خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 29 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

علومِ شناختی در برخی شاخه‌های علوم انسانی بصیرت‌افزایی کرده است

فارس | فرهنگی و هنری | یکشنبه، 12 اسفند 1397 - 00:05
پروفسور «متیو کرامر» معاون پیشین انجمن حقوق و علوم اجتماعی بریتانیا و استاد دانشگاه کمبریج معتقد است علوم شناختی در شاخه‌هایی چون فلسفه ذهن، معرفت‌شناسی، فلسفه روانشناسی و غیره، توانسته در حل برخی مسائل کمک‌کننده باشد و روی برخی مسائل مبهم این حوزه‌ها نور بتاباند.
علوم،فلسفه،شناختي،انساني،حقوق،اخلاقي،كمك،مسئوليت،پذيري،ذهن،ف ...

پروفسور «متیو کرامر» معاون پیشین انجمن حقوق و علوم اجتماعی بریتانیا و استاد دانشگاه کمبریج معتقد است علوم شناختی در شاخه‌هایی چون فلسفه ذهن، معرفت‌شناسی، فلسفه روانشناسی و غیره، توانسته در حل برخی مسائل کمک‌کننده باشد و روی برخی مسائل مبهم این حوزه‌ها نور بتاباند.
به گزارش خبرنگار فارس، علوم شناختی [Cognitive Science] مطالعه علمی ذهن [Mind] است.
در این تعریف منظور از ذهن مجموع هر آن چه که نمودهای هوشمندی و آگاهی هستند مانند تفکر، ادراک، حافظه، احساس، استدلال و نیز تمام روندهای ناآگاهانه شناختی است.
گاهی علوم شناختی را به صورت «مطالعه علمی شناخت» نیز تعریف می‌کنند و شناخت را مجموع حالت‌ها و فرآیندهای روانی مانند تفکر، استدلال، درک و تولید زبان، دریافت حواس پنجگانه، آموزش، آگاهی، احساسات و… در نظر می‌گیرند.
به طور کلی پرسش‌هایی مانند این که ذهن چگونه کار می‌کند یا مغز چگونه هوشمندی [Intelligence] را ایجاد می‌کند، از جمله پرسش‌هایی هستند که در این شاخه‌ علمی بررسی می‌شوند.
علوم شناختی، مجموعه‌ای از رشته‌های تخصصی و حوزه وسیعی از دانش است.
ده‌ها سال است که در دنیا در زمینه علوم شناختی تحقیقات مفصل و پرهزینه‌ای انجام می‌شود.
برخی معتقدند که این علوم به معنای تغییر پارادایمیک در حوزه علوم انسانی است و علوم انسانی غربی را از اومانیسم وارد پارادایمی می‌کند که می‌توان آن را پسااومانیسم نامید که در آن «انسان» سر جای خودش قرار می‌گیرد.
بر این اساس این موضوع را با پروفسور «متیو کرامر» استاد دانشگاه کمبریج در میان گذاشته‌ایم که در ادامه پاسخ‌های وی می‌آید.
متیو کرامر استاد فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق دانشگاه کمبریج و مدیر برنامه فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق در این دانشگاه است.
کرامر معاون پیشین انجمن حقوق و علوم اجتماعی بریتانیا بوده است.
«محل تلاقی اخلاق و حقوق» و «نظریه حقوق، نظریه سیاسی و شالوده شکنی» از جمله آثار وی به شمار می‌روند.
فارس: رابطه میان علوم شناختی و علوم انسانی چگونه است؟
برخی معتقد هستند برای نمونه علومی چون علم اعصاب به علوم انسانی کمک کرده تا برخی مسائل لاینحل را حل و فصل کند و بصیرتهای جدیدی مقابل علوم انسانی قرار داده است.
نظر شما در این خصوص چیست؟
