افزایش کافه نشینی جوانان در یاسوج نگران کننده است
کافهها این روزها در شهر یاسوج به پاتوقی برای نوجوانان و جوانان اعم از دانش آموز، دانشجو و غیره تبدیل شده و رشد روزافزون و قارچگونه تعداد این کافهها نگرانیهایی را در ذهن دغدغهمندان فرهنگی ایجاد کرده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، رشد تعداد کافهها و به تبع آن رشد کافهنشینی در یاسوج در میان نوجوانان و جوانان میتواند تأثیر فرهنگی و اجتماعی گستردهای داشته باشد که ابعاد آن نیاز به بررسی دارد و بدون شک چگونگی مواجهه با این فضا که پیوندهایی عمیقی با زندگی طبقه متوسط شهری دارد، حائز اهمیت است.
رویکرد منفی به آن میتواند موجب نادیده گرفتن بخشی از نیازها، علایق و اوقات فراغت نسل جوان باشد و از جهتی دیگر نیز اتخاذ رویکردی 100 درصد مسامحهگر و بیتفاوت به آسیبشناسی کافهها، میتواند تبعات غیرقابل جبرانی داشته باشد و فرصتسوزی تاریخی محسوب شود.
آسیب اجتماعی از منظر جامعه شناسی به هر نوع عملِ فردی یا جمعی اطلاق میشود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعدِ عملی رسمی و غیررسمی جامعه، محل فعالیت کنشگران قرار نمیگیرد و در نتیجه با منع قانونی یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبهرو میشود.
از نظر بروس کوئن یک رفتار انحرافی با توجه به هنجارهای موجود در فرهنگ آن جامعه تعریف میشود، رفتار و عملی که ممکن بوده در یک موقعیت یا فرهنگ خاص قابل قبول و شاید در جاهای دیگر ناروا و غیرقابل قبول باشد.
کارشناسان فرهنگی و مسئولان کهگیلویه و بویراحمد اگر نمیدانند چه اتفاقی در حال رخ دادن بوده خود در کافهها حضور پیدا کنند تا عمق فاجعه را از نزدیک مشاهده کنند و وسعت و پهنای کار را ببینند و از چند و چون فاجعه با خبر شوند تا پیگیر پاسخگویی دستگاههای فرهنگی از جمله ارشاد و شهرداری باشند.
بدون شک بیش از اعتبارات عمرانی برای ساختن پل و جاده باید برای مکانهای فرهنگی چاره جویی کرد زیرا انسان میتواند توسعه یابد و بعد به کمک توسعه و رفع محرومیتها و نداریها بشتابد و باید بدانیم اگر کشور ثروتمندی داشته باشیم ولی جوانان توسعه یافته نباشد به جایی نمیرسیم.
اگر دیروز جوانان این مرز و بوم از جان خویش گذشتند تا از ناموس و وطن دفاع کنند، امروز نیز از مدیران و متولیان امر برنامهریزی، نیرویهای نظامی و انتظامی و نهادهای امنیتی انتظار می رود که با نظارت خود افکار و روح و جسم جوانان این مرز بوم را حفظ کنند.
بدون شک قدم گذاشتن در این جبهه نیز سعه صدر و درایت والا را می طلبد.
و اگر دیروز در هشت سال جنگ، ظفرمندانه از کیان خود دفاع کردیم به نظر می رسد امروز در جنگ نرم آغوش وا کردهایم تا پذیرای فرهنگ غرب باشیم، غرب با نگاه استعماری میخواهد همه را شبیه خود کند و درخواست از انسانها برای شبیه به هم شدن، یک درخواست استعماری است.
نباید فراموش کنیم که کافهنشینی اوقات فراغت را پر میکند اما غنی نمیکند، از نظر جامعهشناسی اوقات فراغت دو جنبه دارد، یک جنبه این است که آن را صرفاً پر کنیم به طور مثال خیابانگردی کنیم، زیست شبانه داشته باشیم و غیره، اما غنی شدن جنبه دیگر است، غنی شدن یعنی یک بهره اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هم از کاری که در اوقات فراغت انجام میدهیم، گرفته شود، کافهنشینی فراغتی حاصل میکند اما محتوایش غنی نیست.
روابط نادرست، قلیان، سیگار، اعتیاد، اتلاف وقت و غیره مضراتی بوده که کافهنشینی به وجود میآورد و میلیاردها ساعت وقت جامعه راکه باید صرف کار و تلاش شود را میگیرد، کسی که به زیست شبانه و کافهنشینی مشغول شود، دیگر فرصتی برای کار و درس خواندن ندارد.
در این زمینه گفتوگویی با اله یار افراخته کارشناس فرهنگی- اجتماعی با هدف بررسی آسیبها و آفتهای کافه نشینی داشتهایم که در زیر میآید.
