سهم مهم زنان در دفاع مقدس/عشقی که به شمشیر دفاع از حق جان میدهد
اصفهان- در شرایط امروزکه کشور در معرض بمباران فرهنگی از سوی دشمنان است تا نقش بانوان را در خانواده کمرنگ کنند، الگوی رفتاری بانوان در دوران دفاع مقدس می تواند سرمشقی برای جامعه کنونی باشد.

خبرگزاری مهر - گروه استانها: مطمئن نیستم آخرین بار که دیدمش واقعی بود یا شنیدههایم از پدر و مادرم به آخرین تصویر از او مبدل شد؛ فقط میدانم در حال پاشیدن فلفل سیاه روی غذای مورد علاقه اش بود؛ من در کنار سفره کوچکاش نشسته بودم و وقتی لقمه را به سویم گرفت، گفتم که املت دوست ندارم چراکه گوجه دارد.
یادم هست مادرم داشت سینی قرآن را برای بدرقهاش آماده میکرد و مادربزرگم شتابزده اتاق را گز میکرد و به بقیه غر میزد که «معطل چه هستید، ظرف آب پس کو؟»؛ شب بود و باید خودش را به اتوبوس میرساند تا به خط مقدم برود.
مادرم همیشه میگوید «بار آخر مصطفی خیلی آرامش داشت و موقع خداحافظی به من گفت «حلالم کن، این بار حتماً به آرزویم میرسم.»
من صورتم را به پشت شیشه چسبانده و کف دستم را گذاشته بودم بر بخاری که از دهانم بر روی شیشه جامانده بود؛ جواب «بای بای» کردنش را دادم و این شد آخرین تصویرش در قاب خاطرات کودکی من.
هفت سال از آن روز گذشت؛ در طول آن هفت سال مادرم در بین اسرای جنگ دنبالش میگشت و وقتی لیست اسامی از رادیو پخش میشد رادیو را به گوشش میچسباند؛ مادربزرگم خیره به آخرین عکس او بود که آرپی جی به دست جلو خاکریز ایستاده بود و اشکهایش را آرام پاک میکرد و به مادرم میگفت «دنبال چه میگردی، مصطفی به آرزویش رسید و شفاعت مرا در قیامت خواهد کرد».
هفت سال گذشت تا مصطفی با یک پلاک و چند تکه استخوان صاحب قبری در گلستان شهدای اصفهان شد؛ من نمیتوانستم پنجوین عراق را که بر سنگ قبرش حک شده بود «پن جوین» بخوانم یا «پنج وین».
هرچه مادرم تلفظ میکرد باز هم اشتباه میکردم؛ او هم به همراه ۲۳ هزار و ۵۷۷ شهید دیگر استان اصفهان در خط مقدم پنجوین عراق، عملیات بیت المقدس ۵ به آرمانش رسید.
سهم زنان، خواهران و مادرانی که در دوران دفاع مقدس خود پیشانی بند یا زهرا (س) و یا حسین (ع) بر پیشانی همسر، پسر و برادرانشان بستند و آنها را راهی جبهههای حق علیه باطل کردند کمتر از رزمندگانی نیست که پای در میدان رزم گذاشتند
اکنون مادربزرگم نود و سه سالگی را هم پشت سر گذاشته و با همین قامت پیر و خمیدهاش پنج شنبهها بر سر مزار پسرش میرود.
حالا دیگر میتوانم «پنجوین» را درست تلفظ کنم و میدانم دقیقاً کجاست.
یاد این خاطرات که میافتم، به این میاندیشم که سهم زنان، خواهران و مادرانی که در دوران دفاع مقدس خود پیشانی بند یا زهرا (س) و یا حسین (ع) بر پیشانی همسر، پسر و برادرانشان بستند و آنها را راهی جبهههای حق علیه باطل کردند کمتر از رزمندگانی نیست که پای در میدان رزم گذاشتند، سهمی که گاه در میان حجم عمده برنامهها و همایشهای مرتبط با دوران دفاع مقدس کمتر به آن توجه میشود.
