خاکسپاری یک شاعر + شعر
پیکر جمیله السادات کراماتی - شاعر - در قطعه نامآوران بهشت رضای مشهد به خاک سپرده شد.

پیکر جمیله السادات کراماتی - شاعر - در قطعه نامآوران بهشت رضای مشهد به خاک سپرده شد.
جلیل فخرایی در متن ارسالیاش به ایسنا نوشته است: جمیله السادات کراماتی از بانوان شاعر شاخص خراسانی که حاصل محضر استادانی چون استاد ذبیحالله صاحبکار در دهه ۷۰ و دیگر شاعران بود، پس از ماهها مبارزه با بیماری سرطان، در میان بهت و ناباوری اهالی شعر و ادب خراسان به دیدار معبود شتافت و در بلوک هنرمندان و نامآوران بهشت رضای مشهد به خاک سپرده شد.
کراماتی که شعرهای زیادی را در ساحت شعر آیینی تقدیم اهل بیت عصمت علیهمالسلام کرده است و طبع لطیفی در سرودن غزل داشت همزمان با ایام عزاداری در آخرین روزهای ماه صفر، به دیدار مولای خود حضرت امام رضا(ع) شتافت.
از این شاعر فقید مجموعه شعر «ماه را دوست دارم که شبهایت را ...» در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است.
کراماتی سابقه کار ادبی و هنری در روزنامه شهرآرا را هم در کارنامه دارد.
در ادامه غزلی از زندهیاد کراماتی را در حال و هوای این روزها و زیارت امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، زمزمه میکنم:
«دلم گرفته چگونه تو را صدا نکنم
غریب و غمزده باشم رضا رضا نکنم
غریب و غمزده باشم میان صحن و سرا
دلم کبوتر پربسته را رها نکنم
شکستههای دلم را چگونه همسایه
روانه حرم و گنبد شما نکنم
به شکوه با گله گفتم: نگاه کن!
گفتی...
به زائر حرمم میشود نگاه نکنم؟!
دلم که نذر ضریح تو بود آوردم
به نذر خویش مگر میشود ادا نکنم؟
جمیله سادات کراماتی از دیدگاه شاعران خراسانی:
مصطفی محدثی خراسانی: "پس از تشکیل هسته اولیه انجمن شعر حوزه هنری مشهد در سالهای میانی دهه ۶۰ و پس از چند سال فعالیت نسلی از جوانان عمدتا دانشآموز دبیرستانی که توسط کانون شاعران و نویسندگان آموزش و پرورش کشف شده بودند به این جلسه راه یافتند که در واقع اتفاق حضور آنها تشکل واقعی این انجمن را رقم زد، نسلی که قریب به اتفاق آنها اکنون میدانداران قدرتمند عرصه نه تنها شعر که اخلاق و منش ادب و مبتنی بر میراث فرهنگی خراسانند و از آن میان و در بین خانمها، جمیله کراماتی شان و جایگاه ویژهای داشت.
آرامش و متانت و تواضع برخاسته از معرفت او مثالزدنی بود و سختکوشی و حسن معاشرت توام با سعه صدر از او سنگ صبوری برای خانمهای شاعر ساخته بود.
فقدان او برای جامعه شعر امروز خراسان و خصوصا خانمهای شاعر هم نسلشسنگین است، روحش شاد و رحمت و غفران الهی نصیبش باد."
مجید نظافت: "وی شاعری مومن، متدین و متعهد و اخلاقمدار بود که خلق خوش وی هماره زبانزد کسانی بود که وی را به نوعی میشناختند.
شاعری صمیمی و بیحاشیه، شعر او در میان بانوان خراسان و حتی کشور بدون مخالف بود و کمتر کسی را در مخالفت با وی میتوان دید.
کراماتی در پستهای اداری و موقعیتهای مختلف شعری دچار هیچگونه حب موقعیت و حتی تشویش ذهن در مورد موقعیت جدید نمیشد و تمام امور برای وی به آرامش و متانت او ختم میشد."
محمدکاظم کاظمی: "کراماتی از شاعرانی بود که در دهه طلایی ۷۰، در سنین دانشآموزی به جریانهای شعری مشهد پیوست و از بهترینهای نسل خویش بود.
نام او از آن زمان تا کنون با نام راضیه رجایی، مرضیه موفق و زهرا محدثی گره خورده است.
چند سال از جلسات شعر مشهد فاصله گرفته بود و البته با مطبوعات، از جمله روزنامه شهرآرا همکاری داشت.
ولی از حوالی اواسط دهه ۹۰ دوباره شاهد فعالیت او بودیم با گامهای جدیدی که در شعر نیز برداشته بود.
از حوالی سال ۱۳۹۸ در گروه شعر حوزه هنری مشهد مسئولیت یافت و از آن هنگام پیگیری همه امور جلسات نقد کتاب ما با او بود و چقدر هم خوب و با نظم و جدیت کار میکرد.
