در تحریریه دانشکده فارس چه خبر است؟
لشکر فارغالتحصیلان بدون عمل و لشکر خبرنگاران بدون علم، دو موضوعی است که علی ودایع را به دانشکده ما کشانده است. تقریبا سی روزی هست که تحریریه فارس ۲ در محل دانشکده برپا شده و دانشجویان دانشکده را دور هم جمع کرده است.

به گزارش خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، لشکر فارغالتحصیلان بدون عمل و لشکر خبرنگاران بدون علم، اینها دو موضوعی است که علی ودایع را به دانشکده ما کشانده است.
تقریبا سی روزی هست که تحریریه فارس ۲ در محل دانشکده برپا شده و دانشجویان دانشکده را دور هم جمع کرده است.
علی ودایع که هم اکنون هم در کسوت سردبیر تحریریه و هم در کسوت استاد در دانشکده رسانه فارس مشغول به فعالیت است، سکاندار کشتی تحریریه میباشد.
مجالی پیدا کردم تا با او درباره انگیزهها و دغدغههایش و چرایی این کار پر زحمت صحبت کنم.
آنچه که خواهید خواند مشروح صحبتهای من با ودایع است.
راستی این مقدمه را به جای لید از من بپذیرید.
نگاه خبرنگاری نگاه چندبعدی است
ناگهان خلوت و سکوت بچههای تحریریه را شکستم.
بچهها سخت مشغول بودند.
مدام صدای پاره شدن تکه کاغذها، تقتق کیبوردها در فضا میپیچید.
من تا حدودی تجربه کار خبری را دارم.
چیزی که تحریریه فارس ۲ را از دیگر جاها متمایز میکند برق نگاه بچهها و نشاط بیانتهای آنان است.
البته که همه اینها تقصیر علی ودایع است.
خودش میگوید سابقه ۱۵ ساله کار رسانهای و خبری دارد.
از خبرنگار ساده نشریات دانشجویی گرفته تا خبرنگار پارلمانی و وزارت خارجه را در کارنامه دارد.
هم روزنامه بوده هم خبرگزاری.
خلاصه که عشق خبر است.
میتوانست امروز مثل رفیقش یک واحد خانه ۱۴۰ متری در جردن و مغازه موبایل فروشی در پایتخت داشته باشد.
اما نخواست.
حالا چرا نخواسته خواهید فهمید.
از دغدغهها و اهدافش که پرسیدم او هم نگاهش برق داشت.
گفت که: آدمهایی که دنبال خبرند،نوع نگاهشان با دیگران فرق دارد.
به موضوعات و رویدادها هدفمند نگاه میکنند.
اگر دیگران از یک بُعد به موضوعی نگاه کنند بچههای خبر از دیگر ابعاد هم میبینند.
خلاصه که موجودات چند بعدیاند.
به اینجای صحبتهایش که رسید، از او خواستم تا بیشتر توضیح دهد.
گفت که به اقتضای کار خبری که در این سالها داشته کم کم فرصت تدریس نیز برایش مهیا شده است.
خبرنگار بدون دانش و اطلاعات مثل فوتبالیست بدون تاکتیک است
مشکلات، نقیصهها و خلاها را خوب میشناسد و البته که ظرفیتها را هم.
برایم مثال میزند تا درک بهتری نسبت به انگیزهاش و نگاهش پیدا کنم.
او میگوید: خبرنگار بیاطلاعات شبیه فوتبالیستی است که از میادین ورزشی دور است.
همه به او خبرنگار یا فوتبالیست میگویند، اما آیا واقعا خبرنگار یا فوتبالیست نیز هست؟
یا فقط یک اسم بدون معنا است؟
از طرف دیگر همین خبرنگار یا فوتبالیستی که وسط میدان ایستاده، اگر تاکتیک بلد نباشد چه؟
مگر نه اینکه تنها هنرش دویدن بیفایده از اینور زمین به آنور زمین است؟
اشتباه یک خبرنگار حیثیت یک ملت را به باد خواهد داد
میگویم درست.
حالا شما قرار است مثلا چه کار خاصی نسبت به دیگر رسانهها و سایتها و… که تعدادشان هم الی ماشاالله زیاد است انجام دهید؟
کمی مکث میکند.
اما همچنان آرام نشسته است.
حالا کمی هم میخندد.
میگوید: در کشورهای توسعهیافته کارکرد و کارمند بودن توأمان با آموزش است.
ما در تحریریه صرفاً چپچینی نمیکنیم.
ما در کنار هم قصد داریم قوی شویم.
ما هر روز جلسه شورای تیتر داریم.
هر روز در کنار فعالیتهای روزمره جلسات گفتگو و نقد فیلم و… داریم.