امروز من نیز مادر شدهام و از آن روز زندگی ام فرق کرد.
دیگر خودم نبودم و زندگی ام شد پسرم و پرسش مهمی برایم ایجاد شد و آن اینکه چطور مادران شهدا آن روزها فرزندان خودشان را به جبههها میفرستادند؛ به یقین جز عشق به ادامه مسیر راه سیدالشهدا (س) هیچ چیز نمیتواند یک مادر را واردار کند که از جگرگوشهاش دست بکشد و هیچکس بدون عشق ناب الهی قدم در این مسیر نخواهد نهاد.
مادران شهدای دفاع مقدس عزت نفس بالایی داشتند
یک پژوهشگر دفاع مقدس که دو کتاب برای سرداران دفاع مقدس شهید محمدعلی رضایی و شهید عبدالرسول جمالی نگاشته است در این ارتباط در گفت و گو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: مادران و زنان شهدا از گنجهای عظیم ما در تاریخ دفاع مقدس هستند، برای نمونه شهرستان فلاورجان که کوچکترین شهرستان ایران است با هزار و ۴۰۰ شهید در مقام مقایسه با بعضی از استانهای کشور رکورددار است و فرزندان مادران لنجانی به خط شکنی در جبهههای جنگ معروفند.
علی علیان افزود: دو لشکر مهم ایران در دفاع مقدس یعنی ۱۴ امام حسین (ع) و لشکر ۸ نجف اشرف همگی از فرزندان استان اصفهان بودند که در دامان مادرانی معتقد به ارزشهای انقلاب و اسلام پرورانده شدند.
وی با بیان اینکه باید از نظر روانشناسی و شناخت روشهای تربیتی مادران و زنان دفاع مقدس پژوهشهای کافی انجام شود، بیان داشت: اگر استان اصفهان ۲۳ هزار شهید در دفاع مقدس تقدیم انقلاب اسلامی کرد اما به همان میزان نقش مادران و زنان این شهدا هم قابل تحقیق و بررسی است تا به عنوان الگوی تربیتی به مادران نسل جدید معرفی شوند.
پژوهشگر دفاع مقدس تصریح کرد: زنان و مادران دفاع مقدس هرچه در توان داشتند را در دفاع از وطن به کار گرفتند؛ از پختن نان و بافتن لباسهای گرم برای رزمندگان گرفته تا تقویت روحیه فرزندانشان در دفاع از خاک ایران از اقدامات مهم این زنان بوده است که از نظر روانشناسی از عزت نفس بالای این زنان ناشی میشود.
در دنیای امروز که تحت بمباران فرهنگی از سوی دشمنان هستیم تا نقش بانوان را در خانواده کمرنگ کنند، چه الگویی نابتر از روشهای رفتاری و عملکردی زنان دفاع مقدس داریم که به نسل جوان عرضه کنیم، زنانی که هم در تربیت فرزندانی با ایمان، توانمند و با هوش کم نگذاشتند و هم خودشان در صحنههای مهم دفاع مقدس از پشت جبهه تا گاه خط مقدم نقش بی بدیلی داشتند و از سویی در تقویت روحیه حماسی همسران و فرزندان خود در راه دفاع از دین و پای گذاشتن در مسیر عاشورایی امام حسین (ع) نیز تأثیر شگرفی داشتند که هیچ قلمی را یارای نگارش از آنها نیست.
نان حلال و اعتقاد به ارزشهای مذهبی راز موفقیت زنان دفاع مقدس بود
فرمانده ادوات لشکر ۱۴ امام حسین (ع) و از یاران نزدیک شهید حاج حسین خرازی نیز در گفت و گو با خبرنگار مهر، تفاوت مادران شهدای دفاع مقدس را با مادران امروز در میزان اعتقاد به ارزشهای دینی و انقلاب دانست و اظهار داشت: اگر فرزندی در خانواده معتقد با ارزشهای مذهبی رشد و تربیت شود همواره این روحیه شهادت و ایثار همانند رزمندگان دفاع مقدس خواهد داشت.
