روضه روز هشتم محرم؛ شهادت جانسوز حضرت علی اصغر(ع)
شهادت باب الحوائج، آقا علی اصغر(ع) سخت ترین لحظه برای امام حسین(ع) در صحرای کربلا بود و در اکثر هیئات حسینی در روز هشتم محرم عاشقان اهل بیت(ع) دست به دامان این سرباز شش ماهه سیدالشهدا(ع) زده و عرض ارادت میکنند.

ایسنا/آذربایجان شرقی شهادت باب الحوائج، آقا علی اصغر(ع) سخت ترین لحظه برای امام حسین(ع) در صحرای کربلا بود و در اکثر هیئات حسینی در روز هشتم محرم عاشقان اهل بیت(ع) دست به دامان این سرباز شش ماهه سیدالشهدا(ع) زده و عرض ارادت میکنند.
حضرت علی اصغر (ع) یکی از فرزندان حضرت امام حسین (ع) است که تنها شش ماه در این دنیا زندگی نمودند.
ایشان در مدینه به دنیا آمدند و مادرشان رباب دختر امرء القیس بن عدی از قبیله کلاب بوده است.
نحوه شهادت جانسوز سرباز شش ماهه امام حسین(ع):
چون حضرت امام حسین (ع) قتلگاه جوانان و یارانش را نگریست، برای جنگ با دشمن با نفس نفیس خود عزیمت فرمود و ندا در داد: «آیا مدافعی هست که از حرم رسول اللَّه(ص) دفاع کند؟
آیا خداشناسی هست که در حقّ ما هراس خدا را در پیش گیرد؟
آیا فریادرسی هست که به امید رحمت خدا به فریاد ما برسد؟
آیا یاوری هست که به امید آنچه در نزد خداست ما را یاری رساند؟» در این وقت ناله زنان بلند شد و امام به باب خیمه آمد و فرمود: خواهرم زینب، بچه کوچک مرا بیاور تا با وی وداع کنم، امام او را گرفت تا ببوسد، حرملة بن کاهل تیری انداخت که آن گلوگاه کودک را سوراخ کرد، امام به زینب فرمود: او را بگیر.» بعد خون صغیر را با دو کف دست بگرفت تا پر شدند و آن خون را به سوی آسمان پاشید و فرمود: «چه آسان است آنچه در محضر خدا بر من وارد می آید.»
حضرت امام باقر (ع) می فرمایند: از آن خون قطره ای به زمین فرود نیامد.
از طرق دیگر روایت شده که آن به عقل نزدیکتر است، چون که زمان و موقعیت تودیع با کودک نبود زیرا امام به حرب و جنگ اشتغال داشت و همانا زینب (س) کودک را نزد امام (ع) آورد و گفت: این طفل تو سه روز است که آب نیاشامیده، برایش آبی طلب کن.
امام (ع) کودک را بر روی دست گرفت و فرمودند: «یا قوم قد قتلتم شیعتی و أهل بیتی و قد بقی هذا الطفل یتلظّی عطشا، فاسقوه شربة من الماء: ای قوم، شیعیان و اهل بیت مرا کشتید و فقط این طفل باقی مانده که از عطش به خود می پیچد، او را با شربتی از آب سیراب کنید.»
در بین سخنان امام مردی از دشمن تیری انداخت که کودک را گلو برید و امام آنان را نفرینی کرد آن گونه که به دست مختار و دیگران گرفتار آمدند.»
اشعار شاعر آئینی تبریز، مرحوم عابد تبریزی در زبان حال حضرت رباب(س) خطاب به حضرت علی(ع)
یوزون سولموش قزل گل تک سوسوزلوقدان علی اصغر
اورک سوزیندن اود دوتموش لب عطشان علی اصغر
گوزوم بو حالی گوردوقجا آخار دامانینه اشکی
اولوبدور بارش چشمیم بهاری ابرینون رشکی
امیدیم اولدی حرمان پاره لندی تا عمون مشکی
یقین ایتدیم که لب تشنه ویررسن جان علی اصغر
سواد دود آهیم تیره پوش ایلر بو آفاقی
ایچر قان، سو کیمی بولّم وصال دوست مشتاقی
بلی بزم وفاده باده قاندور درد و غم ساقی
بیله بیر مسته لایق محفل جانان علی اصغر
ریاضت آشنا مشتاقینه امر مقدّردی
مرید عشق اولان فرق ایلمز اکبردی اصغردی
بو یولدا سهلیدور عشّاقه هر نه میل دلبردی
شهادتدور سنه قسمت منه هجران علی اصغر
نه رخسارونده کی لطف و طراوت واردی بیر گلده
نه وار منده اولان شور و نوا شوریده بلبلده
صفا قالماز اوغول سولسا یوزون سوری و سنبلده
یانار لاله، اولار غنچه اورکدن قان علی اصغر
ازلدن رشته ی عشق و محبّت اولدی پابندون
او شور عشقیدن نی تک نوایه گلدی هر بندون
قالار جاوید عطشان لعلیده آثار لبخندون
نجه داغ غمون وار دلده جاویدان علی اصغر
مدار کونیده تا سیر ایدوب گردونه ی دوران
سنون تک شیرخواره گورمیوب گهواره ی امکان
غذا لخت جگر، دایه غم و اندوه، سو القان
نوازشگر سه شعبه زهرلی پیکان علی اصغر
دیمم سالموش عطش سوزی شرار غم دل و جانه
سراپا پیکرون دونموش عطشدن نار سوزانه
یتر بیر نحویله بو مسئله آخِرده پایانه
ولی یوخدور غم هجره داخی پایان علی اصغر
فغانیم اوج ایدر هجران غمینده انجم و ماهه
لوای غم ساچار آهیم فراز سبز خرگاهه
آنان حالین بولر باخدوقجا گوز شمع شبانگاهه
که نه نوعی یانار بی ناله و افغان علی اصغر
عزیز فاطمه نه چکدی بو قوم اراذلدن
دگل بیر غم که هرگز آیریلا بیر لحظه بو دلدن
دیمم اولما رها حلّال مشکل اوغلی مشکلدن
شهادتله اولار هر مشکلی آسان علی اصغر
نه اهل دیر سویر قصد سیاحتله بیابانی
که ایلر جذبه ی یاریله سیر باغ و بستانی
بو شوقیله هوای دشت ایدوب «مقصود» و «حقّانی»
که «عابد» ورد ایده اسمون سنون هر آن علی اصغر
منبع: لهوف
انتهای پیام