رسولی: کار شاعران برای محرم از رمضان شروع میشود/ مگر میشود اتفاقات «یمن» برای ما مهم نباشد؟ +فیلم
محمد رسولی، شاعری که سالهاست سرودههایش از سوی مداحان سرشناس خوانده میشود، میگوید: پس از اتمام دهه محرم بلافاصله چون هنوز در آن حال و هوا هستم، شعری میگویم و برای سال آینده میگذارم. ولی کار اصلی بعد از ماه رمضان شروع میشود.

محمد رسولی، شاعری که سالهاست سرودههایش از سوی مداحان سرشناس خوانده میشود، میگوید: پس از اتمام دهه محرم بلافاصله چون هنوز در آن حال و هوا هستم، شعری میگویم و برای سال آینده میگذارم.
ولی کار اصلی بعد از ماه رمضان شروع میشود.
خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات ـ نفیسه اسماعیلی: جوان است و چند سالی است شعر میگوید. نامش با هیات و مدیحهسرایی عجین است.
«محمد رسولی» با مداحان بسیاری کار میکند.
این روزها و در دهه نخست ماه محرم شلوغیهای خاص دهه را دارد؛ اینکه شعر را به موقع برساند یا با شاعرانی گرد هم آیند و حلقه وصلی برای تصانیف محرمی باشند و....
با او که سالهاست اشعارش در هیاتها و از زبان مداحان نامی خوانده میشود، گفتوگوییدر خبرگزاری فارس انجام شد و درباره شعر آئینی یا به قول او، شعر مذهبی حرف زدیم؛ از اینکه شعری بر سر زبانها میافتد، اما عامه مردم از نام شاعرش چیزی نمیدانند؛ از تمدنسازی و زبان معیار و...
محمد رسولی با مداحانی چون سیدمجید بنیفاطمه، حاج محمود کریمی، مهدی رسولی، میثم مطیعی و...
کار میکند و برایشان شعر میسراید، اما یکی از شعرهای او که بسیار مورد استقبال واقع شده و بارها از سوی مداحان کشورمان خوانده شده «بماند بقیهاش» است.
اینجا اول آن را بشنوید تا برویم سراغ بقیه حرفها:
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام...
بماند بقیّهاش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام....بماند بقیّهاش
رو کرد در مدینه که یا ایّها الرّسول
یافاطمه!
سلام...
بماند بقیّهاش
از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدّوام...
بماند بقیّهاش
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح مصاحبه فارس با این شاعر جوان است.
* آقای رسولی، شما را به عنوان یک شاعر هیاتی و مذهبی میشناسند.
اول به ما بگویید که از نظر شما آیا شعر آئینی همان شعر مذهبی است؟
شعر آئینی یا درستترش شعری که ما درگیر آن هستیم، شعر مذهبی است؛ چون شعر آئینی، تعریف گستردهتری از شعر مذهبی دارد و مربوط به تمام سنتهای ملی و مذهبی و هر چیزی که به آئینها و سنتها و گنجینههای کهن مردم مربوط میشود.
حتی شعر درباره عید نوروز هم شعر آئینی محسوب میشود؛ ولی واژه دقیقتری که بنده و افراد دیگری مانند من درگیر آن هستیم، «شعر مذهبی» است.
شعر مذهبی که باز یک شاخه کوچکتر که بسیار هم گسترده است و ما در آن خیلی ورود کردیم شعر اهلبیت (ع)، قدمتی به اندازه تاریخ اسلام دارد؛ یعنی از زمان حضرت پیامبر (ص) شاعرانی بودند که شعر میگفتند و در عرب، یکی از هنرهای اصلی بوده و سخنوری و شعر گفتن جزو مسابقات آنها حساب میشده است.
از همان زمان، شاعرانی بودند که در مدح پیامبر (ص) و آل ایشان سخنسرایی میکردند.
وقتی هم که تاریخ گذشت در دوران امیرالمومنین و بعد از آن دوران سیدالشهداء سخنسرایی میشد.
