نقش اعمال انسانی در تأخیر یا تعجیل اجل
فرمایش امام جواد(ع) درباره تأثیر اعمال در تسریع و تأخیر آجال نگرشی دیگر در باب اجل را فراروی اندیشه ورزان قرار میدهد که نشان از نقش بالای اعمال انسانی در تأخیر یا تعجیل در زمان اجل دارد.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه - جواد عبدل زاده: باز شدن باب آخرت بر روی آدمیان و از بین رفتن فاصله بین انسان خاکی محدودالعمر با بهشت یا جهنم دائمی وعده داده شده، بنا بر مشیت و خواست خدای تبارک و تعالی، بوسیله مخلوقی به نام مرگ انجام و روح و جسم که سالها با همدیگر در الفت و نزدیکی کامل به سرمی بردند، از یکدیگر جدامی شوند.
خدای خالق موت و حیات، قبض ارواح در هنگام درک مرگ را مختص به دستور خود دانسته و این سرنوشت را برای همگان لازم میشمارد که" کل نفس ذائقه الموت".
سرنوشتی غیرقابل فرار و غیرقابل پنهان شدن در برجها و دژهای مستحکم خودساخته.
به فرمایش مولای متقیان، مرگ از سایه به انسان همراهتر است و مهر آن بر ناصیه انسانها زده شده و فرار از آن ناممکن میباشد.
در هنگام فرارسیدن موعد مرگ از اصطلاحی در مفاهیم دینی استفاده میشود به نام اجل.
اجل در لغت به معنی مدت معین و آخر مدت است که در این موضوع مورد بحث، به معنی مدت حیات انسانی معنی خواهد شد.
اجل مسمی از جمله مفاهیم ژرف قرآنی است که نشان از اجل حتمی و محتوم دارد، که در آن مرگ انسان به معنی به پایان رسیدن مدت عمر، رخ خواهد داد.
در کنار این اجل حتمی، اجل مشروط و موقوفی نیز وجود دارد.
به فرموده امام صادق (ع) ذیل آیه ۲ سوره انعام، اجل موقوف (نامعین) و اجل محتوم (حتمی) دو اجلی هستند که پایان عمر انسان را مشخص مینمایند و هردوی این دو اجل، به فرمان خدای تبارک و تعالی فرامی رسند و یکی قابل تغییر و دیگری غیر قابل تغییر و گریز است.
حال این اجل غیرمسمی یا همان موقوف امکان تلاش انسانی برای به تأخیر افتادن را دارد و از سوی دیگر شاید به دلیل برخی اعمال انسانی دچار تسریع نیز گردد.
با عنایت به اینکه مرگ پایان زندگی نبوده و بعد از گشوده شدن باب آخرت توسط مرگ انسان معادباور، ملزم به پاسخگویی به کردار و رفتار خویش در دنیای موقت میباشد، و جزا و پاداش در آخرت انتظار آدمی را می کشند، پس به نظر چنین میرسد که انسان در تلاش خواهد بود اجل موقوف خویش را به تأخیر اندازد تا بلکه بتواند گذشته و خطاهای خویش را جبران و بر اعمال نیک خود برای افزایش امتیاز در آخرت، تلاش نماید و فقط و فقط انسان به شخصه میداند که در مقابل خدا، چگونه بندهای بوده، موضوعی که در آخرت آشکار تر خواهد شد و" علمت نفس ماقدمت و اخرت"تحقق خواهد یافت.
این باب آخرت و مخلوق الهی (مرگ) برای آزمایش انسانهاست و تأخیر آن باعث ایجاد فرصت یادکرد خدای بی همتا و تحقق توبه و بندگی افزونتر را ممکن خواهد نمود، البته به شرط عدم غفلت و عدم فریب خوردن مجدد از شیطان.
در روایتی از امام محمدتقی حضرت جواد الائمه (ع) که در کتب حدیثی از پیامبر خاتم (ص) و امیرالمومنین (ع) نیز به همین مضمون روایاتی وجود دارد، چنین آمده است که: "موت الانسان بالذنوب، اکثر من موتو بالاجل وحیاته بالبر اکثر من حیاته بالعمر." فرارسیدن مرگ انسانها به جهت معصیت و گناه بیشتر از مرگ با فرارسیدن اجل است.
همچنین حیات و زندگی بوسیله نیکی و احسان به دیگری، بیشتر از حیات با عمر است.
