آیا کسی به ما فکر میکند؟
چند ساعتی است که روی مبل نشستهام و واقعا نمیدانم به چه فکر میکنم. آیا واقعا این آمار و ارقام تاسفبار برای کسی مهم نیست؟ آیا ابتلا، فوت و استهلاک تیم درمانی برای کسی اهمیت دارد؟

ایسنا/خراسان رضوی چند ساعتی است که روی مبل نشستهام و واقعا نمیدانم به چه فکر میکنم.
آیا واقعا این آمار و ارقام تاسفبار برای کسی مهم نیست؟
آیا ابتلا، فوت و استهلاک تیم درمانی برای کسی اهمیت دارد؟
علیرضا صداقت، رئیس بخش آیسییو کرونای بیمارستان امام رضا مشهد در یادداشتی نوشت: «امروز ظهر وقتی با خستگی جسمی شدید از بیمارستان و ویزیت ۲۱ بیمار بدحال مبتلا به کرونا در آیسییو به منزل برگشتم ، گزارش تصویری از حرم مطهر رضوی و ازدحام شدید زائرین و مجاورین در صحنها در حال پخش بود و گزارشگر اعلام کرد در دهه آخر محرم و صفر حدود یک میلیون و ۱۵۰ هزار نفر زائر برای زیارت به حرم رضوی مشرف شدهاند و تاکیدش بر جمله «البته با رعایت پروتکلهای بهداشتی» بود.
احساس ضعف و ناتوانی شدید تمام وجودم را فرا گرفت.
به شدت و در عرض چند دقیقه خستگی من چند برابر شد و تمام ذهن و حواسم به ناگهان به صفحه تلویزیون دوخته شد.
رفتوآمد مردم در ازدحام حرم مطهر و عزاداریهایشان در ذهنم در کنار انبوه مردم در محوطه بیمارستان امام رضا و شیونها و ضجههایشان در غم از دست دادن عزیزشان قرار گرفت.
یادم افتاد که در چند هفته اخیر چندین مسافر را در آیسییو به دلیل ابتلاء شدید کرونا از دست دادیم و یکی هم به شدت بدحال است و در آی سی یو بستری.
همراهان این بیماران فوت شده هم اکثرا علامتدار شده بودند و قرار بود به شهرهای خود برگردند.
در حالی که به صفحه تلویزیون خیره شده بودم، یاد چهره معلمین عزیزی افتادم که به دنبال بازگشایی مدارس، در آیسییو بستری شدند و متاسفانه چند تن از آنها را از دست دادیم.
هنوز چهره علیرضا پسر نوجوان (آخرین معلم فوت شده) را یادم هست که میگفت: "آقای دکتر به خدا پدرم قبل از شروع مدارس خیلی رعایت میکرد و حواسش به همه ما هم بود".
همچنان که در ذهنم به اتفاقات ماههای قبل مثل برگزاری کنکور،، سفرهای عجیب و غریب آخر تابستان به ویژه مشهد و شمال، برگزاری حضوری امتحانات و...
فکر میکردم، دوباره به یاد خستگی و مظلومیت همکارانم افتادم که در ۸ ماه قبل با رشادت و از خود گذشتگی مثال زدنی در خط مقدم کرونا در حال نجات جان هموطنان بیمارشان بودند؛ بیمارانی که بعضا از روی بیتوجهی و عدم رعایت پروتکلهای بهداشتی و بعضا به دنبال برخی تصمیمات ناصحیح و غیر منطقی دچار بیماری مهلک کرونا شده بودند.
مجددا فوت جوان ۲۸ ساله که فرزند دوساله داشت، مرد ۳۳ ساله و همین دیروز جوان ۳۱ ساله را به یاد آوردم و شیون و بیقراری پدر ایمان که در ۲۸ سالگی پس از سه هفته بستری در آیسییو فوت شد.
بعد از چند دقیقهای که به صفحه تلویزیون خیره بودم زمانی دوباره متوجه اطراف خود شدم که گوینده در حال اعلام تعداد فوتیها و مبتلایان جدید بود و دوباره با شنیدن آمارفزاینده فوت و ابتلاء صحنههای ناراحت کننده دیگری را به یاد آوردم.
بیماری همکارانم و فوت بعضی از دوستان که خود هنگام احیاء قلبی بالای سرشان بودم از جلوی چشمانم عبور کردند.
چند ساعتی است که روی مبل نشسته ام و واقعا نمیدانم به چه فکر میکنم.
آیا واقعا این آمار و ارقام تاسفبار برای کسی مهم نیست؟
آیا ابتلا، فوت و استهلاک تیم درمانی برای کسی اهمیت دارد؟
آنقدر از فایل صوتی فرستادن برای مسئوولین خسته شدم که به واقع به این نتیجه میرسم که این اقدامات که به قصد اطلاعرسانی انجام میشود، هیچ فایدهای ندارد.
ولی واقعا دیدن تصاویری از سفرهای بین شهری، هجوم مردم به سواحل شمال، بازگشاییهای غیر استاندارد مراکز آموزشی و...
خستگی روحی روانی را هم به خستگی جسمانی ما اضافه میکند که نتیجه آن قطعا آسیب و کاهش لاجرم خدمات درمانی آن هم در این شرایط خطیر خواهد بود.
به امید روزهای بهتر.»
انتهای پیام