در همین زمان از اعضای ثابت جلسه شعر امین نیز بود، در کنار یار دیرین خویش راضیه رجایی.
در چند ماه اخیر خبرهای بدی از کسالت او میشنیدیم.
در آخرین جلسه نقد کتاب ما، درست همزمان با جلسه در اتاق عمل بود.
بیماری خوفناک سرطان، او را ذره ذره در خود فرو برد.
باورناپذیر است، ولی حقیقتی است تلخ، خبر درگذشت جمیله کراماتی.
روحش شاد."
خجسته ناطق، شاعر و روزنامهنگار پیشکسوت خراسانی: "باز هم گلچین روزگار گلی از بوستان ادب جدا کرد، این بار نوبت خانم کراماتی بود، شاعری متین، آرام و محجوب، که در انجمنهای ادبی مشهد شرکت میکرد و همیشه با قرائت شعرهای ناب و زیبا مورد تحسین حاضران و استادان قرار میگرفت، اکنون با دلی اندوهگین در سوگ او نشستهایم.
این برگریز را که بر تنه درخت ادب خراسان سایه افکند دردی التیامناپذیر میدانیم.
پارههایی از دلتنگی او را مرور میکنیم:
بهار رفته از اینجا عجیب دل تنگم
برای باغچه و عطر سیب دلتنگم
چو یاس روبه زوالی در این خزان رو به امید
برای نغمه یک عندلیب دلتنگم
اگرچه دست دعایم شکسته باور کن
برای "آیه امن یجیب" دلتنگم"
زهرا محدثی خراسانی: "پاک بود و از تبار روشنایی و راستی.
جمیله سادات کراماتی به معنای واقعی کلمه صادق بود، و شاعری بود که با راستی دست دوستی داده بود.
اهل بیت(ع) و معصومین دین در شعرش جلوه و حضور پررنگی داشتند و بی علت نیست که یک روز قبل از شهادت مولای هشتم شیعیان میهمان همانان شد و با اهل بیت محشور!
روحش شاد و یادش ارجمند باد!"
حشمت سیدموسوی: "دلتنگ که میشوم رو به آسمان میایستم.../
رو به ماه/ ستاره را نقاشی میکنم...
چشمهایت را...
دستهایت را...
نفسهایم...
شهرت را...
خیابانت را جستوجو میکند..
(جمیله کراماتی)
هر کجا را که جستوجو میکنم، معبر پرندگان را، پاییز غمانگیز را، مهر را که در آن عروج کردی، تو را نمییابم دوست مهربانم.
جمیله جان کراماتی چه بیهنگام!
چقدر زود بود رفتنت!
آتش به دل ماندیم، پرنده رفتهام!
باور نمیکنم تنها صدایت مانده است و مهربانیت...
«گل میپاشم سرزمینت را/شهرت را/خیابان خانهات را/ماه را دوست دارم/که شبهایت را/باد را عاشقم که پیراهنت را...» یعنی باور کنم که شبهای شهادت امام رضا(ع)که با خانمهای شاعر در خانه ما جمع میشدیم و شعرخوانی داشتیم دیگر آن صدای محزون و غمانگیز را نمیشنوم.
بعداز اذان نماز میخواندیم و بعد جلسه شروع میشد.
اطهر مجری بود.
تو و زهرا محدثی و راضیه رجایی و آرزو نصیری و مرضیه موفق و عطیه انتظام و منیژه رضوان و الهه بیات مختاری و ...
یکی یکی شعر میخواندید و همه را به تحسین و گریه وامیداشتید یعنی فردا شب دیگر منتظرت نباشم...
یعنی دیگر در جلسات شعر مدرسه سما که با همان لبخند میآمدی و شعر میخواندی و دانشآموزان را مجذوب میکردی تو را نمیبینم!
جلسات نقد کتاب حوزه هنری را چطور؟
همیشه پیامهایت مرا وا میداشت برای دیدنت هم که شده جلسه را بیایم، و تو مهربانم کتاب مورد نقد را برایم میآوردی و خوش و بش میکردیم...
ناگهان چه زود دیر میشود...
آن روز تعجب کردم که چرا شعر «به زودی با شما خداحافظی می کنم» را پست کرده بودی در صفحه اینستاگرامت «چای دم میکنم/دلم میجوشد/فرض کن همه چیز خوب اتفاق بیفتد/ما روزی از روی قلههای دور برای هم دست تکان میدهیم/خیال خیابان هم راحت/هیچ عابری از آن عبور نمیکند/من به زودی میروم/این را خوب میدانم به زودی با شما خداحافظی میکنم/با خیابان خداحافظی میکنم/با خانه...
با درخت ...
با گل...با سبزه/من...چمدانم رابستم.»
و چه زود چمدانت را که به اندازه تنهایی تو جا دارد بستی."
انتهای پیام