احادیثی از امام صادق (ص) و دیگر معصومین درباره سرودن شعر برای اهلبیت (ع) و اینکه چه اجری برای آن وجود دارد، بیان شده است.
این مساله بنیادین شد.
این گستره و پیشینه شعر مذهبی ماست.
آن چیزی که به اسم «شعر آئینی» مصطلح شده، همان شعر مذهبی است
* پس شما این دسته از شعر را به مذهبی و آئینی تقسیم میکنید؟
آن چیزی که به اسم «شعر آئینی» مصطلح شده، همان شعر مذهبی است.
ولی اگر بخواهیم شعر آئینی را به معنای تحتاللفظی آن در نظر بگیریم، خیلی گستردهتر از شعر مذهبی است که شعر مذهبی میتواند شعر آئینی هم باشد.
لفظ دقیق شعر آئینی، شعر مذهبی است؛ شعری که شاعر شیعه در حوزه اعتقاداتش میگوید و این شعر نه تنها برای اهلبیت (ع)، بلکه شعر مناجات، شعر حکمتآمیز، شعر اخلاقی و همه در حوزه شعر مذهبی است.
* یعنی از این مسیر شاعر به شعر هیات ورود میکند؟
بله.
* میتواند به شعر هیات هم ورود نکند و متوقف باشد؟
شعر مذهبی یعنی شعر اهلبیت (ع).
البته من این دستهبندی را دوست ندارم و نباید نباشد.
زمانی میگویند این شعر شعرِ کنگره است، این شعر شعرِ هیات است.
این اتفاق نباید بیفتد.
وقتی اسم آن را شعر کنگره، شعر مذهبی، شعر اهلبیتی که برای کنگره است میگذارند یعنی سطح بالاتری دارد و بعد میگوید این شعر شعرِ هیات است؛ یعنی شعر سادهتری که در هیات خوانده شود.
اتفاقاً شعر گفتن برای هیات، باید خیلی هنرمندانهتر باشد.
* چون مخاطب آن عام است؟
چون مخاطبش عام است و در عین حال هنر شما نباید از بین برود.
اگر کسی بتواند از پس این بربیاید خیلی هنرمندتر از کسی است که یک شعر فخیمِ خاصپسند گفته است.
شعر هیات باید شعر عوامفهمِ خاصپسند باشد.
این از لحاظ ادبی هنر شعر است.
هم تمام صنایع ادبی، تمام کشفهای شاعرانه درست باشد و خللی به آن وارد نشود و هم اینکه عوام کامل آن را بفهمند و با آن ارتباط عاطفی برقرار کند.
پس سرودن شعر هیات کار سختی است.
مگر میشود ما به هیات بیاییم و از امام حسین (ع) در شعر و روضهمان بگوییم ولی اصلاً برای ما مهم نباشد که چه اتفاقی در یمن دارد میافتد؟
* اینکه میگویند کار شاعر از کار مداح سختتر است، به این برمیگردد که قابل فهم بودن و سطح درک عمومیتر از وظایف شاعر است و باعث میشود که یک مقدار شاعر در معرض خطر بیشتری باشد.
بله کاملاً درست است.
* برخی معتقدند یک شاعر نمیتواند از مسائل روز غافل شود.
آیا با عجین شدن مسائل روز در اشعار هیات موافقید؟
این نظر درست نیست که یک عده میگویند شعر هیات و شعر اهلبیت را بگذارید در هیات بماند و آن را درگیر حواشی نکنید و فقط روضه و یا مدح باشد.
این حرف در واقع سر زیر برف بردن است.
چطور میشود از ماجرای کربلا و قیام امام حسین (ع) بگوییم و در همان ۱۴۰۰ سال پیش بمانیم؟
اتفاقاتی که در کربلا برای ایشان افتاد، به چه دلیل بود؟
این سوالی است که هزاران جواب دارد.
میتوان از روضه و غربت ایشان حرف زد و هیچ ترسیمی از حق و باطل برای مخاطب ایجاد نکنیم؟
اگر حق، حق است که امام حسین (ع) است و باطل، باطل است که آن روز یزید بوده، این در پهنه تاریخ جاری میماند.