سردار غلامحسین هاشمی با اشاره به اینکه نکته مهم در تربیت رزمندگان دفاع مقدس ارتزاق از نان حلال است، تصریح کرد: مادران و زنان شهدای دفاع مقدس زنانی جسور و قانعی بودند و در راه ارزشهای انقلاب همگام با مردان از هیچ کوششی دریغ نکردند و در دامان پاک و با نان حلال فرزندان خود را پروراندند.
وی ادامه داد: نمونه تربیت انقلابی و دینی و ادامه راه رزمندگان دفاع مقدس امروز در وجود شهید محسن حججی و بقیه شهدای حرم و امنیت تجلی یافته است و به یقین اگر پژوهشی انجام شود توجه این نکته میشویم که مادران این افراد تربیت یافته مکتب ایثار و شهادت هستند.
چه میتوان گفت در وصف از مادرانی که هم عطوفت مادر و فرزندی در وجودش سرشار است و هم راضی نیستند دل فرزندشان به خاطر نرفتن به جبهه بشکند، مادرانی که تاب گریههای فرزندانشان را نداشتند و با وجود اینکه دلشان پرپر میزد که نکند خدای نکرده در جبهه بلایی سر فرزندانشان بیاید، خود واسطه میشدند تا پدران را برای به جبهه رفتن فرزندانشان راضی کنند، نمونه این ایثار و عطوفت همزمان را در کدام آئین و مرامی میتوان جست و جو کرد به جز آئینی که الگویی چون سیدالشهدا دارد که خود فرزندش را در شرایطی به جبهه میفرستد که از نظر خلق و خوی والای رسول اکرم (ص) نمونه منطق رسا و شیوای نبی اعظم اسلام (ص) است و از نظر ظاهری نیز.
من با زور گریه و تهدید مادرم را وادار کردم که برود و انگشت بزند تا من به جبهه اعزام شوم، مادرم در برابر گریههای من تاب نیاورد و رضایت پدر مشکل بود؛ دیگر نمیشد پدر را با گریه و زاری راضی کرد و باز هم به مادرم متوسل شدم تا بالاخره تسلیم شدند
به زور مادرم را راضی کردم که به جبهه بروم
یکی از فرماندهان دفاع مقدس و از آزادگان سرافراز کشور از ۱۴ سالگی عازم جبهه جنگ علیه باطل شده است نیز در گفت و گو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: من با زور گریه و تهدید مادرم را وادار کردم که برود و انگشت بزند تا من به جبهه اعزام شوم، مادرم در برابر گریههای من تاب نیاورد و رضایت پدر مشکل بود؛ دیگر نمیشد پدر را با گریه و زاری راضی کرد و باز هم به مادرم متوسل شدم تا بالاخره تسلیم شدند.
سرهنگ علی شاه نظری ادامه داد: الان که به آن روزها فکر میکنم متوجه این نکته میشوم که مادرم زیر چه فشاری بود و در این ایام که من در اسارت دشمن بودم چه دوران سختی را پشت سر گذاشته ناراحتم.
وی گفت: فقط میدانم عشق به این خاک و مولایش اباعبدالله الحسین (ع) این سختی را بر او هموار میکرد و تا زنده بود نیز هیچ گاه مرا برای این موضوع سرزنش نکرد بلکه همواره به سخنی هایی که در راه انقلاب و با تمسک به امر ولی فقیه زمان کشیده بود افتخار میکرد.
امروزهمبر سر مزارش میرویم، مراقب پسرم هستم و مادرم صندلی چرخدار مادربزرگم را هل میدهد تا به مزار «مصطفی روحانی» برسیم.
پسرم نگاهی به سنگ قبر میکند و میگوید «مامان بر روی این سنگ چه نوشته شده است» و من با صلابت مادرانه می گویم «مکان شهادت: پنجوین عراق».