«شجاعت»؛ راهنمای رهایی از خودمجازاتی
آنچه افراد را سردرگم نگه میدارد و موجب میشود احساس ضعف و ناامیدی کنند، چیزی بیش از پندارهای پوچ گذشته و ترسهایی که در ناخودآگاهشان مرور میشود، نیست.

ایسنا/خراسان رضوی آنچه افراد را سردرگم نگه میدارد و موجب میشود احساس ضعف و ناامیدی کنند، چیزی بیش از پندارهای پوچ گذشته و ترسهایی که در ناخودآگاهشان مرور میشود، نیست.
«تو به اندازه کافی خوب نیستی، تو توان انجام این کار را نداری، این کار را نکن.
اگر همین را هم که الان داری از دست بدهی چه، تو لیاقت و استحقاق نداری، تمام تلاشت را کردهای.همین اندازه که داری کافی است، همه چیز تقصیر دیگران است، چرا این اتفاق باید برای من بیفتد، همه چیز تقصیر من است، من گناهکارم، این کار را یک روزی شاید انجام خواهم داد ولی امروز نه».
این ها جملاتی هستند که بارها و بارها تمام ما تکرارشان کردهایم، حرفهایی که ما را منفعل میکنند و باعث میشوند از رسیدن به آرزوهایمان دست بکشیم.
کتاب «شجاعت» را دبی فورد مدرس، سخنران و نویسنده آمریکایی به رشته تحریر درآورده است؛ فورد با نوشتن کتاب نیمه تاریک وجود به شهرت بسیاری دست یافت که توسط نیویورک تایمز در سال 1998 به چاپ رسید.
ترسهای همیشگی افراد تنها به دلیل برداشتهای نادرستی است که از اتفاقات گذشته دارند و بها دادن به این ترسها باعث ناتوان شدن، ناامید شدن و عدم اعتماد به نفس در افراد میشود که این احساسها باعث میشود فرد تصور کند همیشه قربانی است.
افراد زمانی که احساس ضعف، بیچارگی و ناتوانی میکنند، قادر نیستند افکار برخاسته از شکست، منفی بودن و ترس را که سد راه زندگی دلخواهشان است، از خود دور کنند؛ پس وقتی افراد قدرتشان را نادیده میگیرند و آنچه قادر به انجامش هستند را انکار میکنند، تسلیم عادات، ترسها، وسوسههای ناگهانی و ناسالم خود و الگوی گذشته میشوند و به گونهای عمل میکنند که گویی ضعف و ناامنی خود را باور دارند؛ زمانی که فردی اعتماد به نفس نداشته باشد، حس میکند شایستگی و لیاقت داشتن آنچه میخواهد، گفتن حقیقت و یا ایجاد آن تغییر اساسی را که بنیان آینده او را متحول میسازد، ندارد.
فورد با نوشتن کتاب «شجاعت» راهکارهایی را برای این کمبود ارائه میدهد.
او معتقد است که تنها راه حل این مسئله بازسازی اعتماد به نفس در افراد است.
فورد به خوانندگان کتاب یاد میدهد که چگونه خودشان را با تمام کاستیها، ناتوانیها و ترسهایشان دوست داشته باشند.
«ماریان ویلیامسن» یکی از آغازگران پیمان صلح در خصوص کتاب «شجاعت» فورد نوشته است: «دبی فورد ما را راهنمایی میکند تا از شر خود مجازات کردنهای گذشته رها شویم.
ایدههای او به شکل فوقالعادهای قانعکننده است».
«دین مایکل اورنیش» پزشک و پژوهشگر نیز در مورد این کتاب گفته است، « دبی فورد به ما میآموزد که تمام جنبههای خودمان را بشناسیم، در آغوش بگیریم و بپذیریم و در نهایت دوست داشته باشیم».
بخشهایی از کتاب شجاعت را در ادامه میخوانیم؛
«حقیقت دارد که گاهی برای میلی شدید جنگیدهایم، چون برای جلب رضایت دیگران نیاز به تملق کردن داریم، یا با وسوسه پول خرج کردن جنگیدهایم، چون باید پولمان را پس انداز کنیم.
شاید نیاز به نیروی جنگجوی درونمان داریم که حد و مرزی تعیین کنیم که بگوییم: (دیگر بس است) یا از باج دادن به کسی که دوستش داریم دست بکشیم.
شاید بتوانیم به کمک نیروی آن جنگجو، درصدد مقابله با بیماری خودمان یا کسی که دوستش داریم، برآییم».
«چند بار احساس کرده اید که تمایل به انجام کاری ندارید؟
چند بار حد خود را پایین آوردهاید تا نقشی را ایفا کنید که هیچ بخشی از آن را دوست ندارید؟
چند بار درست همان موقع که می خواستید با صدای بلند فریاد بکشید، دهان خود را بسته اید، یا قدرت خود را به کسی بخشیده اید که از صمیم قلب حامی منافع شما نبوده است»؟
«هر روز، با صدها انتخاب مواجه میشویم، انتخابهایی که یا به ما اعتماد بهنفس، قدرت و ارزش میدهند، و یا چیزهایی که بیش از همه دوستشان داریم را از ما میستانند».
انتهای پیام