانی دیکته کرد تا بنویسد و در کلاس انشا بخواند.
همان داستانی که نگاه آقای شاد را متوجه او ساخت و سبب شد تا در مسیر نوشتن قرار گیرد.
شعبانی از همسایه ای یاد می‌کند که در نوجوانی او را به دنیای کتاب‌های اتاق زیر شیروانی اش فرا خواند و می‌گوید: البته اولین بار ۹ ساله بودم که در پشت بام خانه‌ای که در محله امین الضرب رشت، مستاجرش بودیم، توی خرت و پرت‌ها یک جعبه پر از کتاب پیدا کرده بودم و فقط کچل کفتر باز را از آن میان برداشته و خوانده بودم که مرا محصور می‌کرد.
وی با بیان اینکه اینها گذشته مرا می‌ساختند و من هنوز از آنها رها نشده‌ام، می‌افزاید: هنوز راجع به این چیزها می‌نویسم.
داستان‌هایم اغلب مال گذشته‌اند.
بعدها در سی سالگی اولین داستانی را نوشتم که فکر کردم دور انداختنی نیست.
بیش از ۱۰ سال است که می‌نویسم.
اما تا به امروز میلی به انتشارشان نداشتم، با این حال شاید دیگر وقتش رسیده باشد.
جایزه ادبی حیرت
شعبانی درباره موفقیت اخیرش اظهار می‌کند: جایزه ادبی حیرت امسال پنجمین دوره خود را پشت سر گذاشت.
رویه این جشنواره مستقل بدین ترتیب تعیین شده که از هرگونه برون رفت از سنت‌های تثبیت شده داستان نویسی استقبال می‌کند، من نیز به فضای آن علاقمند شدم و از همان دوره اول برایشان داستان فرستادم.
وی ادامه می‌دهد: طی پنج دوره، ۹ داستان فرستادم، که شش داستان در جمع برگزیدگان قرار گرفت و سرانجام امسال تصمیم بر این شد که به خاطر استمرار کیفی داستان‌هایم به من یک تندیس ویژه بدهند.
شعبانی با بیان اینکه اعضای آکادمی حیرت معتقدند برنده شدن جایزه هیچ اهمیت ندارد و این رقابت ادبی بهانه‌ای برای ایجاد یک جریان خلاقانه در بستر ادبیات داستانی کشور است، می‌افزاید: من با این قول موافق و همدل هستم و هیچ عقیده‌ای به این عناوین ندارم.
«اکبر رادی» هم معتقد بود «تعیین کننده تکلیف یک نویسنده نه یک مسابقه، که آینده دور است».
خلاقیت واقعی
این نویسنده جوان گیلانی در ادامه یادآور می‌شود: دوسنت اگزوپری در «باد، شن، و ستارگان» می‌گوید حقیقت آن است که جهان را ساده کند.
نه اینکه بر آشفتگی آن بیافزاید.
به عقیده من هم هرگونه تدبیر و ترفند برای نوشتن را نمی‌پسندم.
بخصوص خلاقیت صُوَری را بسیار مبتذل می دانم.
وی ادامه می‌دهد: خلاقیت واقعی آنجاست که خواننده بسادگی متوجه ریزه کاری‌های خلاقانه نشود.
کارور، چخوف، همینگوی، دلمور شوارتز، کورتاسار و … کارهای خلاقانه استادانه‌ای در زمینه داستان کوتاه انجام دادند.
امروز هم کارهای خلاقانه ای خلق و منتشر می‌شود که با ارزش هستند.
شعبانی ادامه می‌دهد: داستانی خوب است که در روان ترین شکل، قصه اش را به بهترین نحو بگوید و بیشترین تأثیر را بگذارد.
خلاقیت یعنی روان تر شدن روایت.
داستانی که برای خواندنش ناچار باشید یادداشت بردارید یا ماشین حساب در دست بگیرید یا معمایی گنگ را حل کنید، شبح کریه خلاقیت، کلاژ، شبه خلاقیت، یا کوشش نافرجام برای زدن ماسک خلاقیت است.
وی با بیان اینکه آثار نوشته شده برای استفاده انسان هاست، اضافه می‌کند: مغز انسان و پیرو آن قابلیت ما در خواندن متن، بسته به شرایط روانی و محیطی ما متفاوت است.
مثلاً شاید شما در ساعت بخصوصی میل پیدا کنید بنشینید و با رغبت فراوان، پروین بخوانید.
اما فردا در آن ساعت حتی شنیدن یک مصرع از پروین هم شما را جذب نکند.
شعبانی ادامه می‌دهد: گاهی دوست داریم یک چیز بخوانیم که ما را به وهم بکشاند.
و گاهی دلمان یک روایت مستند می‌خواهد.
اینها بخاطر شرایط روانی و مغزی متفاوتی است که در موقعیت‌های مختلف تجربه می‌کنیم.
پس هر سبکی، مخاطب و جای بخصوص خود را می‌یابد و می‌طلبد.
وی تأکید می‌کند: نویسنده خوب کسی است که چیزی برای گفتن دارد و آن را راحت روایت می‌کند.