من اعتقاد دارم بخش عمدهای از جامعه خبرنگاران و عموم مردم خودمان دچار فقر در حوزه سواد رسانهای و سیاسی و تاریخیاند.
این خلأها متأسفانه وجود دارد.
ما در تحریریه سعی کردهایم به این موضوعات فکر کنیم.
روزهایی در تحریریه ما فقط فیلم میبینیم و تحلیل میکنیم.
با هم گفتوگو میکنیم.
از نگاه یکدیگر نسبت به موضوعات مطلع میشویم.
سعی در همافزایی اطلاعات و دیدگاهها داریم.
کارگاههای آموزشی در حوزه مسائل و روابط بینالملل، مسائل آمریکا و… داریم.
بچهها هنوز دست به کیبوردند.
رفت و آمدها در جریان است.
یکی میگوید: بچهها به نظرتون این تیتر برای خبر گرانی چندصد باره دلار جالب است؟
ودایع اشتباهات خبرنگاران و فعالین حوزه رسانه را به مراتب شدیدتر و مهلکتر از اشتباهات پزشکی میداند.
متعجب نگاهش میکنم.
خودش هم فهمیده که از این تشبیهش تعجب کردم.
میگوید: اگر پزشکی مرتکب یک اشتباه شود اگر چه که همین هم پذیرفته نیست، اما ضررش متوجه یک فرد یا یک جمع محدود است، اما اگر خبرنگاری مرتکب یک اشتباه در حد ولو عدم فهم صحیح یک کلیدواژه شود و آن اشتباه را در قالب تحلیل غلط به مخاطب عام عرضه کند، تبعات سنگین اجتماعی در پی خواهد داشت.
بحرانها و تعارضات و سوءفهمها به واسطه اشتباه یک نفر منجر به ضربه زدن به حیثیت و آبروی یک ملت خواهد شد.
ودایع اعتقاد دارد که اگر سیستم آموزشی کشور ما و صاحبان رسانهها کمی هشیارتر بودند، امروز جایگاه رسانهها در ایران اینگونه نبود.
تحریریه فارس فرصتی است برای آزمون و خطا
ودایع درد امروز را خوب فهمیده.
سطحینگری و بیسوادی و عدم عمیق بودن و دقیق شدن در حوزههای تخصصی معضل بزرگ رسانههای ایران است.
او میگوید: بچهها اینجا فرصت آزمون و خطا دارند.
درست است که بچهها حقوق نمیگیرند، اما به اندازه یک نیروی فعال بلکه بیشتر در تلاشاند.
فقط دیکته نانوشته است که غلط ندارد.
ما در تحریریه فارس دو در حکم سیمیلاتور (دستگاه شبیهساز پروازیم) ما اینجا هر روز دور هم جمع میشویم تا بچهها تمرین کنند.
فرصت آزمون و خطا داشته باشند تا فردا روز که وارد کار حرفهای شدند دقیق و علمی و با کمترین ضریب خطا کار کنند.
خبرنگاری کدوم کاسبی نیست!
قلمفروشی حرام ابدی است
تازه بحثمان گل انداخته که متوجه طی شدن زمان میشوم.
خیلی وقتش را گرفتم.
بچهها با سردبیرشان یا بهتر بگویم استادشان کار دارند.
دوست داشتم بیشتر با ودایع گفتوگو کنم.
من جوان و تازه کارم و او استاد.
همیشه عادتم بوده و هست که از تجربههای اساتید و کسانی که راههای زیادی را رفتهاند بپرسم.
به عنوان آخرین سوال از او میخواهم راههای رفته و توشههایی را که جمع کرده را برایم بگوید.
میپرسم.
به نظرش چه چیزهایی بایستههای راه روزنامهنگاری است؟
به نظر او در این مسیر چه چیزی باید همواره روبروی چشمان من و امثال من باشد؟
ودایع بیمعطلی میگوید: روزنامهنگاری جای کاسبی کردن نیست.
باز وا رفتم.
یعنی روزنامهنگاری کار نیست!
پس با این حساب ما در خیل لشکر بیکاران و علافانیم پس؟
از او میخواهم بیشتر توضیح دهد.
میگوید: این که روزنامهنگاری جای کاسبی کردن نیست، به این معنا اشاره دارد که اگر کسی به دنبال کاسبی کردن باشد قلمش و شرافتش را به پول میفروشد.
استاد خوب من مرحوم حسین قندی که خیلی بر گردن من حق داشته و بخش عمده آموختههایم را مرهون زحمات او هستم، همیشه در کلاسهایش به دانشجویان میگفت: بچهها قلمتان را نفروشید.
قلمفروشی حرام ابدی است.
این نه توصیه من که توصیه بزرگان ارتباطات است.
وقتم تمام شده و باید بروم.
راستی هنوز بچهها با عشق مشغول کارند.
زهره محمدی
انتهای پیام/