خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 30 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

«مناطق قبایلی» برگ برنده پاکستان در مذاکرات صلح

فارس | بین‌الملل، بین‌الملل | دوشنبه، 13 اسفند 1397 - 11:46
مناطق قبایلی پاکستان ظرفیت‌های زیادی دارد و به دلیل پوشش گیاهی و صعب العبور بودن، عملیات هوایی و گسترده در آن بسیار مشکل است. با اینکه پیش بینی مذاکرات صلح افغانستان بسیار پیچیده است اما به طور قطع اتفاقاتی که در مناطق قبایلی می‌افتد روی این روند تأثیر مستقیم دارد.
پاكستان،طالبان،وزيرستان،افغانستان،قبايلي،ازبك،ملا،جنوبي،مناط ...

مناطق قبایلی پاکستان ظرفیت‌های زیادی دارد و به دلیل پوشش گیاهی و صعب العبور بودن، عملیات هوایی و گسترده در آن بسیار مشکل است.
با اینکه پیش بینی مذاکرات صلح افغانستان بسیار پیچیده است اما به طور قطع اتفاقاتی که در مناطق قبایلی می‌افتد روی این روند تأثیر مستقیم دارد.
«سید سباس عسکری نقوی» کارشناس مسائل پاکستان در تحلیلی به بررسی نقش و جایگاه مناطق قبایلی پاکستان در مذاکرات صلح افغانستان پرداخت.
در این تحلیل که بخش نخست آن با عنوان «مناطق قبایلی» برگ برنده پاکستان در مذاکرات صلح - بخش اول آمده است: با اینکه شبه‌نظامیان ترکستان شرقی یا همان ایغورها نیز در وزیرستان شمالی فعال هستند اما ازبک‌ها قدرتمندترین گروه تروریستی آسیای مرکزی در وزیرستان شمالی می‌باشد.
به عقیده برخی کارشناسان؛ شبه‌نظامیان آسیای مرکزی به لحاظ عقیدتی سخت‌گیرتر از طالبان هستند و از نظر قوای بدنی قویتر از طالبان و به لحاظ جثه، قوی هیکل‌تر از سایر شبه نظامیان می‌باشند.
از عملیات تروریستی در پایگاه نیروی هوایی مهران، اسکله نیروی دریایی کراچی تا حادثه مدرسه پیشاور همه جار رد پای جنگجویان ازبک دیده می‌شود.
** گروه حرکت اسلامی ازبکستان
شبه‌نظامیان ازبک با تشکیل گروه حرکت اسلامی ازبکستان در سال 1989 فعالیت خود را آغاز کردند و طاهریولداشوف و جمعه نمنگانی سرپرستی شبه‌نظامیان ازبک را به عهده گرفتند.
در سال 1990 حرکت اسلامی ازبکستان روابط نزدیکی با تجار منطقه برقرار کرد و گروهی به نام ادولت به معنای عدالت نیز تشکیل دادند.
در سال 1991 جنگجویان ازبک در اولین عملیات خود مرکز کمونیستی دولت ازبکستان را تصرف کردند.
دولت ازبکستان با ممنوعیت فعالیت حرکت اسلامی ازبکستان به تعقیب این شبه نظامیان پرداخت و از آن پس جنگجویان ازبک به افغانستان و تاجیکستان گریختند.
در سال 1998حرکت اسلامی ازبکستان علیه دولت قرقیزستان و ازبکستان اعلام جهاد کرد.
طاهر یولداشوف و نمنگانی عنوان کردند خواهان تشکیل حکومت اسلامی در قرقیزستان و ازبکستان هستند و همین نظریه تشکیل حکومت اسلامی بود که آنها را با طالبان افغانستان پیوند داد.
حرکت اسلامی ازبکستان به خاطر تفکرات خود به سرعت توانست با طالبان و القاعده ارتباط برقرار کند.
جنگجویان ازبک در سال 2000 عملیات های تروریستی زیادی در ازبکستان و قرقیزستان انجام دادند که بر اثر آن تعداد زیادی از این شبه‌نظامیان نیز کشته شدند.