نویسندگی، جا بجا کردن کوه نیست.
گاهی در گفتگوهای مجازی، در کامنت هایی که زیر پست‌ها می‌گذارند، در چیزهای روزانه‌ای که استوری می‌شوند، نوشته‌هایی عالی پیدا می‌شود که نویسنده‌اش شاید هیچ تلقی آگاهانه‌ای از نویسندگی نداشته باشد؛ یا شاید یک نفر در تاکسی ماجرایی را روایت کند که اگر صدایش را ضبط و عیناً به شکل متن پیاده کنیم، داستانی عالی از آب درآید.
خلاقانه ترین ندا همین آهنگ طبیعت است.
شعبانی می‌افزاید: هنرمندان راستین این نغمه را شنیده و با آن همراه شده و از آن وام گرفته‌اند.
من بچه بودم و خواهرم داستان را به من دیکته می‌کرد.
حالا نیز ندائی هست که اگر گوش بسپاریم ما را سرشار از کلمات و مفاهیم خواهد کرد.
آن نوشته‌ها مصنوع نیستند.
آنگونه که «اوشو» در کتاب خلاقیت می‌گوید خلاقیت رایحه دلپذیر سلامت است.
وجود سالم، ندا را در زمان درست آن در می‌یابد و اگر بنا بر ثبت آن باشد، ثبت می‌کند.
اهمیت وجود جریان‌های ادبی
شعبانی که در کارنامه هنری خویش، کسب جایزه ادبی نجدی در سال ۹۷ را دارد، درباره داستان نویسی امروز گیلان می‌گوید: طبیعتاً اگر جریان ادبی به وجود آید داستان نویسی رشد خواهد کرد.
وی با بیان اینکه تا به امروز داستان نویسی بیشتر در گرو سازمان‌ها و ادارات فرهنگی بوده و گستره محدود و بسته‌ای داشته است، اضافه می‌کند: اگر ادبیات پویا می‌خواهیم در ابتدا به آدمش و سپس به عزم و هنر نویسندگی نیاز داریم.
شعبانی با اشاره به اینکه باید این دو عامل در افرادی که راهبر این جریان ادبی هستند جمع شود، ادامه می‌دهد: آنچه تا به حال در حوزه هنری و ارشاد و خانه‌ها و محافل فرهنگی دیده شده محدود و بسته بوده، و نه آدم‌ها و نه محیط میل و شهامتی برای باز گذاردن درهای فکر و نقد نداشته‌اند.
همین امر سبب شده تا من از طریق فضای مجازی در شیراز حضور یابم، چرا که افرادی در آنجا حضور دارند که به معنای واقعی ادبیات برای آنها مهم است.
وی می‌افزاید: این افراد یک جریان ادبی را از ۱۰ سال گذشته تا به امروز راه اندازی و تلاش می‌کنند تا مستقل اداره شود، بیان می‌کند: نباید از کنار عبارت مستقل بودن به سادگی عبور کنیم، خواست و مسئولیت پذیری، دردسرهای زیادی را به همراه دارد.
این نویسنده گیلانی با بیان اینکه در سال ۹۴ از دبیرخانه جشنواره ایمیلی دریافت کرده است، اظهار می‌کند: ما معضل فرهنگی بسیار داریم، با همه این احوال هنوز گمان می‌کنم می‌توانیم فروتن باشیم، به هم بها دهیم و از هم بیاموزیم و فضایی مبتنی بر دانش و فرهنگ ایجاد کنیم که محصول آن رشد همه ما خواهد بود.
وی با تأکید بر اینکه باید بر روی فرهنگ در جامعه کار شود، می‌افزاید: تئاتر و سینما ابزارهایی هستند اما در خدمت به چه اهدافی قرار گرفته‌اند؟
پنج سال پیش به طرحی را به شهرداری لشت نشا برای انجام یک کار فرهنگ ارائه دادم که پاسخی ندادند.
سینمایی در لشت نشا است که سال هاست متروکه بوده و امروز به انبار لوازم خانگی تبدیل شده و همه چیز در آنجا یافت می‌شود غیر از کالای فرهنگی.
شعبانی ادامه می‌دهد: در واقع گفتمان مهم است و شما وقتی این مصاحبه را ترتیب می‌دهید یعنی می‌خواهید این گفتمان باشد.
این اگر عمومیت یابد قطعاً جواب خواهد داد.
گرامیداشت یاد یک نویسنده
وحید شعبانی در پایان از نویسنده‌ای تازه درگذشته از اهالی گیلان زمین یاد و بیان می‌کند: «نادیا خوش لقا» نویسنده ۴۱ ساله بود که دومین در سال گذشته نفر دوم جایزه ادبی هدایت شد.
آخرین باری که با او گفتگو کردم با شوق از رمانی صحبت می‌کرد که در حال کار بر روی آن بود.
نمی دانم اگر زمانی که در میان ما بود از مرگ با او حرف می‌زدیم چه می‌گفت؟
آیا می‌خواست که بعد از مرگش نامی از او به جا بماند یا نه؟
برای خود بیشتر می‌خواهم که در سکوت و گمنامی، محو شوم.