من فقط در حوزه تخصصی خودم که فلسفه است، مایل هستم صحبت کنم؛ یعنی فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق.
باید توجه داشت که نمی‌توان حکم کلی داد که علوم شناختی در تمام حوزه‌های علوم انسانی باعث بصیرت و آگاهی بخشی و کمک بیشتر شده است.
برای نمونه در فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق، علوم شناختی به ابهام و اغتشاش منجر شده است.
ولی به هر حال در همین حوزه فلسفه و در شاخه‌هایی چون فلسفه ذهن، معرفت شناسی، فلسفه روانشناسی و غیره، علوم شناختی توانسته در حل برخی مسائل کمک کننده باشد و روی برخی مسائل مبهم این حوزه‌ها نور بتاباند.
به هر حال منظور این است که علوم شناختی در برخی حوزه‌های فلسفه کمک کننده بوده و در برخی دیگر نه تنها کمک کننده نبوده بلکه اختلال ایجاد کرده است.
بسیاری از فلاسفه و حقوقدانان معتقدند که یافته‌های علوم اعصاب مدرن به شدت در ناسازگاری با رویه‌های حقوقی و اخلاقی است که بر اساس آن مردم را مسئولیت پذیر نگه می‌داشتند.
در واقع این علوم در مسئولیت پذیری حقوقی و اخلاقی مردم اختلال ایجاد کرده‌اند.
چنین رویه‌ها و اعلامیه‌هایی که از سوی علوم شناختی مطرح می‌شود پرسش‌های مرتبط با مسئولیت پذیری عِلّی را با پرسش‌هایی که درباره مسئولیت پذیری اخلاقی وجود دارند، ترکیب می‌کنند.
به عبارت دیگر این علوم باعث اختلاط پرسش‌هایی درباره دلایل (اتولوژی) سلوک، رفتار و نگرش مردم با پرسش‌هایی درباره حدود شرایطی که مردم در آن شرایط در برابر سلوک و رفتار خود مسئول هستند، می‌شود.
فارس: یعنی معتقد هستید علوم شناختی باعث اختلاط این دو سنخ از پرسش‌ها شده است؟
بله.
مطمئن باشید اگر این ناسازگاری به عنوان دکترینی فلسفی اصلاح و درست شود، در این صورت پاسخ‌های دترمینیستی به پرسش‌های اول (پرسش‌هایی درباره دلایل (اتولوژی) سلوک و نگرش مردم) باعث اضمحلال پاسخ‌ها به پرسش‌های دوم (پرسش‌هایی درباره حدود شرایطی که مردم در آن شرایط در برابر سلوک و رفتار خود مسئول هستند) می‌شود.
پاسخ مفصل‌تر به این موضوعات را در کتاب خود با عنوان «رئالیسم اخلاقی به عنوان یک دکترین اخلاقی» که در سال ۲۰۰۹ منتشر شده است مطرح کرده‌ام.
بر اساس استدلالی که در کتاب مطرح کرده‌ام ناسازگاری در خصوص بحثی که ارائه شد، ناپایدار است.
فارس: یعنی علوم شناختی در خصوص مسائلی که عنوان کردید، کمکی به مسئولیت پذیری اخلاقی نمی‌کند؟
اینکه مردم از جنبه حقوقی بتوانند مسئول رفتار خود باشند، حتی روی یافته‌ها و داده‌های علوم اعصاب هم باز و گشاده است ولی به هر حال باید توجه داشته باشید که این مسئولیت پذیری اخلاقی مستقل از حوزه علوم اعصاب است و از داده‌های این علوم مستقل و مجزا است.
فارس: برخی معتقد هستند که علوم شناختی به نوعی یک تغییر پارادایمیک در علوم انسانی ایجاد کرده است و آن را از مرحله اومانیسم به پسااومانیسم شیفت می‌دهد.
نظر شما چیست؟
این استدلال را قبول ندارم.
این علوم همانگونه که اشاره کردم در برخی مراحل کمک کننده و بصیرت‌افزا به علوم انسانی بوده و در برخی موارد کمک کننده نبوده و اخلال نیز ایجاد کرده است.
انتهای پیام/