تحلیل جامعهشناختی اربعین
اربعین تمامی مناسبات متعارف را بر هم زده و بی نظیر بودن خود را در بستر یک واقعه تاریخی ابدی و ازلی تعریف کرده است، بسیاری از مفاهیم جامعه شناختی از توصیف و تشریح این رخداد عظیم، عاجزند.

به گزارش خبرگزاری مهر، پرونده ویژه «ملّت امام حسین (علیه السلام)» با موضوع مطالعه اجتماعی قیام حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و جامعه امروز، با آثاری از استادان و پژوهشگران اجتماعی در آستانه شب عاشورای ۱۴۴۲ و همزمان با آغاز به کار رسمی تارنمای «رسانه دانش» منتشر شد.
در ادامه یادداشت تحلیلی سهیلا صادقی فسایی، عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران را از نظر میگذرانیم.
بی شک اربعین عظیمترین گردهمایی بشری است، اما چیزی که این گردهمایی را در نوع خود بی نظیر میسازد، وجوه متمایز و بی بدیل این راه پیمایی ها با هر نوع راه پیمایی دیگری است که تا به حال جامعه بشری به خود دیده است.
اربعین تمامی مناسبات متعارف را بر هم زده و بی نظیر بودن خود را در بستر یک واقعه تاریخی ابدی و ازلی تعریف کرده است، بسیاری از مفاهیم جامعه شناختی از توصیف و تشریح این رخداد عظیم، عاجزند و به نظر میرسد که باید مفاهیم خاصی برای توصیف این واقعه بزرگ خلق شوند، اگرچه این امر نیز غیر ممکن به نظر میرسد، مفاهیم بشری ظرفیت تشریح این رخداد را ندارند و اگر چه از دور زیبا جلوه میکنند، اما به محض برخورد با جلوههای عینی سر عجز فرود میآورند و قالب تهی میکنند.
در این نوشتار نویسنده بر آن است تا با مفاهیم نحیفی که از جامعه شناسی آموخته فرصتی فراهم سازد تا پردهای از این واقعه عظیم را توصیف نماید.
اربعین تمام مناسبات طبقاتی، جنسیتی، نژادی، قومی، سنی، و جغرافیایی را بر هم زده است.
تنها گردهمایی و نشست بشری است که در آن تمایزات مبتنی بر عوامل فوق رنگ می بازد و یک همراهی، همدوشی، همدلی، همکاری و محبت و صفای بی نظیری را رقم میزند.
اربعین حتی تصور انسان از زمان را در هم ریخته و شب و روز را برای زائران، بی معنا میسازد و اتفاقاً در آنجاست که آرزوی بشر، توقف زمان و ماندگاری در لحظه هاست، اربعین نه تنها مرز زمان و مکان را در هم شکسته، بلکه موانع زبانی را نیز مرتفع ساخته، افراد علی رغم تفاوتهای فرهنگی با یک زبان مشترک سخن میگویند و ان زبان “عشق به حسین” است.
برخلاف سایر موقعیتهای اجتماعی که کنشگران اجتماعی صرفاً بر اساس فهم معانی عینی و عینیت یافته باهم تعامل میکنند و فهم معانی ذهنی مستلزم تحقیق و رمز گشایی است، در اربعین معانی ذهنی زائران برای یکدیگر آشکار است و به همین دلیل است که فهم مشترک و همدلی رقم میخورد و گویا همه زائران کربلا از یک قبیله اند و سالهاست که رابطه خویشاوندی آنها مبتنی بر یک درک مشترک شکل گرفته است.
تمام کلامها، نمادها و نشانه یک جور تعبیر و تفسیر میشوند و همه از عشقی الهی سخن میگویند، همه دوری از پلشتی را فریاد میزنند و بارقههای شکل گیری امت جهانی اسلام و آزادگی جلوه گر میشود.
در دنیای مخوفی که انسان مدرن دائماً درگیر محاسبات ابزاری است و امنیت خود را تهدید شده می بیند، انسان اربعینی در حریم امن الهی و اهل بیت، احساس امنیت میکند
در دنیایی که “تنها بودگی” انسان مدرن، درد مشترک جهانی است، انسان اربعینی خود را در دریای جمعی زائران کربلایی، غرق شده می بیند.
در دنیایی که فاصلههای مبتنی بر رنگ، نژاد، جنست، طبقه، جغرافیا و قومیت بی اعتنایی و خود خواهی غلو شده ای را رقم میزند، اربعین اوج دگر خواهی و همدلی و همراهی است.
گردهمایی اربعین به مثابه کالبدی است که روح میلیونها انسان را در هم تنیده و سرنوشت مشترکی را در بین الحرمین برای آنها رقم میزند، انسان اربعینی به هر سو که مینگرد، عظمت، آزادگی و عمق دیانت را می بیند.
گردهمایی اربعین از یکسو فریاد یک شرمساری تاریخی است که از گلوی میلیونها زائر بیرون میآید، که چرا در کربلا نبودیم تا در کنار امام شهید با اشقیا بجنگیم و از سوی دیگر مطالبه حسینی شدن و حسینی زیستن و حسینی مردن است.
اربعین اوج دین خواهی است در دنیایی که دائماً دین گریزی و دین ستیزی ترویج میگردد.
اربعین تاکید بر این نکته است که حسین (ع) در ١۴٠٠ سال پیش، از همه چیز خود برای اسلام گذشت و ثابت کرد که انسانیت فقط و فقط از مجرای دیانت و اسلام باوری امکان پذیر است.
امروز گفتمان اربعین بر ملأ کننده این حقیقت است که گفتمان حقوق بشری مدرن، پوشالی و میان تهی است و انسان گرایی در گفتمان مدرن یک مفهوم تزئینی بیش نمیباشد چرا که در این گفتمان، انسان غربی در موضع برتری و انسانهای رنگین پوست شرقی در موضع فروتری قرار میگیرند، چیزی که در گفتمان حسینی معنا ندارد و همه در کنار هم تعریف میشوند و صرفاً ملاک برتری با شاخص تقوی سنجیده میشود.
و اما وجه بسیار مهم اربعین تشیع است که بعد از ١۴٠٠ سال از غربت و مظلومیت خارج میشود و مرئی تر از خورشید میگردد.
اربعین و اربعینیان ثابت گردند که تشیع به پشتوانه خون حسین، قادر است تا ظرفیتهای بزرگ تاریخی را ایجاد کند.
رویشها، زایشها و به بار نشستن جوانهها همه نشانه مطالبه بشریت برای نظمی انسانی، صلحی پایدار، همبستگی جهانی، شکل گیری تمدنی نوین و نابودی استکبار و تشکیل امت واحده تحت ولایت مهدی موعود است.
و سخن اخر آنکه، اربعین ثابت کرد که واقعه کربلا هیچگاه برای بشر عادی نخواهد شد و تا انقراض عالم، داغ کربلا بر دل انسانهای روشن ضمیر پا برجا خواهد ماند و ظهور و بروز انسانیت صرفاً از این مجرا قابل تحقق است.