طاهر یولداشوف با ملا‌عمر رهبر طالبان افغانستان بیعت کرد و بعد از اینکه جمعه نمنگانی در سال 2001 کشته شد یولداشوف به تنهایی رهبری حرکت اسلامی ازبکستان را به عهده گرفت.
** ورود شبه‌نظامیان ازبک به مناطق قبایلی
بعد از حادثه 11 سپتامبر طاهر یولداشوف منطقه فاتا از مناطق چند‌گانه قبایلی پاکستان را به عنوان مقر جدید خود انتخاب کرد.
بعد از سرازیر شدن شبه‌نظامیان ازبک به مناطق قبایلی پاکستان، ملا‌ نذیر از رهبران طالبان وزیرستان جنوبی که با ارتش پاکستان هم‌پیمان بود طی سال‌های 2007 تا 2008 شبه نظامیان ازبک را از بیشتر مناطق قبایلی بیرون کرد.
ملا نذیر که توسط ارتش پاکستان پشتیبانی می‌شد تعداد زیادی از شبه‌نظامیان ازبک را کشت و بقیه به وزیرستان شمالی گریختند که در حال حاضر نیز در این منطقه مستقر هستند.
در سال 2009 طاهر یولداشوف در حمله پهپادهای آمریکایی کشته شد و ابو عثمان عادل سرپرستی حرکت اسلامی ازبکستان را به عهده گرفت.عادل قدرت شبه نظامیان ازبک را در پاکستان و شمال افغانستان افزایش داد.
** پیوندجنگجویان ازبک و طالبان
ابو عثمان عادل پیوند بین جنگجویان ازبک و طالبان را مستحکم‌تر کرد تا اینکه در آوریل سال 2012 در حمله پهپادهای آمریکایی به میرانشاه مرکز وزیرستان شمالی کشته شد.
بعد از کشته شدن ابوعثمان عادل فردی به نام عثمان‌غازی سرپرستی جنگجویان ازبک را به عهده گرفت.
عثمان غازی به عنوان سومین فرمانده بزرگ حرکت اسلامی ازبکستان سرپرستی این گروه را به عهده دارد.
شبه نظامیان ازبک روابط بسیار خوبی با طالبان پاکستان برقرار کرده‌اند و در حال حاضر در منطقه میر‌علی از توابع وزیرستان‌شمالی مستقر می‌باشند.
جنگجویان ازبک به عملیات‌های تروریستی مشترک با طالبان روی آورده‌اند و در بیشتر عملیات‌های تروریستی بزرگ داخل پاکستان شبه نظامیان طالب و ازبک هر دو دیده می‌شوند.
طالبان وزیرستان شمالی شبه‌نظامیان محلی هستند که به سبب همکاری با ارتش پاکستان توانسته‌اند نفوذ زیادی در این منطقه داشته باشند.
حافظ گل بهادر، رهبر طالبان وزیرستان شمالی در سپتامبر 2006 با دولت پاکستان توافقنامه صلح امضا کرد، با این حال، وی در 26 می 2014 از این معامله دست کشید و از قبایل در وزیرستان شمالی خواست تا خانه‌هایشان را ترک و به مکان‌های امن بروند.
وی همچنین درخواست کرده بود قبایل به جای پناه گرفتن در اردوگاه‌های دولت به افغانستان نقل مکان کنند.
فعالیت گروه وی توسط دولت ممنوع نشد و این گروه ارتباط نزدیکی با تحریک طالبان پاکستان پیدا کرد.
این گروه ارتباط خوبی با شبکه حقانی دارد.
با اینکه طالبان وزیرستان شمالی در برخی موارد با ارتش دچار اختلاف شدند، اما یک گروه شبه‌نظامی قدرتمند هستند و بارها برای جنگیدن با طالبان پاکستان و جلوگیری از نفوذ آنها در مناطق قبایلی با پاکستان همکاری کرده‌اند.
