آیت الله طالقانی پایبندی کامل فکری به مشروطه اسلامی داشتند
در خصوص اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی باید تأکید کنیم که ایشان میراث دار مشروطه هستند و آثار به جا مانده از وی به طور کامل پایبندی فکری به مشروطه اسلامی را نشان میدهد.

به گزارش خبرنگار مهر، به مناسبت چهل و یکمین سالگرد ارتحال آیت الله سید محمود طالقانی، میزگرد بررسی ابعاد شخصیت و اندیشه آیت الله طالقانی به همت جمعیت پیشرفت و عدالت اصفهان برگزار شد.
در این میزگرد علمی مصطفی مرتضوی قائم مقام خانه مشروطه اصفهان، محمود فروزبخش نویسنده و پژوهشگر تاریخ و مهندس مهدی چمران از شاگردان دیرین آیت الله طالقانی نظرات خود را بیان کردند.
در ابتدای این میزگرد محمود فروزبخش خاطرنشان کرد: در خصوص اندیشه سیاسی آیت الله طالقانی باید تأکید کنیم که ایشان میراث دار مشروطه هستند و آثار به جا مانده از وی به طور کامل پایبندی فکری به مشروطه اسلامی را نشان میدهد.
یکی از مهمترین دلایل این ادعا تأکید طالقانی بر روی کتاب «تنبیه الامه و تنزینه المله» میرزای نائینی است.
وی با تصحیح، حاشیه نویسی و انتشار این کتاب اصول اندیشه سیاسی خود را بیان کرد.
وی افزود: مطابق با این اثر حق حکومت از آن خداوند و جانشینان او یعنی اهل بیت است و اگر حکومتها از این مسیر تأیید نشوند، طاغوت هستند.
برای همین طالقانی معتقد است شورایی از فقها باید بر روی عمل حکومت و مصوبات قانونگذاری را نظارت داشته باشند.
طالقانی همچنین تاکید دارد که این شورا نباید فردی باشد و باید جمعی از فقها آن را تشکیل دهند.
او حتی در زمینه شورایی بودن پا را فراتر گذاشته و میگوید در مسئله تقلید هم باید شورایی از مراجع نظر بدهند.
این نویسنده ادامه داد: از طرف دیگر رکن دیگر حاکمیت حضور مردم است و قوانین اداره کشور باید از طرق شورایی منتخب مردم تصویب شود تا حکومت دچار استبداد نشود و مردم هم آزادی انتخاب سرنوشت خود را داشته باشند و امور هم به صورت شورایی و عقل جمعی پیش رود.
فروزبخش این گونه جمع بندی کرد: آن چه بیان شد ثابت میکند که طالقانی همراه با اندیشه سیاسی مشروطه اسلامی است و خواستار سرنگونی رژیم پادشاهی نیست و همین امر یکی از دلایل همراهی او با گروههایی مانند جبهه ملی و نهضت آزادی است.
اما او هر چه به پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک شد به این جمع بندی رسید که برای رهایی از ظلم و استبداد و برقراری حکومت عدل و اسلام باید رژیم پهلوی سرنگون شود و حکومت دیگری به طور کلی جای آن را بگیرد و به همین خاطر بود که در مجلس خبرگان قانون اساسی هم شرکت کرد هر چند عمر او کفاف نداد که این مجلس را در تدوین قانون اساسی همراهی کند.
این پژوهشگر حوزه تاریخ در پایان سخنانش تاکید کرد: آن چه بیان شد اشاره به جنبه روشنفکری و نخبگانی آیت الله طالقانی داشت اما بعید است که محبوبیت ایشان به خاطر این جنبه از شخصیت او باشد هر چند که اندیشه سیاسی او مهم است اما راز ماندگاری او در مسائل دیگر است.
مهمترین آن وصل بودن ایشان به اهل بیت و حقیقت ولایت است.
ایشان به سبب آن که روحانی عالم دینی هستند و از سلسله سادات هستند در نزد مردم محترم بوده و با اعمال و افکار خود این اتصال را تقویت میکردند.
از طرف دیگر او مبارزی تمام عیار در برابر ظلم شاهنشاهی بود و در این راه از همه چیز خود گذشت و از زندانی به زندان دیگر میرفت.
این دو ویژگی او را برجسته و متمایز کرد.
آیت الله طالقانی مبارز سیاسی واقعی بود و با صداقت و صراحت بیان میکرد
بعد از فروزبخش، مهدی چمران با گرامیداشت سالگرد ارتحال آیت الله طالقانی بیان کرد: پیش از هر سخن یاد این عالم جلیلالقدر را گرامی میداریم که به فرموده حضرت امام خمینی (ره)، ابوذر زمان بودند که بیان او همان برندگی و صراحت و صداقت لهجه ابوذر را داشت.
