چرا ترامپ از راهبرد فشار حداکثری علیه ایران نتیجه عکس گرفت؟
عضو اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک در مطلبی به علل شکست راهبرد دولت آمریکا در «فشار حداکثری علیه ایران» پرداخت.

به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، شانزده ماه از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید میگذشت که او داستان خروج از توافق هستهای ایران با تعبیر آن به عنوان بدترین توافق را علم کرد.
زمانی که در ۱۸ می سال ۲۰۱۸ رئیس جمهور آمریکا «برنامه جامع اقدام مشترک» یا همان توافق هستهای ایران را زیر پا گذاشت، وعده داد که راهبرد فشار حداکثری علیه تهران به نتایج بهتری از ماندن در این توافق منجر خواهد شد.
تلاش آمریکا برای خروج از برجام برنامهای بود که ترامپ از همان زمان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ در سر میپروراند.
رئیس جمهوری که به نظر میرسد پشت پا زدن به توافقات بینالمللی و شانه خالی کردن از بار تعهدات آن در وجودش نهادینه شده است.
در پیش گرفتن راهبرد فشار حداکثری علیه تهران در پی دستیابی به اهدافی از جمله نابودی برجام و فشار بر ایران برای عقب نشینی از مواضع هستهای و منطقهای خود ارزیابی میشد.
هر چند رویکرد تحریمی خصمانه واشنگتن، اقتصاد ایران را متاثر کرد، بدون شک نتوانسته رویاهایی که ترامپ به دنبال آن بود، را محقق کند.
در واقع راهبرد فشار حداکثری دولت ترامپ، اوضاع را از آنچه بود، بدتر کرده است.
باربارا سالیون، مدیر«طرح آینده ایران» در اندیشکده شورای آتلانتیک در یادداشتی به طرح دلایلی پرداخت که بر مبنای آن دونالد ترامپ از رویکرد فشار حداکثری خود علیه ایران نتیجه عکس گرفته است:
ناکامی در کنترل برنامه موشکی ایران و پرتاب موفقیت آمیز ماهواره نظامی نور
در ماه می سال ۲۰۱۸، ترامپ در جریان سخنرانی سالانه خود وعده داد که سیاست جدید او در قبال تهران به از بین بردن تهدیدات ناشی از برنامه موشکهای بالستیک ایران کمک خواهد کرد و پایانی بر اقدامات تهدیدآمیز این کشور در خاورمیانه خواهد بود.
به نوشته سالیوان، کمپین فشار حداکثری ترامپ نه تنها مانعی بر سر راه پیشرفت موشکی ایران نبود، بلکه این کشور در بحبوحه افزایش فشارها موفق به ارسال موفقیت آمیز یک ماهواره نظامی به فضا شد.
اقدامی که مقامات آمریکایی نتوانستند نگرانی خود را در خصوص آن کتمان کنند.
شایان ذکر است منطق راهبردی ایران در توسعه برنامه موشکی، دستیابی به توان بازدارندگی است.
هرچند جمهوری اسلامی نشان داده که در صورت وقوع بحران، در به کارگیری و استفاده از این توان درنگ نخواهد کرد.
در واقع، هم در سطح بازدارندگی روانی و هم در سطح عملیاتی ایران جایگاه ویژهای در زمینه موشکی دارد.
حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق، توان عملیاتی ایران در زمینه موشکی را بیش از پیش به رخ مقامات واشنگتن کشاند.
اندیشکده آمریکایی تاکید میکند برخلاف ادعای ترامپ، تنشها در خاورمیانه نسبت به پیش از خروج آمریکا از برجام، افزایش یافت و تحولات یک سال اخیر در خلیج فارس و عراق، واشنگتن و تهران را تا آستانه جنگ پیش برد.
سالیوان با اشاره تلویحی به مصوبه پارلمان عراق برای خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، نوشت تحولاتی در منطقه بوقوع پیوست که حتی ممکن است آمریکا را وادار به ترک عراق کند، اتفاقی که در صورت وقوع، این کشور را بیش از پیش در مقابل ایران آسیب پذیرتر خواهد کرد.
