خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 08 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

شجریان چشم‌اندازی در مه بود

ایسنا | فرهنگی و هنری، استان‌ها | یکشنبه، 20 مهر 1399 - 13:34
شجریان خاطره‌ی جمعی ایرانیان بود. همه شجریان گوش می‌دادند: چه آن که آمر بود، چه آن که تفنگ‌ در دست داشت و چه آن که می‌گفت تفنگت را بر زمین بگذار. سلطنت‌طلب، دموکراسی‌خواه، اصلاح‌طلب و اصولگرا همه به این صدا گوش می‌دادند. این صدا همچون نخی بود که همه‌ی ایرانیان با هر گرایش سیاسی و باور قومی و مذهبی را زیر پرچم ایران، گرد هم می‌آورد.
جامعه،همبستگي،شجريان،كاركرد،وضعيت،دست،اميد،توليد،اجتماعي

ایسنا/بوشهر شجریان خاطره‌ی جمعی ایرانیان بود.
همه شجریان گوش می‌دادند: چه آن که آمر بود، چه آن که تفنگ‌ در دست داشت و چه آن که می‌گفت تفنگت را بر زمین بگذار.
سلطنت‌طلب، دموکراسی‌خواه، اصلاح‌طلب و اصولگرا همه به این صدا گوش می‌دادند.
این صدا همچون نخی بود که همه‌ی ایرانیان با هر گرایش سیاسی و باور قومی و مذهبی را زیر پرچم ایران، گرد هم می‌آورد.
شجریان در برهوت عوامل همبستگی، در کویر ذره ذره شدن (اتمیزاسیون) جامعه، تک‌درختی بود که مانده بود و همگان زیر سایه‌سارش به خنکای آمال و آرزوهای خود می‌اندیشیدند.
در وضعیت توتالیتاریسم، چسب روابط اجتماعی از بین می‌رود.
همه‌ی چسب‌های انسجام اجتماعی کارکرد خود را از دست می‌دهند و انسان گرگ انسان می‌شود.
در این تنهایی اتمیزه، نه فردیت وجود دارد و نه جامعه جامعه است.
هر کس به فکر خودش و امنیت خویش است.
جامعه‌ی مدنی در این وضعیت از بین رفته و ارزش‌های مدرن، برای ایجاد همبستگی، کارکرد خود را از دست می‌دهند.
ارزش‌های سنتی و گذشته‌ی کلاسیک هم دیگر، کارکرد همبستگی را ندارند.
در وضعیت توتالیتاریستی، تاریخ جدیدی تولید می‌شود و تاریخ قبل که عامل همبستگی بود تحریف شده و یا از بین می‌رود.
آنچه تولید می‌شود کارکرد تبعیت دارد و توده‌وار کردن جامعه از آن منتج می‌شود.
هر چیزی از ارزش‌های قبل کارکرد خود را از دست می‌دهد.
مراجع اجتماعی فاقد اعتبار می‌شوند و در محک آزمون اجتماع، بازنده می‌شوند.
در این شرایط، جامعه بی‌پناه‌تر می‌گردد؛ یا به سرسپردگی و تبعیت از وضعیت حاضر روی می‌آورد؛ یا منزوی می‌شود و یا جامعه‌ستیز می‌شود.
در وضعیت تمامیت‌خواهی هر چیز اصلی (روشنفکر، هنرمند، سیاستمدار، جامعه‌ی مدنی، کالاها و ...) از بین می‌رود و نسخه‌ی کیچ (بنجل و دست‌ِدوم) آن در جامعه تولید می‌شود.
تمامی این وضعیت‌ها جامعه را نومید و مستاصل می‌سازند.
تنها بارقه‌ی امید و روزنه‌ی همبستگی شخصیت‌هایی هستند که از دایره‌ی حقیقت محافظت می‌کنند.
این شخصیت‌های نادر، در این وضعیت‌ها، صدای جامعه می‌شوند؛ شمع امید در تاریکی می‌شوند و کماکان همچون نخی عامل اتصال و همبستگی اجتماع می‌گردند.
در فقدان آن‌ها، جامعه‌ی ذره‌ای‌ شده به هم پیوند می‌خورد.
سوگ سراسری، در واقع، نماد وجود جامعه می‌شود و مجدداً امید و غریزه زندگی خود را نمایان می‌سازند.
شجریان، همان‌طور که از اسمش پیداست، شجر بود.
همان تک‌درخت بود.
شجریان چشم‌اندازی در مه بود و ما به سمت اشاره‌ی او می‌رویم؛ به سمت جامعه شدن...
*حمید موذنی /نویسنده و روزنامه‌نگار
انتهای پیام