روایت دانش آموزی که نابینایی را عاجز کرد/ با ظهور امام زمان(عج) دنیا جای بهتری برای زندگی میشود
دانش آموز نابینای ممتازی که حافظ سه جزء قرآن و قهرمان مسابقات کشوری شنا و سنگ نوردی است، میگوید: با ظهور امام زمان جنگ و خونریزی و ظلم انسانها نسبت به یکدیگر پایان یابد و عدالت فراگیر شود و دنیا به جایی امن برای زندگی همه انسانها تبدیل میشود.

دانش آموز نابینای ممتازی که حافظ سه جزء قرآن و قهرمان مسابقات کشوری شنا و سنگ نوردی است، میگوید: با ظهور امام زمان جنگ و خونریزی و ظلم انسانها نسبت به یکدیگر پایان یابد و عدالت فراگیر شود و دنیا به جایی امن برای زندگی همه انسانها تبدیل میشود.
به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد،هر چند که از نعمت بینایی محروم است اما با چشم دل و همت مثال زدنی خود توانسته بر معلولیتش فائق آید و با وجود سن کم اما با تلاش و پشتکار و امید و حمایتهای بی شائبه مادر توانست تمام موانع را پشت سر بگذارد و فعل "من میتوانم"را به شایستهترین نحو ممکن صرف کند؛ این را از دستاوردها و مدالهای درخشانش به خوبی میتوان فهمید و با شنیدن داستان جالب زندگیاش به این نتیجه رسید.
شماره تماس او را از کارشناس نابینایان آموزشوپرورش استثنایی خراسان رضوی میگیرم و با شنیدن وصف موفقیتهایش مشتاق میشوم از زبان خودش داستان زندگیاش را بشنوم تا راز این موفقیتها را کشف کنم.
سارا عربزاده یزدی دانشآموز ۱۲ ساله نابینا پایه ششم مرکز آموزشی مرحوم عمرانی دانشآموزان نابینای آموزش و پرورش استثنایی خراسان رضوی است، ۱۳ سال سن دارد و بنا به گفته مادرش از بدو تولد به طور مادرزادی با معلولیت نابینایی، متولد شده است.
او با حمایتها و راهنماییهای بی شائبه مادر فداکارش و تلاشها و مقاومت خودش با وجود اینکه با رده سنی بالاتر از خود به رقابت پرداخت اما توانست برتری خود را به رخ رقبا بکشد و به ۴ مدال در رشته شنا و سنگ نوردی دست پیدا کند.
سارا در مسابقات شنای جوانان سال ۹۷ به مدال برنز و در سال ۹۸ در همین رشته به دو مدال طلا و برنز دست یافت و در رشته سنگ نوردی دو مدال برنز کسب کرد و علاوه بر این موفقیتهای ورزشی حافظ سه جزء از قرآن مجید است.
مادری که نابینایی فرزند به او الهام شد
ابتدا این گفتوگو را با ملیحه مقدم، مادر سارا آغاز میکنم، مادری که برای رشد و تعالی فرزندش زمستان و تابستان بدون هیچ خستگی و گلایه از این همه زحمت، راحتی و آسایش خود را به کنجی گذاشت و عاشقانه دست این فرزند نابینا را گرفت و همراه شد تا فرزندش یکی یکی پلههای نردبان موفقیت را طی کند.
او میگوید: قبل از تولد سارا به من الهام شده بود که فرزندم نابینا به دنیا خواهد آمد و هنگام تولد سارا نه تنها از شنیدن خبر نابینا بودن نوزادم غافلگیر نشدم بلکه سعی در دلداری دادن همسر و آرام ساختن سایر اعضای خانوادهام نیز داشتم.
ملیحه مقدم که همسرش نیز نابینای مطلق است، بیان میکند: سارا دختری باهوش است و اگر چه خداوند نعمت بینایی را از او دریغ کرده اما به جای آن تواناییهای بسیاری همچون سرعت یادگیری بالا، صدای خوش و مهارت و توانمندیهای حرکتی بسیاری عطا کرده به طوری که او در سایه این تواناییها توانسته در رشتههای ورزشی شنا و سنگ نوردی حائز مدالهای برنز و طلا شود و علاوه بر حفظ سه جزء قرآن به دلیل صدای دلنشینی که دارد گوینده و مجری بسیاری از مراسم های فرهنگی شود.