اگر ما هنوز از امام حسین میگوییم به خاطر این است که امام حسین (ع) تمام نشده است.
چرا تمام نشده است؟
چون به ما سنگ محک برای شناخت حق و باطل بدهد.
حق و باطل یک مفهوم ثابت است، ولی در هر روز مصادیق مختلفی دارد.
مگر میشود ما به هیات بیاییم و از امام حسین (ع) در شعر و روضهمان بگوییم ولی اصلاً برای ما مهم نباشد که چه اتفاقی در «یمن» میافتد؟
مگر میشود نسبت به یمن بیتفاوت بود!
اصلاً این دو با هم جمعنشدنی است که ما نسبت به اطراف و روزگارمان بیتفاوت باشیم و از سمت دیگر بگوییم امام حسین (ع) دوستت داریم!
نمیخواهم بگویم کسی که این حرف را میگوید امام حسین (ع) را دوست ندارد.
خیلیها هنوز به آن درک اصلی نرسیدهاند.
البته آن محبت هم انشاءالله همه را عاقبتبخیر میکند.
چرا ما این همه شهید دادیم؟
همه آنها ادامه مکتب امام حسین (ع) بودند.
منتها آنها یافتند که هنوز کربلا ادامه دارد.
البته دو نکته وجود دارد؛ یکی اینکه مسائل روز با مسائل جناحی متفاوت است.
مسائل روز مسائل کلان «جهان اسلام» و «جبهه مقاومت» است.
دوم اینکه من به بعضی از دوستان، انتقاد دارم؛ چرا که بعضی بچههای انقلابی خیلی سکولار به مسائل روز میپردازند و وارد روضه نمیشوند.
حفظ آن مکتب به خاطر عاطفهای است که پای آن بوده است.
اگر احساسات و عواطف مردم درگیر روضه نشود، به آن مکتب و به آن اندیشه هم نمیرسیم.
مباحث فلسفی، منطقی و کلامی خشک است.
میخواهیم بگوییم امام حسین (ع) حقی بود که به ایشان ظلم شد.
اگر این مسأله را تنها بیان کنیم و روضه کنار آن نباشد، عاطفه مردم درگیر نمیشود.
مردم تا گریه نکنند در جانشان نمینشیند.
همیشه تلاشم این بوده که هر وقت شعر برای امام حسین (ع) گفتم و قرار بوده از تریبونی خوانده شود (که مخاطب عام بوده)، وارد مطالب انقلابی و سیاسی امام حسین (ع) بشوم
همیشه تلاشم این بوده که هر وقت شعر برای امام حسین (ع) گفتم و قرار بوده از تریبونی خوانده شود (که مخاطبش عام بوده)، وارد مطالب انقلابی و سیاسی امام حسین (ع) بشوم.
سرودهای که دو سال پیش آقای «سازور» شب هشتم محرم در بیت خواند، از کربلا گریز سیاسی زدم و گفتم «قاتلی که در دل گودال بود/ پیش از اینها دزد بیتالمال بود» مصرع اول من کاملاً روضه کربلاست و مصرع دوم هم به فسادهای امروز میرسد.
«زینب کبری سر بازارها/ شد اسیر مال مردمخوارها» این برای ایامی بود که خیلی از این مفسدهای اقتصادی را میگرفتند.
* میگویید برای ایامی بود که مفسدان اقتصادی دستگیر میشدند.
یعنی این اشعار تاریخ مصرف دارد؟
این اشعار برای امروز خوب است و مدتی اگر بگذرد شاید آن استفاده را نداشته باشد.
نه به نظرم اگر مطلب بسیار کلان بیان شود، این اتفاق برایش نمیافتد.
مثلاً وقتی بحث مقاومت اسلامی را مطرح میکنیم، میدانیم که «مقاومت اسلامی» برای امروز و فردا نیست و ۳۰ سال پیش هم بوده است.
اگر مطلب کلان بیان شود، ماندگار میماند.