من از سن تقریباً ۱۴ سالگی مرید درسهای تفسیر قرآن او در مسجد هدایت تهران بودم تا شب جمعه سی ام تیر ۱۳۳۹ که ایشان در ابن بابویه دستگیر شدند.
وی پیش از ورود به اصل بحث خود یادآور شد: در ارتباط نظام فکری و فقهی که آقای فروزبخش اشاره کردند چیزی نمی گویم چون آن چنان مطالعاتی در این زمینه ندارم و نباید ورود بکنم اما این را به خاطر دارم که ایشان در سخنرانیهای خود عموماً از آیت الله نائینی به عنوان کسی که مباحث حکومت اسلامی را مطرح کرده اند به بزرگی یاد میکردند و برداشت ما این بود که ایشان در همان مسیر آیت الله نائینی هستند.
درباره این که نظارت فقها شورایی باشد یا فردی، نظری ندارم چون در این زمینه مطالعاتی ندارم اما این مطلب که فقها بر امر حکومت نظارت داشته باشند از نظرات حتمی آیت الله طالقانی بود.
بعد از فوت آیت الله بروجردی چندین نفر به عنوان مرجع مطرح شدند و شاه تلاش داشت که مرجعیت به نجف منتقل بکند که قم را از قدرت بیندازد.
در آن زمان کتاب مرجعیت و روحانیت نوشته شد که آن کتاب سخنرانیها و نوشته ای تعدادی از بزگان از جمله آیت الله طالقانی، شهید مطهری و سایرین بود.
در آنجا بحث نظارت فقها را آنجا مطرح میکنند.
البته ایده شورای فقها در خبرگان قانون اساسی ما هم مطرح شد که بعدها در قانون اساسی کنار گذاشته شد و مجلس خبرگان بعد از رحلت امام هم رأی نیاورد.
چمران در ادامه سخنانش درباره ماندگاری شخصیت آیت الله طالقانی تاکید کرد: اینکه او از سلسله جلیل روحانیت بود، سید بزرگواری بود.
اجتهاد داشت و مفسر قرآن بود اما از این دست افراد ما باز هم داشته ایم و اینها به تنهایی علل ماندگاری او نیست.
او با نظام شاهنشاهی به عنوان یک مبارز سیاسی صادق مبارزه میکرد.
برخی مبارزین با توجه به شرایط زمان رنگ عوض میکنند اما کسانی که سیاست علی وار را دنبال میکنند اهل سیاسی بازی نیستند.
ایشان عالمی روحانی و مبارز ضد رژیم که با کمال شجاعت عمل میکرد و مبارز سیاسی واقعی بود و با صداقت و صراحت بیان میکرد.
نایب رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب افزود: علاوه بر اینها طالقانی کسی نبود که تنها در حوزه یا مسجد باشد.
او در بین مردم به ویژه جوانان، روشنفکران و دانشجویان بود.
من فکر میکنم این خصلت او بیش از همه چیز تأثیرگذار بود.
او با آن که یک مجتهد بود حضوری فعال در اجتماعات برای جذب جوانان داشت.
او کسی بود که محل اتکای انجمن اسلامی دانشجویان بود.
این موضوع مهم را باید به آن دو موضوع دیگر که چرا مرحوم طالقانی در تاریخ ماندگار شدند اضافه کنیم.
وی تصریح کرد: او روشنفکر واقعی اسلامی بود.
روشنفکر واقعی یک روشنفکر اسلامی است.
از ۱۴ سالگی به همراه شهید چمران هر شب جمعه به مسجد هدایت میرفتم.
وقتی هم که شهید چمران به آمریکا رفت، خودم شرکت در این جلسات را ادامه دادم و یادداشت بر میداشتم.
درسهای تفسیر ایشان محتوای جوابهای ما به گروههای چپ و تودهای بود و همچنین با آن درسها جواب اندیشههای ضد دینی مانند امثال نظرات کسروی را میدادیم.
چمران درباره نسبت آیت الله طالقانی با شهید مصطفی چمران توضیح داد: به یاد دارم به یکی از کشورهای آفریقایی سفری داشتند و در موتمر اسلامی شرکت کردند.
در بازگشت گزارش زیبا و مفصلی را ارائه دادند که خیلی امیدوارکننده بود.
دو سال بعد این موتمر در الجزایر برگزار شد.
در آن موقع دکتر چمران هم به الجزایر رفت و آنجا با آیت الله طالقانی ملاقات کرد.
دکتر چمران هم از نوجوانی پای درس آیت الله طالقانی نشسته بود و این درس بسیار در او تأثیر گذاشته بود.