فرمایش امام جواد (ع) نگرشی دیگر در باب اجل به معنی مدت معین پایان یافتن عمر انسانی را فراروی اندیشه ورزان قرار میدهد که نشان از نقش بالای اعمال انسانی در تأخیر یا تعجیل در زمان اجل و فرارسیدن مرگ انسانی دارد.
درست است که مرگ مخلوق الهی و شامل همه مخلوقات و توفی یکی از افعال الهی برشمرده میشود لیکن توجه به این موضوع که به سنت و قانون الهی، انسان خود میتواند این اجل موقوف را به تسریع یا تأخیر دچار نماید، میتواند نوع زندگی و حیات بشری را تحت تأثیر خود قرار داده و برنامه ریزی زندگی را معنایی نو ببخشد.
انسان باید بداند که برخی اعمالش که جزو اعمال ناپسند و خطاهای بشری حساب میشود، میتواند باعث تعجیل و تسریع اجلش گردد.
به عنوان نمونه در روایات از گناهان زیر به عنوان عواملی نامبرده شده است که رسیدن اجل معلق یا غیرمسمی را بر انسان تسریع مینماید: قطع رحم-زنا-آرزوهای طولانی و خیالی-آزردن والدین-ترک نیکی و خیر و احسان.
طبعاً خلاف این موارد نیز میتواند با توجه به تصریح روایات، مایه عدم کاهش عمر و حتی افزایش نعمتهای الهی و عمر انسانی گردد.
نمونه دیگر روایاتی هستند که ائمه معصومین (ع) به خدا پناه میبرند از ذنوبی که باعث تعجیل در فنا میشود و اجلها را نزدیک میسازد و خانهها را ویرانه مینماید.
این استعاذه از طرف بندگان عاصی و پرخطا نیست، بلکه از طرف منتجبین الهی میباشد که به علم الهی از اثرات جانبی گناهان بر جامعه و تقدیرات الهی و مقدرات انسانها کاملاً آگاهند.
پس عمر انسان به اجل مسمی محتوم شده و درب آخرت به روی آدمی به درک مرگ گشوده خواهد شد.
اما آنچه در این میان شایان توجه است اینکه انسان میتواند با ترک برخی افعال زشت و گناهان، از تسریع در اجل خویش خودداری نموده و حتماً با انجام برخی اعمال نیک باعث افزایش مدت عمر خویش گردد.
این اصل لزوم برنامه ریزی و دقت عمل آدمی برای قراردادن کل برنامهها در مسیر عبودیت را بیشتر یادآور میشود.
این معرفت عظیم میتواند باعث تحرکی گسترده در افعال گردد.
دوری از قطع رحم و اختلافات خانوادگی که اکثراً ناشی از خودبرتربینیها و چشم و هم چشمی و سخن چینیهاست، قدم آغازین حرکت است.
صله ارحام به سادهترین شیوه و بدون تشریفاتهای مرسوم با رعایت تمام جوانب اخلاقی و اجتماعی، علاوه بر اینکه باعث دور نگه داشتن انسان از مصائب قطع رحم میشود، بلکه عاملی است در جهت باخبر بودن اقوام از اوضاع و احوال یکدیگر و همیاری در رفع مشکلات و ایجاد آرامش روحی و روانی برای یک زندگی شایسته و به دور از فشارها و استرسها، که پشت گرمی جمع بودن و همیار بودن خانواده را همراه خواهد داشت.
خطا و گناه عظیم زنا که بحران بی عفتی در جامعه را به عنوان مقدمه برای خود می بیند و عدم کنترل هواهای نفسانی بشر، عاملی برای رواج آن است.
قرآن برای این گناه عظیم ضمن تعیین مجازاتهای شدید و پیشگیریهایی اعم از کنترل نگاه و یا استفاده از طریق شرعی ازدواج، را در نظر گرفته، لیکن همین گناه عظیم فارغ از اثرات وضعی شدید مثل برهم خوردن نسلها، کم شدن باروری جامعه، کاهش میل به ازدواج، گسترش بی عفتی طبق روایات باعث افزایش مرگهای ناگهانی و بیماریهای جدید میشود که ایدز به عنوان یکی از اصلی ترین و شایعترین بیماریهای ناشی از این گناه عظیم در دنیای امروز مطرح است.