* آقای «حنیف طاهری» از مداحان کشورمان میگفتند شعر روز سیاسی باید با کنایه مطرح شود و عریان نباید آن را مطرح کرد.
با این موضوع موافقید؟
بنده در شعر و مثالی که مطرح کردم، صریح نگفتم «مسئول بیلیاقت، استعفا استعفا!» بلکه مثالی از دل کربلا و فساد اقتصادی را یادآوری کردم.
«قاتلی که در دل گودال بود/ پیش از اینها دزد بیتالمال بود» این یعنی کنایه.
* شده این دسته سرودهها را مداحی قبول نکند که بخواند؟
نه!
من با کسانی که مرتبط بودم، خودشان درخواست داشتند.
مثلاً هر وقت برای آقای «مهدی رسولی» شعر میگویم، ساعتی درباره اینکه چه میخواهیم بگوییم صحبت میکنیم و به نقطه مشترک میرسیم.
اینکه با شنیدههایمان بنویسم نوعی آفت است.
آفت دامنگیری هم شده است که برای رفع آن باید فکری شود؛ چون حوصله کتاب خواندن از بین رفته است
* گاهی شعرهایی که مداحان میخوانند، پشتوانه خیلی محکمی ندارد.
مثلاً شاعر با مقتل آشنا نبوده و یا از منابع مورد موثق استفاده نکرده و به بیراهه رفته است.
چقدر ملتزم به استفاده از منابع موثق هستید و آنها را مطالعه میکنید؟
قطعاً اگر دو شعر جلوی مخاطب بگذارند ـ حتی اگر در این حوزه هم مطالعه نداشته باشد ـ تفاوت آن شعری که با مطالعه گفته شده با آن شعری که با تخیلات گفته شده را متوجه میشود.
این یک آفت است که خیلی از شاعران ما و خود من هم دچار شدیم؛ چرا که با شنیدههایمان مینویسیم.
آفت دامنگیری هم شده است که برای رفع آن باید فکری شود؛ چون حوصله کتاب خواندن از بین رفته است.
* خود شما چقدر مطالعه مرتبط با سرودن دارید؟
خیلی شعر میخوانم.
نه تنها در حوزه و رشته کاری بلکه اشعار سعدی، شعر سبک هندی مثل صائب، کلیم میخوانم و به کتابهای تاریخ اسلام خیلی علاقهمند هستم.
مقتل امام حسین (ع) و مصیبت حضرت زهرا (ص) را خواندم.
همچنین به کتابهای تاریخ اسلام و سیره امیرالمومنین (ع) مثل «فروغ ولایت» آقای جعفر سبحانی تبریزی علاقهمند هستم.
* نکتهای که چند روز پیش آقای مهدی رسولی در تلویزیون گفت، اینکه چند ماه مانده به محرم شبها از خواب میپرم و به شعرهایم در محرم فکر میکنم.
در مورد مراوده با مداحان بگویید.
چند وقت قبل محرم به شما سفارش شعر میدهند؟
امسال به دلیل تازگی ازدواجم، کمتر درگیر این مسأله بودم، اما گاهی سالها پس از اتمام دهه محرم بلافاصله چون هنوز در آن حال و هوا هستم، شعری میگویم و برای سال آینده میگذارم.
ولی دغدغه اصلی از ماه رمضان و یا بعد از ماه رمضان شروع میشود.
بچههایی که کار شعر و نوحه میکنند، مخصوصاً نوحه (شعر را آدم هر وقتی حالش را داشته باشد میگوید) کسانی که با مداحان مرتبط هستند تقریباً از ماه رمضان شروع به کار میکنند.
گاهی هم بعد از ولادت امام رضا (ع) و بعد زیارت مخصوص و اول ذیالحجه کارها تثبیت میشود و بندهای بعدی شعر را میگویند.
۴ ـ ۵ سال پیش ۸ صبح بیدار میشدم و کارم را شروع میکردم.
آن سال دهه محرم سرکار نمیرفتم و یکسری سبکها بود که شعرهای هر شب آن مانده بود و من از ۸ صبح تا ۴ بعدازظهر فقط مینوشتم و ارسال میکردم.
