پهلویها در کنار صدام/ برشی از خیانتهای دربار شاه به مردم ایران
مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ مقیم لندن که اسناد وزارت خارجه انگلیس را بررسی کرده، میگوید که شاپور بختیار، در روز حمله عراق به ایران در بغداد بوده و مشورتهایش بر تصمیم صدام حسین برای انجام این حمله، بیتأثیر نبوده است.

مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ مقیم لندن که اسناد وزارت خارجه انگلیس را بررسی کرده، میگوید که شاپور بختیار، در روز حمله عراق به ایران در بغداد بوده و مشورتهایش بر تصمیم صدام حسین برای انجام این حمله، بیتأثیر نبوده است.
گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس: «زمانی که شاه به پاناما رفت، اویسی و بختیار میلیونها دلار از سوی عراق دریافت کردند...
از مصر بهعنوان نماینده شاه پیش سعودیها، بختیار و اویسی رفتم.
در فرانسه که بودم جلسات بسیاری برگزار شد و مشاهده کردم که عراق پولهای بسیاری با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران به اویسی و بختیار پرداخت میکند، اما هر بار که پیش اویسی میرفتم، قرآن از جیبش بیرون میآورد و قسم میخورد که خبرهایی هست و در حال فعالیت هستیم.»
اینها بخشی از سخنان انصاری، پسرخاله فرح دیبا و از مقامات دربار پهلویی است.
تیمسار اویسی، فرمانده نیروی زمینی ارتش در دوران پهلوی بود.
محمدرضا پهلوی البته با سرکردگان عراقی رابطه بدی هم نداشت.
علاقه داشت دخترش شهناز عروس آنان شود که نشد و از سویی، در دوران کودتای ۲۸ مرداد که او همراه همسرش ثریا بختیاری از کشور فرار کرد، به عراق رفت.
همکاریهای بختیار و صدام
در مورد نقش شاپور بختیار در تحریک صدام حسین برای حمله به ایران، نقلهای مختلفی وجود دارد و مخالفان جمهوری اسلامی این اتهام بختیار را نمیپذیرند.
در عین حال، مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ مقیم لندن که اسناد وزارت خارجه انگلیس را بررسی کرده، میگوید که به اسنادی دست یافته که نشان میدهند شاپور بختیار، در روز حمله عراق به ایران در بغداد بوده و مشورتهایش بر تصمیم صدام حسین برای انجام این حمله، بیتأثیر نبوده است.
تفرشی مستند به دو گزارشی صحبت میکند که خود دیده است.
یکی از این گزارشها را یکی از مسئولان بخش خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس به نام کریس رندل نوشته است.
رندل در گزارش خود نوشته است: «یکی از دلایل یورش بیمحابای حکومت عراق به خاک ایران، اطلاعات گمراه کننده ایرانیان تبعیدی از جمله شاپور بختیار، مبنی بر این بود که احتمالاً به دلیل وجود اغتشاش در ارتش و بیثباتی رژیم به دلیل مخالفت مردم، به ویژه در خوزستان، ایران قادر به جنگ نخواهد بود و مخالفت مردم موجب برافراشته شدن پرچم نیروهای آزادیبخش خواهد شد».
ممکن است برخی به اصرار بختیار بر پایان یافتن جنگ عراق علیه ایران، شش ماه پس از آغاز حمله اشاره کنند، اما باید توجه کرد که آن مخالفت لاحق، چیزی از تشویق و حمایت سابق کم نمیکند.
به این بخش از صحبتهای تفرشی توجه کنیم: «بختیار در آستانه حمله در مصاحبه با بیبیسی (در روز دوم مرداد سال ۵۹، دو ماه قبل از حمله صدام به ایران) گفته که ما با همه کسانی که به سرنگونی حکومت ملاها کمک بکنند همکاری میکنیم.
اختلافاتمان را هم با صدام حسین بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی حل میکنیم.
یعنی در آن زمان آشکارا میگوید که با صدام حسین علیه حکومت ایران همکاری دارد.
اما با فرسایشی شدن جنگ و مقاومت در ایران، بختیار و ارتشبد اویسی به تردید میافتند که آیا این راه به پیروزی میرسد.
مثلاً شش ماه بعد از جنگ بختیار به صراحت با جنگ مخالفت کرده و گفته جنگ باید تمام شود.»
جالب آنکه برخی تلاش میکنند بختیار را مخالف کشتار مردم به دست صدام نشان دهند، ادعای دلسوزی بختیار که قابل اثبات نیست، ولی همین هم اذعان آنان به ارتباط بختیار با صدام و دادن مشاوره به او برای نحوه مدیریت جنگ است!
از جمله، سیروس آموزگار میگوید: «یکبار که عراق به شهرهای مختلف ایران مدام حمله میکرد، دکتر بختیار گفت که آقا!
چرا اینقدر آدم میکشید؟
شما به راحتی میتوانید جلوی درآمد ایران را با بمباران خارک بگیرید.
