روایتی از جانفشانی رزمندگان در جنگ 8 ساله / رزمندهای که کیلومترها پیکر شهدا را بر روی دوشش میگذاشت
گروه استانها ـ حاج محمدمهدی موحدیان، جانباز قطع نخاعی، در عملیاتهای گوناگون هشت سال دفاع مقدس شرکت داشته است، برایمان از شهید محسنزاده میگوید.

جانباز قطع نخاعی سرافراز حاج محمدمهدی موحدیان در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در یزد اظهار داشت: میخواهم یک خاطراتی از رزمندگان شهیدم برایتان بگوییم، که واژه ایثار و ایثارگر را معنا میکند، نشان میدهد دلیل اینکه به رزمندگان دفاع مقدس ایثارگر میگویند چیست.
وی ادامه داد: این خاطره بیشتر برای نسل جوان ما موثر و خوب است، که فکر نکنند این واژهها و القابی که به افراد داده میشود بدون مسما بوده است؛ در عملیات کربلای پنج که یکی از برزگترین و وسیعترین عملیاتهای نظامی جمهوری اسلامی علیه رژیم بعث عراق بود، گردان ما به یک سه راهی رسید که از سه طرف مورد اصابت تیر دشمن بود.
این جانباز 70 درصد افزود: از راست، چپ و مستقیم آتیش بود و به قدری سنگین شد که ما متوقف شدیم، برای اینکه از سمت چپ و راست نتوانند نیروهای بعثی نفوذ کنند، قرار شد هر از چندگاهی خشابی را پر از گلوله کنند و یکی از رزمندهها بالای خاکریز میرفت و آن خشاب را به سمت نیروهای بعثی تیراندازی کند تا نتوانند جلوتر بیایند.
موحدیان گفت: من چند خشاب نوبتم بود، تیراندازی کردم و آمدم پایین خاکریز، در همین حین دشمن دوربین تفنگش را به روی من تنظیم کرده بوده است و وقتی من پایین آمدم شهید انتظاری بعد از من بالا رفت تا تیراندازی کند، دشمن گلوله را شلیک میکند و برادر عزیزمان همان لحظه روی دستان من افتاد و شهید شد.
وی با بیان اینکه تیر به قدری با دقت به سر ایشان اصابت کرده بود که هیچ کاری از دست ما برنمیآمد و همان لحظه به شهادت رسید، گفت: دقایقی و یا شاید ساعتی قبل از این ماجرا یک خمپاره 60، که یک وسیله بیصدا بود و قدرت عکسالعمل را از انسان میگرفت، به کانالی خورد که در آن به سمت جلو حرکت میکردیم، باعث زخمی شدن یکی از برادران پاسدار شد، زخم ایشان به ناحیه سر اصابت کرده بود و خیلی بد بود که امید و انتطاری به زندهماندن ایشان نبود.
موحدیان خاطرنشان کرد: از اینجا معنای ایثار را برایتان معنا میکند، از دانشجوی شهید سیدمهدی محسن زاده، عارفی وارسته بود، جثه ورزیده، قد رشید و هیکل توانمند برخوردار بود، محسنزاده گفت من این شخص تیر خورده را به عقب برمیگردانم، اصلا نمیشد زخمش را پانسمان کرد، خیلی سرپایی زخم او را دستمال بستیم و فرد زخمی را بر دوش خودش گذاشت.
وی ادامه داد: در این کانال هم جنازههای عراقی، هم ابزار نظامی تخریب شده ریخته بود و به دلیل نفوذ آب در کانال کف کانال گل شده بود و در برخی جاها باید از کانال بیرون میرفتیم و در برابر تیر مستقیم دشمن قرار میگرفتیم، این برادر شهیدمان برادر مجروح را روی دوش خود گذاشت و من هم تا یک مسیری همراهش میرفتم و پاهایش را میگرفتم، وقتی دیدم من کارایی ندارم بازگشتم.
جانباز دوران هشت سال دفاع مقدس افزود: مسیر خیلی طولانی بود، بدون حمل بار اگر این مسیر را طی میکردیم خیلی خسته کننده بود، شهید محسنزاده، بدن نسبتا بیجان مجروح را بر دوش داشت و با سرعت حرکت میکرد، بعدها گفت: هر جا خسته میشد و دیگر توان نداشتم که مجروح را جلو ببرم، چهره دو فرزندان خردسالش به ذهنم میآمد، یک انرژی عجیبی میگرفتم و دوباره راه را ادامه میدادم.
وی تصریح کرد: شخید محسنزاده برادر مجروح را به اسکله رساند و او را به عقب منتقل نمودند و الان بعد از 35 سال پس از این ماجرا برادر مجروح ما زنده است و زندگی عادی خود را ادامه میدهد و در شمار پاسداران انقلاب به مملکت خدمت میکند.
موحدیان ادامه داد: شهید محسنزاده یک سال و نیم بعد در عملیات بیتالمقدس 7، که نوعی عملیات ایذایی بود و باید عقب نشینی میکردیم، دوتا پای ایشان مجروح شد و با آن جثه بزرگ و بدن قوی که داشت هیچ کدام از بچهها نتوانستند ایشان را عقب بیاورند، به بچهها گفت که تعدادی نارنجک پیش من بگذارید و بروید.
وی تصریح کرد: عراقیها با سرعت زیادی جلو میآمدند و به 40 _ 50 متری ما رسیدن، ما فکر میکردیم محسنزاده اسیر شده است، اما بعد از 14 سال شد جنازه پاک و مطهر شهید به شهرمان برگشت و الان محل رفته آمد فرشتگان الهی و انسانهای پتک طینت است.
انتهای پیام/781/ش