دوباره بعد از هیات حاج محمود کریمی تا شب که میخواستم هیات بروم، باز مینوشتم و دوباره روز بعد به همین شکل.
یعنی روزی ۷ ـ ۸ تا کار تحویل میدادم.
* اینکه باید به لحظه اشعار را برسانید و داغ داغ شعر بگویید، خیلی سخت است.
همیشه همینطور است.
مداحها بند اول سبکها را دو ـ سه هفته قبل از محرم دارند.
بندهای دوم و سوم که شبها میخواهند بخوانند، میماند و اینها در دهه میآید.
* گویا حلقهای هستید که شروع به سرایش میکنید؟
نه، هر کسی کار خودش را میکند؛ منتها کسی مثل آقای «بنیفاطمه» از یک ماه پیش با ۵ تا شاعر و نوحهسرا مینشیند و قرار میشود مثلاً من شعرهای زمزمه و تصنیفهای شب او را بگویم، دیگری واحدها را بگوید و به این شکل، تقسیم کار میکنیم.
* شما در دهه محرم با چند مداح کار میکنید؟
با تعداد زیادی از ذاکران.
اما اگر یک مداح معروف کاری را خواند، مداح دیگر نباید آن کار را بخواند.
باید این مسأله را لحاظ کنیم.
من معمولا با ۷ یا ۸ مداحی که تریبون دارند، کار میکنم.
* آقا خیلی تاکید دارند شاعران، زبان معیار را در سرودههایشان رعایت کنند.
شما چقدر رعایت میکنید و شعر هیات، چقدر به زبان معیار پایبند است؟
البته آقا هم به زبان فولکلور و محاوره (ترانه) اشاره کردند که خیلی کاربردی است و خیلی هم سخت است.
چون در جاهایی مرز باریکی با ابتذال دارد و اگر این مرز رعایت شود و زبان محاوره به سمت ابتذال نرود، خیلی کاربردی است.
بسیاری از حرفهایی را که مردم با هم میزنند، میشود در زبان محاوره و ساده بیان کرد؛ کاری که من هر شب در محرم برای تصنیفهای اول جلسه که روضه است، درگیر آن هستم.
ولی زبان معیار، زبان شعر روز است.
اصولاً اگر به زبان روز و به زبان معیار شعر گفته نشود، مخاطب پس میزند.
ما الان نمیتوانیم بیاییم با زبان سعدی، شعر روضه اهلبیت را بگوییم.
آن زبان خودش بوده و این زبان خودش است.
باز هم اینجا در شعرهای غزل و غزلمثنویهایی که در هیات خوانده میشود، وقتی به زبان معیار میرسد، سختیهایی دارد؛ مخصوصاً چون شعر اهلبیت (ع) است، خیلی انتخاب واژگان سخت میشود.
من و بعضی دوستان، منتقد خیلی از شعرهایی هستیم که بعضی از مداحان حتی مداحان معروف میخوانند.
به نوحه و سبک کاری ندارم.
مثلاً میخواهد شعر روضه گودال بگوید، اما حواسش نیست که راجع به شخصیت امام حسین (ع) حرف میزند.
خب چرا از واژگان نازل استفاده میکنی؟
به قول آقای مرتضی امیریاسفندقه، عصمت واژگانی مهم است.
آن کسی که زیر دست و پا رفت، آن روضه درست است، ولی او امام حسین (ع) است.
با چه زبانی همین مسأله را بیان میکنید؟
میدانید او امام است، حجت خدا است، پس به کار بردن برخی واژهها صحیح نیست!
امامشناسی همه ما خیلی کم است، دلایل آن مختلف است، دلیل ابتدایی آن عدم مطالعه است.
بعد، تقوا و حال درونی ماست
* از آن طرف هم غلو نقطه مقابل این است؟
غلو مثلاً در مدح امیرالمومنین این است که بگویند خداست.
ولی به نظرم این مسایل افراط و تفریط است.
از آن طرف هم میرسند به اینکه ما روضه نگوییم، برای چه؟
ما از شخصیت امام حسین (ع) میگوییم.