فشار حداکثری و عزم جزم ایران برای ارتقای توانمندی هستهای
عضو اندیشکده شورای آتلانتیک با یادآوری پایبندی ایران به برجام یکسال پس از خروج آمریکا، نوشت ایران پس از یکسال تعهد به توافق هسته ای، اکنون اورانیوم غنی شده کافی برای تولید سلاح اتمی را در اختیار دارد و روند غنی سازی در سایت فردو از سر گرفته شده است.
اگر آمریکا برغم عدم پایبندی خود به برجام، سعی در اعمال تحریمهای بیشتر علیه تهران داشته باشد، ایران نیز در واکنش ممکن است به طور کامل توافق هستهای و حتی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را کنار بگذارد و این همان مسیری است که کره شمالی در سال ۲۰۰۳ پس از افزایش فشارها، به سوی توسعه سلاحهای هستهای در پیش گرفت.
ناکامی در اجماع بین المللی و افزایش شکاف میان واشنگتن و هم پیمانان اروپایی آن
سالیوان با اشاره به ناکامی آمریکا در اجماع منطقهای و بین المللی متحدانش علیه تهران، افزایش شکاف میان واشنگتن و متحدان دیرینه آن در اروپا را سومین دلیل ناکارآمدی کمپین فشار حداکثری ترامپ میداند.
به بارو او سیاست آمریکا در قبال ایران، شکاف این کشور با مهمترین متحدانش در اروپا را، که سعی در حفظ برجام دارند، عمیقتر کرده است.
تجربه نشان داده است که فشار بر ایران تنها زمانی میتواند به نتیجه منجر شود که چند جانبه و دارای اهداف واقعی و قابل دستیابی باشد.
مدیر بخش ایرانی اندیشکده شورای آتلانتیک، همکاری اروپا برای تحریم ایران را فاکتوری ضروری برای نتیجه گرفتن آمریکا از سیاستهای خود علیه تهران میداند.
نکته قابل ذکر اینکه، ترامپ پس از ناکامی در همراه کردن متحدان غربی خود علیه تهران، به راهبرد جدید برای ائتلاف سازی منطقهای در خاورمیانه علیه ایران از جمله طرح ناتوی عربی و ائتلاف نظامی در خلیج فارس روی آورد.
راهبردی که با بی رغبتی کشورهای عربی منطقه و پس از رفت و آمدهای دیپلماتیک متعدد مقامات آمریکایی به این کشورها در نهایت عقیم ماند و به نتیجهای نرسید.
توسل بیش از حد به سیاست تحریمی و کاهش اثربخشی آنها
از سوی دیگر، دولت ترامپ با تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها برای پیوستن به کمپین فشار حداکثری، برخلاف ترجیحات سیاسی آنها، تحریمها را به عنوان ابزاری منفعل در حوزه سیاست خارجی تضعیف کرده است.
تحریمها همانند آنتی بیوتیکها در صورت استفاده بیش از حد، اثربخشی خود را از دست میدهند و با گذشت زمان، کشورها راهکاری برای مقابله با تحریمها مییابند.
بویژه آنکه چین دارای قدرت اقتصادی است که موازی با سازوکارهای مالی بین المللی میتواند رشد کند و زمانی که آمریکا واقعا نیاز به توسل به تحریمها در آینده داشته باشد، ممکن است دریابد که این راهکار حداقل تاثیر ممکن را دارد.
بدعهدهای مداوم واشنگتن و کاهش قدرت چانه زنی غرب در برابر تهران
دلیل دیگری که عضو اندیشکده شورای آتلانتیک برای شکست سیاست حداکثری دولت آمریکا مطرح میکند، افزایش مخالفتها در ایران برای عادی سازی روابط با واشنگتن پس از بدعهدیهای پیاپی این کشور در توافق هستهای و دنبال کردن رویکردهای خصمانه نسبت به تهران است.
در نتیجه مذاکره با دولت آتی ایران برای دستیابی به توافقی بهتر، حتی در صورت پیروزی جو بایدن، نامزد دموکرات ها، در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، بسیار دشوارتر از قبل خواهد بود.