وی ادامه میدهد: بچههای نابینا برای یادگیری خط بریل باید از پنج سالگی وارد چرخه آموزش شوند و خوشبختانه از همان بدو ورود به دبستان سارا توانمندیهای خود را نشان داد و اولیا مدرسه خیلی زود متوجه استعدادهای او شدند.
سخنان مادر مهمترین عامل ادامه راه موفقیت
مادر سارا در تمام این سالها در کنار فرزند خود بوده و از روزها و لحظهایی برای ما سخن میگوید که سارا تمایل نداشت در کلاسهای شنا یا سنگ نوردی شرکت کند و علاقهمند بود همچون سایر همکلاسیهایش بعد از بازگشت از مدرسه به استراحت و بازی بپردازد، اما این مادر فداکار با سخنان خود همیشه به سارا انگیزه حرکت و روحیه تلاش داد و خوب میدانست موفقیت فرزندش در آینده حاصل تلاش و پشتکار امروز است.
او در این خصوص بیان میکند: هیچگاه به علت معلولیت سارا سطح انتظاراتم را پاییننیاوردم زیرا معتقد بودم در سایه تلاش هر ناممکنی ممکن میشود به طوری که برای سال تحصیلی آینده تصمیم داریم سارا را در مدرسه عادی ثبت نام کنم زیرا من و پدرش معتقد هستیم او باید برای حضور در جامعه به شکل یک شهروند عادی آماده شود و در کنار سایر هم سن و سالهای عادی خود قرار گیرد و به کسب انواع توانمندیها بپردازد.
وی ادامه میدهد: در سایه ارتباط با بسیاری از افراد نابینا متوجه تفاوتهای معنا داری در این قشر شدم من شاهد آن بودم که برخی از افراد نابینا در اثر عدم توجه لازم از سوی خانواده به افراد کم توان، وابسته و فاقد مهارتهای لازم برای زندگی اجتماعی تبدیل شده بودند و در مقابل آنشاهد بودم چه افراد نابینای توانمند، مستقل و موفقی در بین همکاران پدرش و معلمان مدرسه سارا وجود داشتند که در اثر تربیت و رسیدگی خانوادههایشان به افراد قابلی برای خود و جامعه تبدیل شده بودند.
اساس تربیتی که بر پایه استقلال بود
این مادر فداکار ادامه میدهد: از همین رو از همان سالهای نخست کودکی سارا سعی کردیم او را طوری تربیت کنیم که در آینده فردی مستقل باشد و بدون وابستگی به من و پدرش بتواند روی پای خود بایستد و خوشبختانه هم اکنون نیز سارا کارهای شخصی خود را بدون کمک من و سایر اعضای خانواده انجام میدهد و حتی در انجام کارهای خانه مانند ظرف شستن، جارو کردن، چای درست کردن و پذیرایی از میهمانان به من کمک میکند.
ویگوید: به تازگی بعد از اینکه آموزش های لازم را به سارا در عبور و مرور صحیح از پیاده رو دادم و چندین بار از راه دور مراقب او بودم تا سارا کمکم به تنهایی بیرون رفتن و خرید کردن را نیز یاد بگیرد و خوشبختانه هماکنون قادر است به تنهایی برای خرید مایحتاج خانه به فروشگاه نزدیک منزلمان برود.
مادر سارا ادامه میدهد: بنا به توصیه مشاور و مدیر مدرسه سارا همواره من و پدرش سعی کردیم در انجام کارهای شخصی او دخالت نکنیم به طوری که سارا در خواندن دروس و انجام تکالیف و حفظ قرآن بدون وابستگی به من خودش به تنهایی از پس این موارد بر میآید و تنها در مسائل پرورشی و ورزشی همراه او بودم.
دعایم موفقیت فرزندم است نه بینایی او
این مادر فداکار در پایان سخنانش میگوید: همیشه به سارا یادآوری کردم برای رسیدن به موفقیت سه چیز لازم داری همت و تلاش خودش، حمایت و پشتیبانی من و پدر؛ هر گاه که حرم امام رضا مشرف میشوم، هیچگاه شفا و بینایی سارا را از ایشان درخواست نکردهام ،بلکه موفقیت و زندگی پر افتخار او را از درگاه خدا مسئلت کردهام و الحمدلله تا این سن سارا به آن حاجت خود دست یافتهام.