مشکل همین است که امامشناسی همه ما خیلی کم است.
دلایل آن مختلف است.
دلیل ابتدایی آن عدم مطالعه است، بعد، تقوا و حال درونی ماست.
قطعاً اگر به اندیشه و معرفت امام نزدیک شویم، شخصیت ما تغییر میکند.
شعر هم آئینه شخصیت شاعر است.
همه اشعار آئینه شخصیت شاعراشان هستند.
اگر شاعر خیلی قهوهخانهای به امامش نگاه کند، شعر او هم قهوهخانهای است.
ولی اگر واقعاً در درون خودش در حد وُسعش کار کند و آن معرفت و حال و حکمت درونی را داشته باشد، قطعاً طور دیگری میپردازد.
ولی این ضعف معرفت امام و اهلبیت را همه داریم و مدام بیشتر میشود.
چون باز هیات میرویم و باز یک امام حسینِ دمدستی در بعضی هیاتها ساخته و پرداخته میشود.
امام شناسی اینگونه نیست!
همانجا که حضرت به گودال قتلگاه رفت، عرش به لرزه درآمد.
شاعر میگوید: «اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد» شعرای قدیم ما این را گفتند.
چون عالم و عامل بودند و اهل تقوا و زهد؛ اگر حال درونی خودمان درست نباشد و با اماممان تنظیم نباشیم، شعر ما فخیم و موزون نمیشود.
* چه مقاطعی معمولاً مطالعه میکنید؟
همان اوایل در دوران دبیرستان که شروع به شعر گفتن کردم، یک دهه محرم لهوف خواندم و الان هم یکسری کتابهای جدیدتر آمده که گزیده برخی مقاتل است یا کتابهایی که کمک کننده هستند مانند «دانشنامه امام حسین (ع)» یا «فتح خون» شهید آوینی که کتاب خوبی است.
* در اشعاری که میسرایید به فضا و مداح چقدر توجه دارید؟
نوحهسرا وقتی دارد سرودهای مینویسد، هم به موسیقی، هم شعرش و هم اینکه برای چه شبی آن را میسراید، توجه میکند.
مثلا شب حضرت رقیه (س) یک موسیقی دیگری میخواهد، شب حضرت عباس (ع) موسیقی دیگری.
اینها باهم متفاوت است.
این، دخترانه و عاطفی است، آن دیگری حماسی و باابهت.
بله اینکه برای چه مداحی هم مینویسد، مهم است.
آن مداح در چه فضا و اتمسفری میخواند، مهم است.
من وقتی تصنیف روضه امشب آقای بنیفاطمه برای حضرت علیاصغر (ع) را میگویم، حواسم هست که مداح از کجای جلسه میخواهد شروع به خواندن آن کند؟
آدمها و فضای جلسه او را هم میشناسم.
بخواهم برای آقای مطیعی بگویم، قطعاً چیز دیگری میگویم.
این به آن معنا نیست که شاعر باید حالش این باشد که ببیند مداح چه میگوید.
هر چه گفت بگوید چشم!
نه، شاعر مولف است و قطعاً حرف خودش را میزند، اما یک ارتباط رفاقتی اگر بین شاعر و مداح نباشد، آن اتفاق ویژه نمیتواند شکل بگیرد.
شب پنجم، شب حضرت عبدالله بن حسن برای من خیلی سخت است؛ چون روضه گودال و قتلگاه بیان میشود
* امسال چه شبی شعر گفتن برای شما سخت و سنگین بود؟
من همیشه شروع کارهایم برای محرم بوده و اغلب در این ماه حال دیگری دارم، اما هم با روضه، هم با حرم، هم با حضرت رقیه (ص) حالم دگرگون است.
شب پنجم، شب حضرت عبدالله بن حسن برای من خیلی سخت است؛ چون روضه گودال و قتلگاه بیان میشود.
* یکی از نگرانیهای شعرا این است که مداحان شعرشان را غلط بخوانند.
