سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

ماجرای گریه‌های شهید چمران روی مزار شهید نواب صفوی

مشرق | یادداشت | یکشنبه، 01 تیر 1399 - 09:33
اولین کاری که کردند پدرم را دو سال به زندان انداختند. یعنی پدرم در زمان مصدق دو سال در زندان بود. زندان محل فعالیت شده بود و تبدیل به دانشگاه شده بود و خود زندانی‌ها هم تحت تعلیم پدرم بودند.
پدرم،چمران،زندان،مصدق،نواب،برود،اسناد

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت:
خانم فاطمه نواب صفوی به دلیل حضور در ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران خاطرات جالبی از او دارد.
وی در گفتگو با پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: یکبار در منزل دکتر چمران بودیم و ایشان درباره مسائل تاریخی صحبت می‌کرد که اسم چندتا از شخصیت‌های قدیمی را گفتند که من یک حالت حساسیتی نسبت به کسانی که مخالف پدرم بودند داشتم مخصوصاً آن زمانی که پدرم را زندانی کردند و افرادی مثل مصدق که نسبت به پدرم خیلی بی‌معرفتی کردند؛ یعنی شما فکر کنید به یک شخصیتی مثل نواب ملتمس شود و بالا برود و قول بدهد که آن چیزی که از او خواسته شده انجام بدهد.
خب برای چه انجام ندادید؟
اولین کاری که کردند پدرم را دو سال به زندان انداختند.
یعنی پدرم در زمان مصدق دو سال در زندان بود.
زندان محل فعالیت شده بود و تبدیل به دانشگاه شده بود و خود زندانی‌ها هم تحت تعلیم پدرم بودند.
خلاصه اینکه من یاد افرادی افتادم و حالم بد شد که یکباره دکتر چمران گفت من خیلی پدر شما را دوست دارم و خیلی به پدر شما علاقمند هستم.
ایشان گفتند: من وقتی پدرتان شهید شدند با توجه به اینکه قبرش محاصره نظامی بود و کسی حق نداشت به آنجا برود و تحت نظارت نیروهای نظامی بود، از آن دیوارهای مخروب پشت مسگرآباد به داخل قبرستان می‌رفتم و خودم را به سر قبر می‌رساندم و تا صبح آنجا گریه می‌کردم.