همه گفتند که بختیار پیشنهاد کرده برید خارک را بزنید.
آنچه دکتر بختیار میگفت این بود که شما به جای آدمکشی بروید یک دستگاه را بزنید تا ایرانی کشته نشود که آن را چقدر هم بزرگ کردند.»
صرف نظر از این موارد، بختیار چه قبل و چه در تمام طول جنگ و تا سال ۶۹، کمکهای مالی بسیاری برای مبارزه با جمهوری اسلامی از صدام حتی زمان تجاوز او به ایران دریافت میکرد و این رابطه مالی خائنانه، مورد تأیید خود بختیار و حامیان او نیز است.
فرح در کنار صدام برای حمله به ایران
در هفته اخیر، اسنادی از سرویس اطلاعات رژیم بعث عراق منتشر شده که نشان داد خاندان محمدرضا پهلوی در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران، از رژیم بعث عراق حمایت کردهاند.
شبکه خبری «الاتجاه» عراق ضمن نقل این اسناد، گزارش داد که خانواده محمدرضا پهلوی، پس از فرار از ایران، با کمک برخی از نزدیکان «تیمور بختیار» رئیس اسبق ساواک رژیم پهلوی و «شاپور بختیار» آخرین نخستوزیر این رژیم، تلاش کردند تا صدام دیکتاتور معدوم عراق، بتواند در جنگ علیه ایران پیروز شود.
بر اساس این اسناد، برخی از تجهیزات نظامی ایران در دوران محمدرضا پهلوی خریداری شده بود، با موافقت «فرح پهلوی» همسر شاه، برای بمباران شهرهای ایران به رژیم بعث عراق تحویل داده شد.
احمدعلی مسعود انصاری، پسرخاله فرح دیبا اخیراً گفته: «زمانی که امریکا بودم، عراق به ایران حمله کرد.
پس از آغاز جنگ، فرح و سپس هوشنگ انصاری به من زنگ زدند و گفتند "چرا تیمسار اویسی نمیرود؟
به او بگویید برود!
"، آنجا تازه فهمیدم قرار این بوده که عراق به ایران حمله کند، قسمتی از خاک ایران را بگیرد، سپس اویسی آن قسمت را از عراقیها تحویل بگیرد.
آنجا ایران آزاد نام بگیرد و ارتشیهای وابسته و دلبسته به شاهنشاهی به اویسی بپیوندند و نظام جمهوری اسلامی سقوط کند، بههرحال اویسی این کار را انجام نداد.
اویسی پیش از آغاز جنگ بههمراه تیمسارهایی از ارتش سفرهای متعددی به عراق و امریکا داشت و نقش زیادی در ضعیف نشان دادن ایران داشت، در واقع همان کاری که احمد چلبی در مورد عراق انجام داد و امریکا را تحریک کرد که به عراق حمله کند، اویسی در رابطه با ایران انجام داد.»
رعد الحمدانی از فرماندهان ارتش بعث عراق که به مسکو پناهنده شد و یکی از فرماندهان حمله عراق به کویت بود، یک سال پیش در مصاحبه با تلویزیون روسیه امروز عربی گفت: «اعتماد صدام به ارتشیان ایرانی در خارج بود.
بنا بود به داخل ایران بروند و با همیاری همردههای پیشین مخالف و باقیمانده در داخل و اعضای جبهه ملی (منظور بختیار است) رژیم انقلابی را سرنگون کنند.
این جنگ را بهمدت چهار تا شش هفته پیشبینی کرده بود.»
بروس رایدل، مأمور پیشین سیا مینویسد که پیش از حمله عراق به ایران، با ژنرال اویسی در امریکا ملاقات میکند.
اویسی میگوید اخیراً با صدام دیدار کرده و جنگ با ایران را قریبالوقوع میداند.»
انتقام از ملت ایران!
پهلویها کنار صدام ایستادند و دیگر برای این سلطنتطلبهای رانده از تخت شاهی و مانده در آوارگی، مهم نبود که خمپاره و موشکهای این حمله نظامی، بر سر ملت ایران فرود میآید و آوارگی و مرگ و اسارت و یتیمی و جراحتش سهم این مردم است.
تعجبی هم شاید ندارد؛ خوی سلطنتطلبی آمیخته با بی اعتنایی به وضعیت مردم است که ساکنان سرزمینی را که بر آن حکومت میکنند، رعیتهایی میبینند که صاحب اختیار جان و مال شان شاه است.
از سویی مردم ایران، هم آنانی بودند که چندی قبل، پهلویها را با همه دولتمردان و دربارشان، از حکومت خلع کرده بودند و حالا گویا نوبت به پهلویها رسیده بود که با حمایت از حمله نظامی به خانههای این مردم، انتقام اعتقاد ضد شاهی آنان و رقم زدن انقلاب اسلامی را از آنان بگیرند.
از خوی استکباری انتظار بیشتری وجود دارد؟
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/