** رد پای سازمان اطلاعات پاکستان
طالبان وزیرستان شمالی همکاری نزدیکی با سازمان اطلاعات پاکستان دارند و نقش مهمی برای تصفیه شبه نظامیان خارجی در این منطقه ایفا می‌کنند و بر خلاف آنچه در رسانه‌ها عنوان می‌شود اختلاف بین ارتش و طالبان وزیرستان شمالی به اندازه‌ای نیست که منجر به قطع همکاری آنها شود.
وزیرستان جنوبی 6500 کیلومتر مربع وسعت دارد که بیشتر آن تحت پوشش حکومت دفتر نمایندگی دولت پاکستان است اما دولت مرکزی پاکستان، کنترل مستقیمی بر حکومت وزیرستان جنوبی ندارد.
مرکز وزیرستان جنوبی وانا است که توسط یک نماینده سیاسی دولت پاکستان، به صورت غیر مستقیم اداره می‌شود.
این نماینده حتماً باید یک فرد از این منطقه یا نهایتا یک فرد وزیرستانی باشد.
این سیستم اداره کردن، میراث شکل حکومتی راج‌های هند بریتانیاست که در زمان سلطه انگلیس برای این منطقه در نظر گرفته شد.
در این منطقه، سه قبیله وزیر، محسود و بورکی ساکن هستند که نمایندگان این قبیله‌ها ضمن توافقاتی که با یکدیگر یا گروه‌های شبه‌نظامی و یا دولت پاکستان انجام می‌دهند وزیرستان جنوبی را اداره می‌کنند.
وزیرستان جنوبی یک منطقه کوهستانی صعب‌العبور است و تروریست‌ها به راحتی می‌توانند در این منطقه مخفی شوند.
عملیات نظامی در این منطقه بسیار مشکل است زیرا حملات هوایی چندان کارساز نیست و نیروهای زمینی نیز زمین‌گیر می‌شوند بنابراین جنگجویان محلی بهتر از هر ارتش مجهزی می‌توانند در وزیرستان جنوبی مانور دهند و با کمترین تعداد بیشترین تلفات را به دشمن وارد کنند.
** محسود و رهبری طالبان پاکستان
محسود سرانجام در فوریه سال 2005 قرارداد صلحی با عنوان «ساراروقا» با دولت وقت پاکستان به امضا رساند و پس از آن نام خود را به‌ عنوان رهبر طالبان پاکستانی مطرح کرد.
بیت‌الله محسود از نظر ایدئولوژیکی، بیشتر تحت تأثیر ملاعمر قرار داشت تا بن‌لادن.
او همانند ملاعمر، برای تأسیس حکومتی اسلامی در افغانستان و پاکستان می‌جنگید.
وی علی‌رغم تحصیلات اندکش، با استفاده از مهارت‌های تاکتیکی توانست در نقش رهبری تأثیر‌گذار، ارتش خصوصی بیست هزار نفری از جنگجویان محلی تشکیل دهد و آن‌ها را به پیروی کامل از خود وا دارد.
به‌ طوریکه وی بزرگ‌ترین آموزشگاه لجستیک عملیات‌های انتحاری در افغانستان و پاکستان را در دست داشته است.
به باور آمریکایی‌ها همه شعبه‌های القاعده و طالبان در وزیرستان و با هدایت بیت‌الله محسود به یکدیگر متصل شده بودند.
نگرانی آمریکایی‌ها از تحرکات محسود به حدی بوده است که واشنگتن پنج میلیون دلار بابت اطلاعاتی که منجر به دستگیری وی شود، پاداش تعیین کرده بود.
سرانجام محسود در (5اوت2009) در حمله یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی به روستای زنگارا، واقع در وزیرستان جنوبی در منزل پدر زن خود به همراه همسر دومش کشته شد.
پس از مرگ بیت‌الله محسود در اوت 2009، تحریک طالبانِ پاکستان، توانایی سازماندهی خود را از دست داد.
با اینکه طالبان پاکستان ضعیف شده بود و به عملیات‌های پراکنده در ایالت خیبر‌پختونخواه اکتفا می‌کرد اما مقر خود را در وزیرستان جنوبی حفظ کرد.