پیش آمده شعر شما را غلط بخوانند و شما ناراحت شوید؟
خیلی شده غلط بخوانند، ولی ناراحت نشدم.
چون یا شعر دیر رسیده یا حال مداح به گونهای شده که آن را درک میکنم.
یک اتفاق دیگری در جلسه افتاده که صوت خراب شده یا ...
که موجب شده شعر غلط خوانده شود.
اینها را درک میکنم و هیچ وقت ناراحت نمیشوم.
اما گاهی شده دلم بسوزد که اگر آن چیزی که در ذهن من بود، خوانده میشد ممکن بود اتفاق دیگری بیفتد.
اما هیچ وقت ناراحت نشدم.
* «شاعر اهل بیت (ع)» عبارتی است که بار مسئولیت شاعر را زیاد میکند.
ماندن در این مسیر چه الزاماتی نیاز دارد که شاعر از مسیر خودش خارج نشود و همچنان در این مسیر بماند؟
اهلبیت (ع) و امام حسین (ع) چیزی بدهند پس نمیگیرند، مگر اینکه آن را پس بدهیم.
اینکه میگویند خاندان کَرَماند، در هر کسوتی اعم از شاعر یا هر کس دیگری، در جاهای مختلف با پوست و گوشت و استخوان حس میکنیم.
اینکه همینطور بمانیم، واقعاً یک خوفی دارد که نکند آن را از دست بدهیم.
این خوف نباید باعث ناامیدی شود؛ ولی از آن طرف هم نباید آن نگاه باشد که ما هر کاری بکنیم، بالاخره امام حسین (ع) دست ما را میگیرد.
یک جاهایی نهیب میزنم به خودم و میگویم اگر حواست نباشد، ممکن است توفیق خدمت و نوکری نداشته باشی.
ممکن است خطایی هم بکنم، اما باز کرم اهلبیت (ع) کم نشده، ولی اینکه مدام بخواهم با این نگاه جلو بروم قطعاً آن را از دست میدهم.
* بعضی شاعران برای سرودن اشعار دهه اول، نیازمند فضا و اتمسفر خاصی هستند.
شما هم فضای خاصی دارید یا برای شعر گفتن، جای خاصی میروید و آدابی دارید؟
خلوت کردن خیلی به سرودن شعر کمک میکند.
حتی سالهای قبل ۵ ـ ۶ نفره یک هفته جایی میرفتیم.
این خلوت خیلی مهم است.
اینکه من میگویم، دیگری میگوید، بعد برای هم میخوانیم، شعر را بارور میکند.
گاهی سفر میرفتیم و اشعار دهه محرم بسته میشد.
خلوت و فضا مهم است.
اگر من حال و هوای محرم را نداشته باشم، نمیتوانم شعر بگویم و قطعا آن سروده مصنوعی میشود.
اغلب کارهایی که مورد استقبال قرار گرفته و در جلسه باعث شده مردم خیلی گریه کنند و با آن سینه بزنند، حال شاعرش هنگام سرودن خوب بوده است.
شعر آئینه روحیات و درون شاعر است.
اینکه من بخواهم در موضوعی چون «تمدن سازی» شعر بگویم، لوث میشود، اما اینکه با شعرم تمدنسازی کنم ماندگاری دارد
* آقا در صحبتهایشان به تمدنسازی اشاره میکنند و از اهالی فرهنگ و هنر هم میخواهند به این موضوع توجه کنند.
چقدر در کارهایی که میکنید و مسیری که میروید به تمدنسازی فکر میکنید؟
من یک حرفی قبلاً گفتم و آن را تکمیلتر میکنیم.
شعر آئینه روحیات و درون شاعر است.
اینکه من بخواهم در موضوعی چون «تمدنسازی» شعر بگویم، لوث میشود، اما اینکه با شعرم تمدنسازی کنم، ماندگاری دارد.
اگر شخصیت من انقلابی باشد، قطعاً شعر من انقلابی است. روحیه و مطالعه و تلاش من اگر به این سمت باشد، بلاشک خود به خود شعری که میگویم رنگ و بویی از آن فضا دارد.