اراده آهنینی که موانع موفقیت را پشت سر گذاشت
در ادامه این گفتوگو به سراغ سارا میروم دختری که با وجود سن کم خود در سایه تلاش و ممارست و ارادهای آهنین خود به مهارتهایی دست یافته که خیلی از افراد بینا از انجام آن عاجزند.
سارا هم مانند سایر دانشآموزان از حجم سنگین مطالب آموزشی در شبکه شاد و فضای مجازی نالان است و آرزو دارد مدارس به وضعیت سابق خود برگرد.
مادر و پدر آگاه مهمترین عامل موفقیت فرزند نابینا
این دختر نابینا در خصوص شروع فعالیتهای ورزشی خود میگوید: در ابتدای امر شروع فعالیتهای ورزشی برای من سخت بود و تمایلی نداشتم در کلاسهای شنا و سنگ نوردی شرکت کنم بیشتر مایل بودم مانند سایر دوستانم بعد از مدرسه در خانه بمانم و به استراحت و بازی بپردازم اما همیشه مادرم با سخنانش به من انگیزه حرکت و تلاش میداد و هر جور شده من را به کلاسهای آموزشی شنا و سنگنوردی میبرد.
پذیرفتن معلولیت و کنار آمدن با آن
سارا رمز موفقیت خودش را کنار آمدن با دنیا میداند و در این رابطه میگوید: من معلولیت خودم را پذیرفتهام و سعی دارم تا حدی که مقدور است، به طور مستقل کارهایم را انجام دهم و وابسته کسی نباشم.
وی ادامه میدهد: بدون شک یکی از مهمترین عواملی که باعث موفقیت من شد، پشتیبانی و حمایتهای بی دریغ مادر و پدرم بود ، همواره سخنان و نصایح مادرم، نیرومندترین منبع انرژی و انگیزه برای من بود تا بتوانم من راه سخت موفقیت را ادامه دهم.
آرزو دارم معلم شوم
این دختر نابینا آرزو دارد بزرگ که شد یک خانم معلم شود و برای رسیدن به این آرزویش سعی دارد در کنار ورزش قهرمانی سخت درس بخواند و در ادامه سخنانش میگوید: فکر میکنم برای اینکه بتوانم معلم موفقی شوم باید خوب درس بخوانم و برای قهرمان شدن در ورزش باید سخت تمرین کنم.امیدوارم کرونا زودتر پایان یابد تا دوباره تمرینات شنا را شروع کنم، خوشبختانه تمرینات سنگ نوردی را هرگاه مدرسه میروم با معلم ورزش مدرسه انجام میدهم.
برای من جالب است که سارا درس خواندن را به ورزش ترجیح میدهد و در مقام مقایسه ورزش شنا را به سنگ نوردی ترجیح میدهد و در توجیه این علاقه استدلالش این است که آب شاد است و شنا ورزشی مفرح.
هر شب قبل از خواب دعای سلامتی امام زمان(عج) را میخوانم
یکی از علاقهمندیهای سارا زیارت امام رضا (ع) است و بزرگترین آرزویی که تاکنون در حرم از امام رضا درخواست کرده کسب موفقیت و دستاوردهای بیشتر در زندگیاش بوده است، او علاقه و ارادت قلبی خاصی به امام حسین (ع) دارد.
ایندختر نابینا در خصوص عشق و علاقه خود به ائمه اطهار(ع) میگوید: امام حسین را خیلی دوست دارم ایشان واقعا مظلوم هستند و علاقه خاصی به شرکت در روضههای امام حسین(ع) دارم، همچنین آرزو داشتم، با رفتار و کردار مناسب خودم مورد توجه امام زمان (عج) باشم و علاقه خاصی نیز به امام زمان دارم و اولین دعایی که فرا گرفتم دعای فرج بود و هر شب برای سلامتی آقا قبل از خواب دعا میکنم.
این دانشآموز ادامه میدهد: با ظهور امام زمان جنگ و خونریزی و ظلم انسانها نسبت به یکدیگر پایان یابد و عدالت فراگیر شود و دنیا به جایی امن برای زندگی همه انسانها تبدیل میشود.