در الجزایر آیت الله طالقانی او را به جمال عبدالناصر معرفی کرد.
این مسئله را من تا به حال شاید جایی بیان نکرده باشم.
دکتر چمران قصد داشت که فعالیت سیاسی نظامی داشته باشد و برای این کار نیاز به اردوگاهی داشت.
جمال عبدالناصر با اطمینان که از آیت الله طالقانی گرفت به دکتر چمران اجازه داد که در مصر اردوگاهی داشته باشد و او دو سال تا زمان فوت عبدالناصر در مصر بود و در نهایت با سادات نتوانست کار بکند و مصر را ترک کرد.
این شاگرد آیت الله طالقانی در ادامه سخنانش گفت: در سال ۱۳۳۹ که ایشان بازداشت شدند مقدمهای بود برای بازداشتهای پی در پی.
بعد از آزادی ایشان در زندان به دیدار ایشان رفتیم آیت الله طالقانی به شهرهای مختلف سخنران میفرستادند به من گفتند که به سنندج بروم که به زمان بازگشت حضرت امام برخورد کرد و به من گفتند که به کمیته استقبال بروم.
در کمیته استقبال با شهید رجایی مواجه شدم که ایشان را هم از همان مسجد هدایت میشناختم.
مرحوم رجایی قبل از تفسیر آیت الله طالقانی قرآن تلاوت میکردند.
وی افزود: در روز اول پیروزی انقلاب اسلامی در تماسی تلفنی، آیت الله طالقانی به من گفتند که به دکتر چمران بگو که الان موقع آمدن ایشان به ایران است.
دکتر چمران پیش از این قصد داشت که به مرزهای ایران بیاید و با یک سری جنگهای چریکی با رژیم شاه بجنگد، اما آیت الله طالقانی و دیگران به او پیغام داند که الان محیط کشور آماده نیست و این کارها به جایی نمیرسد.
هشت روز بعد دکتر چمران با گروهی لبنانی به ایران آمدند که همراه دکتر چمران به دیدار آیت الله طالقانی رفتیم.
چمران تصریح کرد: میدانید که امام خمینی اجازه نداده بود که به خاطر مسئله امام موسی صدر، لیبی در ایران سفارت خانه داشته باشد.
امام میدانست که قذافی مسئول ناپدید شدن موسی صدر است.
کاردار لیبی در تهران به خانه آیت الله طالقانی میآید و گلایه میکند که چرا در ایران کسی ما را تحویل نمیگیرد و ما هم انقلابی هستیم و دکتر چمران ما را متهم میکند در حالی که ما دوست امام موسی صدر بودیم و به او پول میدادیم.
متأسفانه تمام این حرفها دروغ بود.
در آن موقع من و دکتر چمران خدمت آیت الله طالقانی رفتیم.
چمران توضیح داد و خیلی مستدل بیان کرد که سخنان کاردار غلط است.
در آن خانه به صورت خصوصی کاردار لیبی به دکتر چمران گفت هر چقدر بخواهی به شما پول میدهیم اما دیگر از امام موسی صدر حرفی نزنید که شهید چمران به شدت ناراحت شد و مسئله را با آیت الله طالقانی مطرح کردیم که اینها در این مورد پیشنهاد رشوه میدهند.
در یکی از نماز جمعههای آیت الله طالقانی، میان یکی از فرزندان ایشان با تیم حفاظت سپاه اختلافی پیش آمد که دکتر چمران آنها را به دفتر نخست وزیری آورد و اختلافات آنها را حل کرد.
چمران در پایان سخنان خود به ذکر خاطرهای پرداخت: ایشان نه تنها به دنبال اتحاد داخلی بود بلکه به دنبال یکپارچگی کل امت اسلامی بود.
او به دنبال آن بود که نیروهای روشنفکر و تحصیل کرده از مکتب اسلام دور نشوند و بتواند آنها را جذب کند.
در یکی از شبهای جمعه آیت الله طالقانی کنار محراب نشسته بودند که مرحوم تختی وارد شدند.
آقای طالقانی او را احترام کردند.
حضور تختی در همان دقایق هم یکی دیگر از نشانه هاست که ایشان محل اتصال و ارتباط نیروهای جوان بودند.
مسجد هدایت محل رفت و آمد جوانهای انقلابی بود.
مشروطیت علی رغم تجارب تلخش دستاوردهای فکری مهمی هم در تاریخ داشته است
آخرین ارائه دهنده این میزگرد علمی مصطفی مرتضوی با اشاره به حضور فعالانه آیت الله طالقانی در تهران گفت: اصولاً محل زندگی افراد در عمل سیاسی و تغییرات فکری آنها تأثیر مهمی دارد.