اگر آن را روی میز بگذارم و بگویم تمدنسازی آن کجاست، شاید چیزی از آن واژه در شعرم نبینید، ولی همان بیت تمدنساز میشود؛ چون اندیشهای که در آن جاری است به آن سمت رفته است.
فاطمیه برای حاجقاسم سلیمانی شعری گفتم که حاج محمود کریمی در بیت رهبری در محضر رهبر انقلاب خواند.
همان روزهای اولی بود که آقا «مکتب سلیمانی» را مطرح کرده بودند؛ ولی من واژه مکتب سلیمانی را استفاده نکردم چون یک اندیشه است پس باید از اندیشهاش در مفهوم اشعار بهره ببرم.
یا مثلا رهبر انقلاب از «آتش به اختیار» استفاده کردند.
یک عده راه افتادند جشنواره «آتش به اختیار» برگزار کردند، اما آتش به اختیار یعنی شعری که تو میگویی، لازم نیست راجع به آن حرف بزنی.
نباید راجع به مکتب سلیمانی حرف بزنیم، باید بگوییم مکتب سلیمانی کیست و چیست؟
مثلاً:
چو کوه پیش روی فتنهها مقاوم باش
از این به بعد برادر، تو حاج قاسم باش
از این به بعد به میدان رزم بخت تو چیست؟
بگو برادر من!
انتقام سخت تو چیست؟
این یعنی مکتب سلیمانی.
به درون خودت مراجعه کن و خودت را پیدا کن، ولی اگر میخواستم سفارشی بگویم قطعاً یک چیز سبک و آبکی در میآمد.
باز تاکید میکنم که ما اگر میخواهیم شعرمان، درست باشد، باید شاعر را پرورش دهیم.
شعر آن چیزی است که از وجود شاعر درمیآید.
شما اگر آن پرورشِ درست شاعر را نداشته باشید، به شعر خوب معاصر هم نمیرسید.
* درباره مطالعات غیرشعری شاعر هم بگویید.
خیلیها میگویند شاعر باید رمان بخواند.
من خودم را در برابر بزرگان شاعر نمیدانم، ولی اگر کسی واقعاً شاعر باشد و در درونش طبع و روحیه شاعرانه داشته باشد خود به خود به این سمت کشیده میشود که رمان و داستان و هر چیز قصهداری بخواند.
هرچند یکسری مطالعات برای ما وظیفه است.
مثلاً باید مقتل بخوانیم، دعا بخوانیم تا مضامین مناجاتی را بفهمیم.
شاعری که اهل قصه و داستان باشد شاعر مضمونپرداز و داستانگو میشود و زبان صمیمی هم خواهد داشت
شاعر باید اهل کتاب و فیلم دیدن باشد؛ البته فیلمهای خوب، چون در راستای کار اوست.
باید از کشف مضمونها و جلو رفتن داستان برداشتهایی داشته باشد.
شاعری که اهل قصه و داستان باشد، شاعر مضمونپرداز و داستانگو میشود و زبان صمیمی هم خواهد داشت.
* این روزها مداحان دست به یک کار ابداعی زدهاند.
میروند در محلات یا در کوچهها و مقابل خانه شهدا مداحی میکنند.
در این زمینه هم به شما سفارش شعر دادند؟
نه این ابتکار حاج محمود آقا بود و خیلی اتفاق بزرگی است و البته بسیار سخت؛ ولی این کار برکتی دارد.
سفارشی برای این فضا نداشتیم.
اغلب کارهای قدیمی خوانده میشود که مردم بلد هستند.
* مجموعه شعر دارید؟
یک مجموعه جمع کردهام که هنوز چاپ نشده است.
* محوریت کتاب چیست؟
اشعار مذهبی، هم مدح و منقبت اهلبیت (ع) است و هم شعر انقلابی است.
شعرهای آزاد عاشقانه هم زیاد دارم منتها قصدی برای چاپ آنها ندارم.
در ادامه دو سروده این شاعر که توسط مداحان اجرا شده منتشر میشود:
انتهای پیام/