طراز یزدی سخنوری گمنام در ایران
پژوهشگر فرهنگی یزد از طراز یزدی به عنوان سخنور و خوشنویسی گمنام در ایران یاد کرد که در عصر قاجار و عنفوان جوانی در اثر فرمانی ظالمانه از سوی دربار درگذشت.

ایسنا/یزد پژوهشگر فرهنگی یزد از طراز یزدی به عنوان سخنور و خوشنویسی گمنام در ایران یاد کرد که در عصر قاجار و عنفوان جوانی در اثر فرمانی ظالمانه از سوی دربار درگذشت.
«حسین مسرّت» در گفتوگو با خبرنگار ایسنا یکی از هنرمندان چیره دست امّا گمنام یزد در عصر قاجار را «عبدالوهّاب طراز یزدی» خواند و گفت: وی با این که در جوانی در اثر فرمانی ظالمانه درگذشت ولی اگر زنده بود، نامش در ردیف خوشنویسان نامی ایران و جهان اسلام قرار میگرفت.
وی در مورد این خوشنویس برجستهی یزدی افزود: عبدالوهّاب در سال ۱۲۲۴ قمری در یزد به دنیا آمد، پدرش حاج عبدالکریم از زرتشتیانی بود که تازه اسلام آورده بود و به کار معماری میپرداخت.
طراز، دوران تحصیل را در مدرسۀ علمیۀ خان کوچک یزد سپری کرد و جوانی بیشتر نبود که به محفل هنروران و سخنوران یزد راه یافت و نامش را در ردیف سه سخنور نامی دورهی قاجار یزد یعنی «قضایی یزدی» و «جیحون یزدی» ثبت کرد.
این پژوهشگر یزدی به شعری در مدح وی که توسط یکی از شعرای معاصر گفته شده، اشاره و بیان کرد: «خدیو مسند عزّت/ کتاب دانش و حکمت/ صفای گوهر بینش/ ضیای دیدۀ بینا/ امیر مُلک معانی/ به بذله سعدی ثانی/ به نظم همچو نظامی/ طراز دفتر انشاء».
مسرت همچنین افزود: «محمد باقر رشحۀ اصفهانی» که صاحب «تذکرۀ منظوم رشحه» است نیز طراز را با این عبارت میستاید: «فرخند طراز نیک محضر/ چون محضر خود خجسته مخبر/ فرزانه سخنوریست دانا/ در فنّ سخنوری توانا/ این نامه که دهر را طراز است/ از وی به دو بیت سرفراز است» که در ادمه دو بیت از ایشان را میآورد و وامق یزدی هم با عبارات بسیار زیبایی او را ستایش میکند و مینویسد: «آراسته به زیور کمالات صوری و معنوی بوده است.»
وی در ادامه با اشاره به هنرمندان نامی شهر یزد مانند کوکب یزدی، محمدعلی یزدی نسخنویس و غلامرضا یزدی و حیران یزدی، طراز را نیز از خوشنویسان نامی شهر هنرپرور یزد خواند و اضافه کرد: وامق در مورد طراز مینویسد: «در آغاز شباب چندی به تزئین خط و چندی به تحصیل علم پرداخت» و از همان جوانی چنان مشهور بود که دیوان بیگی هم در کتاب خود «حدیقه الشعرا» اشاره کرده است.
وی با بیان این که طراز در فنون گوناگون خوشنویسی قلم میزده چنان که صاحب تذکرهی میکده مینویسد که «در فنون سبعه، خطش ربطی و در اصول خمسه، شعرش حظّی بوده است.»، گفت: طراز مرقعات زیادی از خود به جای گذاشته است و خوشبختانه دیوان طراز که به خط شکسته ممتاز خود اوست در گنجینهی کتاب خطّی کتابخانه مرکز آستان قدس رضوی قرار دارد، استحکام و پختگی خطش نشان از قدرت او دارد.
به گفته وی، طراز به تمام خطوط ششگانه مسلّط بوده ولی علاقه به خطّ شکسته داشته و دیوانی که از او باقی مانده، به خط شکسته است.
مرقعات خوبی از او باقی مانده که یک نمونهاش در کتابخانه وزیری یزد باقی مانده است.
همچنین مجموعۀ دیگری در ۲۲ سالگی به سال ۱۲۴۸ هجری قمری به خطّ شیوای خود به نام «گلشن طراز» سروده که گویا نزد دکتر «جلال گلشن یزدی» است.
خودش در دیباچهی دیوانش میگوید: «در اقلیم دانش امیری طراز/ سخن زنده کردی نمیری طراز».
مسرت خاطرنشان کرد: دیر زمانی نمیگذرد که آوازهی هنر طراز به دربار میرسد و محمّدشاه قاجار، طراز را به دربار فرا میخواند و به دستور وی، طراز کتیبهی حضرت امام رضا(ع) را بر سنگ مرمر نقر میکند که در دیباچهی طراز به آن اشاره شده است.
وی سایر هنرهایی که طراز داشته را چنان که در دیباچهی دیوان هم اشاره شده، چنین ذکر کرد: «صوتش داوودی، دستش موسوی، انفاسش عیسوی و خویش مرتضوی است».
البته او در علوم موسیقی هم دستی داشته و تار را خوب میزده است.
در کار معماری، گچبریهای خوبی داشته که در مسجد خان یزد برجای مانده و چنانچه در شرح حال قضایی آمده است؛ این گچبریها به زیر گچ رفته است.
این محقق فرهنگ عامه یزد با اشاره به این که طراز قامتی بلند و پهلوانی داشته است، یادآور شد: از طراز به غیر از دیوان، کتابی به نام «کتابچهی موقوفات یزد» برجا مانده که یکی از اسناد خوب موقوفات یزد در عصر قاجار است.
مسرت با بیان این که طراز روحیهی آزادیخواهی داشته و در همان دربار فرمان مرگش را خودش صادر میکند، در این باره تصریح کرد: در یکی از جلساتی که با حضور محمدشاه در دربار برقرار بوده است، طراز با گفتن لطیفهای، میرزا آغاسی را که هم شخصیت منفوری بوده و هم چهره کریهی داشته، از خودش میرنجاند و پس از آن جلسه، طراز بیدرنگ از پایتخت فرار میکند و میرزا آغاسی فرمانی برای تنبیه طراز به حکّام مسیر تهران تا یزد میدهد و چون طراز در نایین آفتابی میشود، این حکم به وسیلهی حاکم نایین اجرا میشود و به دستور او این شاعر هنرمند را به چوب میبندند.
این نویسنده یزدی در پایان اظهار کرد: گفته میشود برخی دوستانش او را به یزد میآورند و به قولی خودش به یزد آمده است، سه روز بعد در رحمتآباد یا به گفتهای طرازآباد پشتکوه یزد که خودش آباد کرده بوده، در سن ۳۷ سالگی در سال ۱۲۶۱ هجری قمری رخت از این دنیا برمیبندد و جامعهی هنری از وجود یکی از تواناترین و بااستعدادترین هنرمندان خالی میماند.
انتهای پیام