آیت الله طالقانی در شهر تهران ساکن بودند این شهر فضای اجتماعی سیاسی گسترده ای دارد.
تهران تفاوتهایی با شهرهایی مانند اصفهان، قم یا نجف دارد.
حضور در چنین شهری عمل سیاسی متفاوتی را اقتضا میکند.
به طور واضحتر در لبنان فضا متفاوتتر است و عمل سیاسی در ایران و لبنان متفاوت میشود.
برخی از اتفاقاتی که توسط مرحوم طالقانی صورت میگیرد بعضاً هم ممکن است برخی ایراداتی به آن وارد کرده باشند، شاید یکی از دلایلش سکونت و انجام عمل سیاسی در تهران و اقتضائاتی است که این شهر دارد.
وی افزود: اتفاق انقلاب اسلامی مطابق با آن چه ما از خاطرات انقلابیون خوانده ایم چیزی شبیه معجزه بوده است.
حتی امام خمینی معمار کبیر انقلاب اسلامی هم تصریح دارند که پیروزی این انقلاب امری معجزه گونه است.
اگر این معجزه را لحاظ کنیم به دنبال آن اندیشههای قبل و بعد از انقلاب دچار تحول میشوند.
اندیشمندی را قبل از انقلاب تصور کنید که با تجربههای تلخی مانند نهضت مشروطیت و کودتای ۱۳۳۲ مواجه بوده است.
این ذهنیتها محدودیتهایی را برای اندیشه پدیدار میکنند و این وضعیت با زمانه انقلاب اسلامی متفاوت است زیرا با این انقلاب معجزه گونه بسطی در عمل به وجود میآید و چیزهایی که حتی تصورش هم دشوار بود حالا قابل انجام است.
این واقعه به شدت بر افکار یک اندیشمند تأثیر میگذارد.
میخواهم بگویم آن چه آقای فروزبخش در مورد اندیشه سیاسی از آقای طالقانی تحت عنوان نظارت فقها گفتند را نمیتوانیم لزوماً به فضای بعد از انقلاب اسلامی منتقل بکنیم.
فضای سیاسی بعد از انقلاب این اقتضا را دارد که اندیشههای تغییر بکند.
منظور از تغییر کنار گذاشتن کل آن فکر نیست بلکه منظور تقویت و تکامل اندیشه است.
این پژوهشگر حوزه اندیشه سیاسی متذکر شد: همان طور که جناب مهندس چمران فرمودند مرحوم طالقانی ارادت ویژه ای به آیت الله نائینی اعلی الله مقامه داشتند.
این صرفاً علاقه شخصی و فردی نیست.
ارادتی فکری است.
مرحوم نائینی میراث دار مشروطه هستند هم تجارب تلخ و هم شیرین.
مشروطیت علی رغم تجارب تلخش دستاوردهای فکری مهمی هم در تاریخ داشته است.
گامهایی که اجمالا برای رهایی از استبداد در مشروطه برداشته شد برای برخی علمای ما مهم بود و سعی کردند آن را تقویت کنند.
درست است که ناکامی رخ داد و دستاوردها نتوانست تداوم پیدا کند.
آیت الله طالقانی به سبب همراهی با اندیشههای مرحوم نائینی نسبت به این مسئله واقف هستند و آن عبرت تاریخی پیش چشم ایشان قرار دارد و با این پشتوانه به انقلاب اسلامی می رسند یعنی این پشتوانه فکری و تاریخی در عمل ایشان در انقلاب اسلامی هست.
وی تصریح کرد: در سخنان ایشان آمده که من فداشده برای نظام برای جذب یک سیری از گروهها هستم.
برداشت من این است که شاید ایشان متوجه شدند که در مشروطیت بی توجهی جریانهای دینی نسبت به اتفاقاتی که در حال رخ دادن است زمینه به قدرت رسیدن بی حد و حصر جریانات افراطی را ایجاد میکند و از این جهت ایشان در عمل سیاسی خود دغدغه داشتند که جلوی این اتفاق در انقلاب اسلامی گرفته بشود به همین خاطر طالقانی سعی کرد جریاناتی هم که با انقلاب زاویه داشتند از مسیر انقلاب اسلامی جدا نشوند و جریانات افراطی شکل نگیرد و تجربه تلخ مشروطه تکرار نشود.
مرتضوی در پایان سخنان خود یادآور شد: میتوانیم دو واژه را از دو پیام امام خمینی و مقام معظم رهبری به امانت بگیریم.
ایشان برادر زلال انقلاب اسلامی بودند.
حضرت امام تعبیر برادر را در مورد ایشان دارند و و حضرت آقا واژه زلال را برای ایشان به کار میبرند.
به نحو کامل این دو واژه را در شخصیت ایشان میتوان دید.