وی در خصوص مدیریت احساساتش در لحظات سخت شکست میگوید: همیشه اگر در امتحانات درسی یا مسابقات ورزشی با شکست روبهرو شوم سعی میکنم که روحیه خودم را حفظ کنم و با خود میگویم با تلاش مضاعف سال بعد و یا در امتحان بعد این شکست را جبران میکنم و درس خود را از شکستی فرا میگیرم.
وی که حافظ سه جزء قرآن نیز است در این خصوص بیان میکند: من در ابتدای امر تصمیم به حفظ قرآن نداشتم، اما با تشویق خانم دهقانی معلم مهربانم علاقهمند به انجام این کار شدم.
سارا که از حافظه بسیار قوی برخوردار است بنا به سخن خودش در زمان بسیار کوتاهی آیات قرآن را میتواند حفظ کند، اما چندی است، انبوه تکالیف درسی کمتر به او اجازه حفظ سایر سورههای قرآن را میدهد و امیدوار است در آیندهای نزدیک حافظ کل قرآن شود.
او در ادامه سخنانش از رفتارهای نسنجیده و پچپچهای همسن و سالانش در پارک و اماکن عمومی برایم سخن میگوید نجواها و یا به قول خودش پچپچهایی که باعث رنجش قلب کوچک او میشوند اما او همیشه در این مواقع بزرگوارانه رفتار کرده و به قول خودش سعی در نشنیده گرفتن و ترک آن محیط دارد.
پیاده روها و معابر مشهد مناسب افراد نابینا نیست
این دانشآموز نابینا بیان میکند: هستند انسانهای مهربانی که با رفتار و گفتار خود همیشه مرا مورد لطف خود قرار میدهند و موفقیتهای من را ستایش میکنند و در من نیرویی دو چندان برای طی مسیر سخت موفقیت به وجود میآورند.
در ادامه این گفتوگو از سارا مهمترین خواستهها و دغدغه افراد نابینا از مسئولان را جویا میشوم و او با زبان کودکانه و ساده خود پاسخ میدهد: به علت وجود مانع و پارک خودرو و همچنین عدم وجود سنگ فرش مخصوص نابینایان در پیادهروها چندین بار هنگامی که قصد داشتم به فروشگاه محله مان بروم به زمین خوردم اما الان کامل به این مسیر آگاه هستم و با احتیاط حرکت میکنم اما ای کاش مسئولان خیابانها و پیادهروها و ساختمانها را طوری طراحی کنند که برای استفاده نابینایان نیز مناسب باشد و مردم هم رعایت کنند و در پیاده روها ماشین و موتور خود را پارک نکنند.
وی ادامه میدهد: دستگاه برجسته نگار و پرکینز بسیار برای روند آموزش نابینایان مفید است اگر تعداد بیشتری در اختیار مدارس قرار بگیرد به تسریع آموزش در دانشآموزان نابینا کمک میکند.
با چشم دل دنیا را میبیند
در ادامه این گفتوگو سارا گوشهای از هوشمندی خود را به من و همکارم نشان میدهد و ما را شگفتزده میکند، هنگامی که از او سوال پرسیدم محیط اطراف خود را چگونه درک میکند، این چنین پاسخ داد: ما افراد نابینا بیشتر از حس لامسه و شنوایی خود استفاده میکنیم و بیشترین منبع دریافت اطلاعاتی ما بر اساس حس و لمس محیط اطرافمان است به طور مثال از روی تن و آهنگ صدای افراد میتوانم تشخیص دهم افراد قد بلند یا قد کوتاه هستند و همچنین چاقی و لاغر جثه آنها را میتوانم به درستی حدس بزنم.
برای صحت و سقم این مطلب از او خواستیم اندازه قد و توده بدنی من و همکارم را حدس بزند و او در کمال تعجب و حیرت ما به درستی به این دو مورد اشاره کرد.
در پایان این گفتوگو سارا با کلام شیوا و صدای آهنگین زیبای خود و با قرائت آیاتی چند از کلام الله مجید و خواندن دکلمهای به مناسبت روز نابینایان ما بهره مند ساخت.
گزارش: میثاق اشرافیان
انتهای پیام/ ۷۰۰۶۸