سالیوان با توجه به تمامی دلایل مذکور فرصت ناب برای ادامه مذاکرات در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک، حل و فصل مناقشات منطقهای و دیگر موضوعات را از دست رفته میبیند.
اندیشکده شورای آتلانتیک یادآور میشود که تمامی پیامدهای ناگوار سیاستهای ضد ایرانی دولت ترامپ در زمان بزرگترین بحران جهانی سلامت، همه گیری ویروس کووید-۱۹، در حال آشکار شدن است.
سالیوان معتقد است، دولت ترامپ میتوانست از بحران کرونا به عنوان بهانهای برای کاهش تحریم ها، دست کم در قالب ژستی برای نمایش به مردم ایران، استفاده کند، اما اصرار مقامات کاخ سفید همچنان بر ادامه این رویکرد است.
برغم درخواستهای جهانی گسترده برای کاهش تحریمهای ایران در هنگامه شیوع کرونا، دولت آمریکا با بی اعتنایی به خواست بین المللی، همچنان به اعمال تحریم علیه این کشور و طرفهای تجاری آن پافشاری میکند.
سالیوان با یادآوری رویکرد خصمانه واشنگتن در قبال تهران، مانع تراشی آن در مقابل درخواست کمک ۵ میلیاردی دلاری ایران از صندوق بین المللی پول در بحبوحه همه گیری ویروس کرونا را مورد انتقاد قرار داد.
عضو اندیشکده شورای آتلانتیک می نویسد: با وجود گذشت دو سال از خروج آمریکا از برجام، جز مایک پمپئو، وزیر خارجه و تعداد انگشت شماری از محافظه کاران در واشنگتن، ترامپ هنوز نتوانسته حمایت قابل توجهی را برای اقدامات ضد ایرانی خود در درون آمریکا جلب کند.
رژیم صهیونیستی تنها متحد واشنگتن است که از سیاست فشار حداکثری علیه تهران حمایت میکند.
داستان سیاست فشار حداکثری به همین جا ختم نمیشود.
وزیر خارجه آمریکا اکنون مسئولیت تمدید تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران را، که تحت برجام در ماه اکتبر منقضی میشود، برعهده گرفته است.
پمپئو در تقلاهای خود به استدلالی شبهه آمیز متوسل شده که مبنای حقوقی نمیتوان برای آن قائل شد و آن اینکه برغم خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای ایران، این کشور هنوز عضو این توافق بوده و میتواند با استناد به بندهای آن تحریم تسلیحاتی ایران را تمدید کند.
استدلالی که قویا از سوی دیپلماتهای کشورهای غربی رد شده است و همگان بر این باورند که پمپئو نمیتواند سربلند از این پیکار بیرون بیاید.
آمریکا که شانس اندکی برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران برای خود میبیند، تهدید کرده در صورت ناکامی شورای امنیت در پاسخگویی به این خواست واشنگتن، تمامی تحریمها را از سر میگیرد و آنچه از توافق هستهای ایران باقی مانده را از بین خواهد برد.
این همان مصداق فاحش سوء استفاده از مفاد یک توافق بین المللی برای ملزم کردن ایران به تعهد به آن است و راه را برای دستیابی به توافقی دیگر با این کشور در آینده ناهموارتر میکند.
مدیر طرح آینده ایران در شورای آتلانتیک اذعان میکند که در نهایت این سران آمریکا هستند که بازنده اصلی سیاستهای ضد ایرانی خواهند بود که خود طراح آن بوده اند.
با توجه به رویکرد زیرپا گذاشتن توافقهای بین المللی که ظاهرا به عادتی دیرینه برای رئیس جمهور آمریکا تبدیل شده، سالیوان تحلیل خود را اینگونه به پایان میبرد: ادامه رویکرد فشار حداکثری در قبال ایران همانند بسیاری از مسائل دیگر، هیچ عایدی برای واشنگتن ندارد.
درک این مسئله نیاز به دانش عمیقی در روابط بین الملل ندارد که ادامه چنین رفتارهای خصمانهای از سوی آمریکا در آینده، قطعا حامیان اندکی برای ترامپ در ارتباط با این راهبرد بر جای خواهد گذاشت.
انتهای پیام/