بی شک رعایت تقوای جنسی و سبک زندگی مطلوب و مشروع، جامعه را از این آفت خانمان سوز و پرخطر نجات داده و سلامت روحی و روانی بر جامعه را حکمفرما خواهد نمود.
ای کاش دستور اسلام در باب انکاح (به ازدواج درآوردن جوانان) مورد عنایت بیشتر خانوادهها و خیرین جامعه قرار میگرفت.
یکی از سرمایههای بزرگ زندگی انسانی پدر و مادر هستند که قرآن بارها و بارها در باب انسان و نیکی به آنها و جایگاه و مقام و منزلتشان در آیات متعدد تاکید نموده و از احسان به والدین به عنوان اصلیترین وظیفه اجتماعی انسان از آن نامبرده.
بیان حقوق والدین در روایات و احسان و نیکی به آنها در سیره اهل بیت (ع) خود از بزرگترین کلیدهای برنامه ریزی برای زندگی اجتماعی میباشد.
حال احسان به این دو موجود نازنین که هر انسانی وجود خویش را مدیون و مرهون آن دو و تلاشها و زحماتشان است، میتواند عمر انسانی را افزایش داده و عمر خدمتگزاری به ایشان را طولانیتر نماید.
لیکن آزار و اذیت این دو بزرگوار نیز نتیجه عکس داشته و باعث کاهش عمر و تسریع در رسیدن اجل میگردد.
اضافه کنیم به همه این موارد، احسان و خیرات مالی و نیکیهایی که با تسری آنها در جامعه روز به روز برکت بر جامعه افزونتر شده و عدالت و مساوات نقش بارزتری پیدا میکند.
فقرا درد فقر را کمتر احساس کرده و ثروتمندان خود را از جامعه و نیازهای آن جدا نمیپندارند.
سعادت جامعه و اعضای آن به یکدیگر گره خورده و فشارهای اقتصادی عاملی برای سیل ویرانگر فشارهای روانی و روحی به جامعه میگردد.
بیماران، نیازمندان، بیکاران همه و همه به پشت گرمی حمایتهای مالی بی منت ثروتمندان، امید به زندگی شأن افزایش یافته و برکت به عمرها ملحق میگردد.
بی شک ترک احسان و خیرات چیزی نیست جز خسران دنیوی و افزایش رؤیت صحنههای زشت فقر در جامعه و اثرات آن که تا دم در خانهها و حتی داخل آنها را نیز تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.
افزایش جرایم، دزدی، زورگیری، خفت گیری و امثالهم شکل گرفته و نعمت در دست دارندگان به زهر چشم حسرت اکثریت جامعه، خاصیتهای توان افزایی خود را از دست داده و دیگر مسرت و شادی را به بار نخواهد آورد.
چارهای نیست غیر از همزیستی مسالمت آمیز و محبت افزون بین اعضای جامعه با عنایت به احسان، خیرات، نیکی و دست گیری های مالی از یکدیگر بدون منت و بدون آبروریزی در اوج پنهانی.
اگر چنین روحیه ای در جامعه حاکم نگردد و یا اینکه کم رنگ باشد، عمرها کاهش یافته و مرگ و میر جامعه را فراگرفته و آینده جامعه با خطرات شدیدی مواجه میگردد.
تدبری دوباره در روایت امام جواد (ع) لازم است.
حضرت به صراحت میفرمایند که عمرها افزون است و بسیاری از کوتاه شدن عمرها، ناشی از افعال آدمیان است که با خطاها و معاصی خود باعث فرارسیدن اجل شده و مرگ را درک میکنند.
درکی که به نوعی ناگهانی و شاید نابهنگام بوده و قبل از فرارسیدن اجل حتمی، رخ داده است.
طول عمر آنگاه باعث خوشبختی و خرسندی است که مایه تقرب به الله تبارک و تعالی گردد، لیکن کمی عمر نیز فرصت توبه از خطاها و رجعت به استغفار را کاهش داده و در مرگهای ناگهانی، کمترین مجال به آدمی برای ذکر بازگشت به جمع مستغفرین را نیز از انسان صلب مینماید.
برای رهایی از اجل معلق بهتر است از گناهان دوری جسته و افعالی که به صراحت مایه تسریع در اجلها و نابود شدن اشخاص و جامعه ذکر شده است، خودداری گردد.