خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 27 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

«عنکبوت دل رحم»؛ داستان‌هایی آموزنده برای نوجوانان

باشگاه خبرنگاران | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 23 مرداد 1399 - 06:13
کتاب «عنکبوت دل رحم و چند داستانک دیگر» شامل مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه آموزنده به قلم سید سعید شفیعی، برای کودکان و نوجوانان گروه سنی (ج) و (د) است.
عنكبوت،تارهايش،كتاب،مگس،دل،رحم،آزاد،داستانك،لرزيدن،خواهش

معرفی کتاب؛
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،کتاب «عنکبوت دل رحم و چند داستانک دیگر» شامل مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه آموزنده به قلم سید سعید شفیعی، برای کودکان و نوجوانان گروه سنی (ج) و (د) است.
این کتاب از سوی نشر کتابداران راهی بازار کتاب شده است.
در بخشی از کتاب «عنکبوت دل‌رحم و چند داستانک دیگر» می‌خوانیم:
وقتی تار‌ها شروع به لرزیدن کردند، عنکبوت از خواب بیدار شد.
چشم‌هایش را مالوند و متوجه شد مگسی توی تارهایش گیر کرده است.
عنکبوت به سمت مگس رفت.
مگس که فکر می‌کرد لحظات آخر عمرش سر رسیده، به عنکبوت گفت: «خواهش می‌کنم منو نخور...
خواهش می‌کنم بزار برم» طبق معمول عنکبوت دلش به رحم آمد و جواب داد: «خیلی خب باشه» و بعد کمک کرد تا مگس از بند تار‌ها آزاد شود و فرار کند و بهش گفت: «دیگه اینورا پیدات نشه...
شاید دیگه دل رحمی نکنم» مگس در حالی که تشکر می‌کرد به سرعت از آن جا دور شد.
عنکبوت سر جایش برگشت و دوباره به خواب فرو رفت.
عنکبوت‌های دیگر از رفتار دل رحمانه او با حشرات خسته شده بودند و به او می‌گفتند: «تو آبروی همه عنکبوت‌ها رو برده‌ای...
آخه کدوم عنکبوت احمقی مثل تو شکارش رو رها می‌کنه؟
تو چطور عنکبوتی هستی؟
مگه عنکبوت اینقدر دل‌رحم میشه؟»
عنکبوت جوابی نداشت که بدهد.
نه برای عنکبوت‌های دیگر نه برای قار و قور‌های شکمش.
خودش هم نمی‌دانست چرا وقتی حشره‌ای داخل تارهایش گرفتار می‌شود، او را آزاد می‌کند.
نمی‌دانست چرا دلش می‌سوخت وقتی می‌دید حشره‌ای در تارهایش دست و پا میزند.
اما روزی طاقت عنکبوت تمام شد.
حسابی گرسنه شده بود و با خودش گفت این بار دیگر رحم دل بودنش را کنار می‌گذارد و اولین حشره‌ای که به تارهایش بچسبد را یک لقمه چپ می‌کند.
در همین فکر‌ها بود که ناگهان دید تار‌ها شروع به لرزیدن کردند.
عنکبوت گفت این هم غذای امروز و به سمت طعمه رفت.
وقتی رسید دید که پروانه زیبایی به تارهایش چسبیده و در حال تلاش است تا خودش را آزاد کند.
انتهای پیام/