** تولد شاخه‌های ناراضی طالبان پاکستان
مولوی فضل‌الله رهبر جدید طالبان نیز نتوانست نظر قبایل وزیرستان جنوبی و گروه‌های شبه‌نظامی را جلب کند بنابراین گروه‌های متعددی همچون جماعت الاحرار، مهمند ایجنسی و کرم ایجنسی به وجود آمدند که در واقع شاخه‌های ناراضی طالبان پاکستان هستند.
ملا نذیر احمد، متولد 1975 در «برمل» واقع در وزیرستان جنوبی که از قبیله وزیر در جنوب وزیرستان بود، تا هنگام یورش آمریکا به افغانستان در سال 2001، در کنار طالبان افغان حضور فعال در جنگ‌های افغانستان داشت.
سپس نیروهای طالبان پاکستانی را در وزیرستان جنوبی بر ضد واشنگتن سازمان داد و به‌عنوان امیر مجاهدین طالبان در وزیرستان جنوبی و عضو شورای مجاهدین (کمیته مرکزی اتحاد طالبان در پاکستان) انتخاب شد.
ملا نذیر براساس باورهای جهادی سلفی خویش برای کشورهای اسلامی، مرزی قائل نبود بنابراین اعلام کرد تا حاکم‌شدن شریعت اسلامی در تمام کشورهای مسلمان، به جهاد ادامه می‌دهد.
ملا نذیر یکی از فرماندهان نیرومند طالبان در وزیرستان جنوبی بود که سرانجام در حمله پهپادهای آمریکایی کشته شد.
از ملا نذیر به عنوان یک فرمانده معتدل نام برده می‌شد.
او بر سر استراتژی این گروه در مورد جنگ با پاکستان، با طالبان قبیله محسود و فرمانده آنان حکیم الله اختلاف داشت.
ملا‌نذیر همچنان مخالف حضور جنگجویان خارجی به خصوص ازبک ها در وزیرستان بود و در سال 2007 با این گروه به جنگ پرداخت و آنها را از منطقۀ تحت کنترل خود بیرون راند.
ازبک‌ها بارها تلاش کردند وی را بکشند، اما وی در این حملات فقط مجروح شد و زنده ماند.
ملا نذیر حرکت اسلامی ازبکستان را به داشتن رابطه با امریکا متهم می کرد.
ملا نذیر با حکومت پاکستان رابطۀ خوبی داشت و نمی‌خواست با جنگ علیه ارتش، آن را تضعیف نماید، اما او طرفدار سرسخت جنگ علیه نیروهای امریکایی در افغانستان بود و بخشی از برنامه‌های دقیق حمله به اهداف در افغانستان در منطقۀ تحت کنترل او طرح ریزی می شد.
داوطلبان پاکستانی که برای جنگ علیه نیروهای خارجی به افغانستان اعزام می‌شدند در وزیرستان جنوبی و تحت نظر ملا نذیر آموزش می‌دیدند.
این روش ملا نذیر که بخشی از یک قرارداد نانوشته میان او و ارتش پاکستان بود موجب می‌شد تا بخشی از خشونت‌هایی که می‌توانست برای پاکستان خطرناک و چالش برانگیز باشد، مسیر خود را به سوی افغانستان تغییر دهد.
** کشته شدن ملانذیر؛ خبری بد برای پاکستان
کشته شدن ملا نذیر برای پاکستان خبر خوبی نبود زیرا دولت پاکستان سعی داشت با طالبان به نوعی توافق آتش بس دست یابد، در این رابطه ملا نذیر می‌توانست نقشی مؤثر ایفا نماید.
رسانه‌های پاکستانی به کشته شدن ملا نذیر به عنوان یک اقدام عمدی و برنامه ریزی شده برای بی ثباتی بیشتر پاکستان اشاره می‌کنند و کشتن وی را نقشه سازمان سیا و آمریکا می‌دانند.
کشته شدن ملا نذیر بعد از آن صورت می‌گیرد که 10 نفر از افراد قبیلۀ محسود به دست افراد نامعلوم در وزیرستان به قتل رسیدند و از آن به بعد حکیم الله محسود تهدید به گرفتن انتقام کرده بود.
برخی رسانه‌های پاکستانی در این زمینه نوشتند که حکیم‌الله محسود برای انتقام گرفتن از ملا‌نذیر با سازمان‌ سیا همکاری کرده و مقر استقرار وی را برای پهپادهای آمریکایی مشخص کرد.
یک هدف از کشتن ملا نذیر می‌تواند ایجاد اختلاف میان طالبان پاکستان باشد و کسانی در صدد برآیند تا کشته شدن ملانذیر بدست امریکائی ها را به آن جریان ربط داده و طرف مقابل را به رابطه داشتن با امریکا متهم سازند.
کشته شدن کسی که گفته می‌شد با آی اس آی رابطه داشت می‌توانست شکستی برای نفوذ سازمان اطلاعات پاکستان در این منطقه باشد.
ملا نذیر همراه با معاونش ملا فیصل یکجا در این حمله جان باخت و اکنون بهاول خان یکی از فرماندهان این گروه به عنوان جانشین وی برگزیده شده است.
** صلاح الدین ایوبی
بهاول خان که به صلاح الدین ایوبی نیز مشهور است شخصیتی معتدل و مورد احترام قبیله است.
او نیز مانند فرمانده قبلی طالبان وزیرستان جنوبی از قبیله از قبیلۀ وزیر می باشد.
با توجه به جریاناتی که ذکر شد، هنوز مشخص نیست که آیا صلاح الدین ایوبی راه ملا نذیر را ادامه خواهد داد و یا اینکه در روش اعتدال و رابطه با مقامات پاکستانی راه دیگری را در پیش می‌گیرد.
اگر وی راه گذشته را بی ثمر تشخیص داده و به طالبان پاکستان به رهبری مولوی فضل‌الله نزدیک شود، بدون تردید برای پاکستان یک چالش خواهد بود.
برای افغانستان و نیروهای خارجی که در حال خروج از افغانستان اند، کشته شدن ملانذیر می تواند در کوتاه مدت یک دست آورد مثبت تلقی گردد اما با توجه به حس انتقام جوئی در میان قبایل، می توان پیش‌بینی کرد که این گروه خطرناک که تاکنون تا حدی در کنترل پاکستان بود فعالیتش در افغانستان را گسترش دهد و این می تواند در آینده خطرات بیشتری داشته باشد.
طالبان وزیرستان جنوبی یا همان طالبان هوادار ملا‌نذیر در حال حاضر به سرپرستی صلاح‌الدین ایوبی رهبر جدید خود هستند.
** ظهور جنبشی با تفکر اداره پاکستان به شیوه طالبان
جنبش تحریک نفاذ شریعت محمدی در اوایل دهه 1990 میلادی در منطقه سوات، به رهبری مولانا صوفی محمد از اعضای فعال جماعت اسلامی، با هدف اسلامی‌کردن دادگاه‌های محلی، به وجود آمد.
مولانا صوفی محمد که در جهاد افغان ها علیه شوروی سابق، مشارکت فعال داشت، پس از ترک افغانستان در اواخر دهه 1980 به پاکستان بازگشت و در سال 1992 تحریک نفاذ شریعت محمدی را بنیان گذاشت و دستار و پرچم سیاه را به عنوان سمبل این گروه برگزید.
هدف این گروه اجرای شریعت در پاکستان بود و در نتیجه موفق شد از اواسط دهه 1990 نسخه ای از نظام حقوقی مبتنی بر شریعت را در این ناحیه به اجرا در آورد.
طبق جهان بینی این گروه افراطی، پاکستان نیز باید به شیوه حکومت طالبان اداره شود.
مولانا صوفی محمد در سال 2001 پس از حمله آمریکا به افغانستان، فتوای جهاد علیه آمریکا را صادر کرد.
او با ده هزار مبارز جوان و کم تجربه ای که گرد آورده بود، جهت کمک به طالبان از مرز گذشت و به همکاری با طالبان افغانستان پرداخت.
شمار زیادی از نیروهایش نیز به دست مخالفانِ طالبان، کشته یا اسیر شدند و تنها تعداد کمی از آن‌ها، از جمله صوفی محمد به پاکستان بازگشتند.
وی نیز در پی بازگشت به پاکستان در سال 2002 توسط مقامات این کشور دستگیر شد و در آوریل همان سال به اتهام تحریک مردم برای نفوذ به افغانستان به هفت سال زندان محکوم و به دنبال آن فعالیت گروهش نیز ممنوع اعلام شد.
وی پس از هشت سال تحمل زندان، در (21 آوریل 2008) آزاد گردید.
پس از دستگیری صوفی محمد، دامادش مولوی فضل‌الله معروف به «ملا رادیو»که او نیز به دلیل انجام عملیات تروریستی و هدف قرار دادن نیروهای امنیتی پاکستان در مناطق قبایلی تحت تعقیب دولت بود، هدایت تحریک نفاذ شریعت محمدی را بر عهده گرفت.
مولوی فضل‌الله در پی تأسیس و نفوذ تدریجیِ طالبان پاکستان به منطقه شرق فاتا، به شورای مرکزی این جنبش نزدیک شد و توانست رهبری طالبان سوات و مالاکند را در سال 2007 به دست بگیرد.
وی از طریق ایستگاه رادیویی‌اش، اجرای خشن دستورهای شریعت، تعطیلی مدارس دخترانه، بسیج نیروها برای کمک به طالبان در افغانستان را ضروری اعلام کرد.
سرانجام در پی اعمال فشارهای داخلی و خارجی بر دولت آصف علی زرداری، ارتش این کشور، دره سوات را از ماه می 2009 هدف شدیدترین حملات هوایی و زمینی قرار داد که نتیجه آن هزاران کشته و زخمی و میلیون‌ها آواره بود.
در پی این حملات، صوفی محمد دستگیر و مولوی فضل‌الله متواری شد.
بعد از عملیات ارتش شبه نظامیان گروه نفاذ شریعت محمدی از سوات گریختند و با اینکه در حال حاضر این گروه قدرت چندانی ندارد اما جنگجویان این گروه در مناطق قبایلی به ویژه وزیرستان جنوبی به سر می‌برند.
** مناطق قبایلی و ظرفیت‌های مثبت و منفی پنهان
مناطق قبایلی ظرفیت‌های زیادی دارد و به دلیل پوشش گیاهی و صعب العبور بودن عملیات هوایی و گسترده در آن بسیار مشکل است.
با اینکه پیش بینی مذاکرات صلح افغانستان بسیار پیچیده است اما به طور قطع اتفاقاتی که در مناطق قبایلی پاکستان می‌افتد روی این روند تأثیر مستقیم دارد.
اتحاد پشتون‌های پاکستان و افغانستان، مخالفت پشتون‌ها با ارتش پاکستان یا حمایت آن‌ها از اسلام‌آباد تحولات تازه‌ای را رقم خواهد زد و باید منتظر گذشت زمان باشیم اما به هر حال ادامه حضور آمریکا در افغانستان همچنین ادامه ارسال تدارکات ناتو از مناطق قبایلی پاکستان بستگی به مهار اوضاع مناطق قبایلی دارد.
ارتش پاکستان تلاش می‌کند مناطق قبایلی را طبق میل خود پاکسازی و گروه‌های مخالف را ریشه کند.
حتی عملیات علیه گروه‌های شبه نظامی مانند شبکه حقانی و سرکوب رهبران مخالف این گروه‌ها در دستور کار ارتش پاکستان قرار دارد.
حال باید دید سرویس امنیت پاکستان چطور مناطق قبایلی این کشور را مدیریت و در مذاکرات صلح افغانستان نقش آفرینی خواهد کرد.
انتهای پیام/ح