کارشناس فرهنگی- اجتماعی اظهار داشت: عامل اول آموزش و پرورش بیمار بوده و مشخص است که وقتی قدرت معلم و مدیر کم شود، قدرت پدر و مادر هم کم میشود، وقتی قدرت پدر و مادر کم شود، آنگاه تربیت تضعیف میشود، زمانی یکسری از معلمها را بازخرید و بازنشسته کردند، با این کار از معلم که در نظر دانشآموران، مقدس بود تقدسزایی شد و بعد از آن هم بسیاری از حرمتهای کلان هم شکسته شد و بسیاری از حرمتها دیگر مثل قبل وجود ندارد، به نظر می رسد وجه انسانی از آموزش و پرورش ما رخت بربسته و در آموزش و پرورش هنر و ادبیات جایگاهی ندارند.
وی گفت: عامل دوم، این است که روابط درون خانواده، موزاییکی شده است.
در ظاهر همه با هم و زیر یک سقف هستند اما مثل موزاییکهای کف اتاق همدیگر را احساس و درک نمیکنند، الان افراد خانواده سر یک سفره نمینشینند، هر کسی سینی غذای خودش را برمیدارد و به اتاقش میبرد، این یعنی دور شدن.
همین سبب میشود که نوجوانان و جوانان به فضای مجازی، کافهنشینی و غیره پناه ببرند.
افراخته بیان کرد: عامل سوم این است که در کافهها فرهنگ غربی مثل موسیقی غربی رواج دارد و جوان به آنها علاقهمند میشوند، کسانی که موسیقی این کشور را از بین بردند باید فکر اینجای کار را میکردند، موسیقی سنتی ایران به واسطه تنگنظری از بین رفته است، موسیقی ایران چون در سدهها از دیانت، تقوا، امانت و ناموسپرستی نشات گرفته، پاک و تأثیرگذار است، وقتی این را به جوان عرضه نکنیم آنگاه سراغ رپ، پاپ، هیپهاپ و «تتلو» میرود، این درد است که به علت فقدان موسیقی سنتی ایرانی، جوان ما به سمت چنین موسیقیهایی کشیده شود، وقتی اینها شعر فارسی یعنی شعر سعدی، مولوی و حافظ را میخوانند پیام دارد اما موسیقی رپ چه پیامی دارد؟
وی تصریح کرد: پیام شاعران اصیل ما خود را در موسیقی ایرانی متجلی میکرد، مبتنی بر فرهنگ مردم بود و بر دل مینشست اما موسیقی رپ چه میگوید؟
خلاصهاش این است که برهنه شو و حتی از این بدتر.
«تتلو» یعنی خالکوبی کن.
وقتی موسیقی سنتی ایرانی از بین برود، چگونه ممکن است که جوان ما ایرانی بماند؟
وقتی موسیقی سنتی خوانده میشود، جوان به تفکر فرومیرود اما موسیقیهای غربی یا موسیقیهای ضعیف فعلی در کشور را گوش کنند، هیچ فایدهای برایشان ندارد.
کارشناس فرهنگی- اجتماعی بیان کرد: کدام دانشآموز ما امروز میتواند یک شعر از سعدی و حافظ، حتی یک بیت از آنها را از حفظ بخواند؟
جوان اینها را نمیداند و میگوید غرب بهتر است و دنبال آمریکا و انگلیس میرود.
نتایج این ندانستنها میشود کافهنشینی، این یعنی بیگانگی با فرهنگ ملی یا فروریختگی فرهنگی، وقتی یک بزرگتری حرف میزند مسخرهاش میکنند.
وقتی به تاریخ، هنر و ادبیات خود بیتفاوت باشیم جوانان ما به بیبندوباری، رقص شبانه و بیادبی کشیده میشوند.
وقتی تلویزیون ما جذاب نباشد، معلوم است که جوان ما سراغ ماهواره میرود.
همین ماهواره برای ما فرهنگی تولید میکند که جوانان ما بیبند و بار بیایند.
افروخته با اشاره به اینکه چه کمکاریهایی در زمینه کافهها کردهایم که زمینهساز پیدایش آسیب در آن فضا شده است؟
گفت:اول- چرا ما هنوز انگاره «قهوه و سیگار» را داریم؟
چرا این انگاره را تغییر نمیدهیم؟
چرا قهوه و کتاب را ترویج نمیدهیم؟
انگاره «قهوه و سیگار» میتواند از بدکارکردیهای کافهها در کشور ما باشد که میتواند تغییر کند و باید تغییر کند.
همانند انگاره و تصویر «قهوهخانه سنتی و قلیان» یا «سفرهخانه و قلیان»، این کافهها در ساختار، موضوع آسیب نیستند، اما انگارهها و عادتهایی درباره آنها وجود دارد که تغییر و تحول میطلبند، از آنجا که امکان «آیندهنگری» و «آیندهنگاری» نداریم با کمکاریها و از دستدادن فرصتهایی که پیش رو داریم، ممکن است در بلندمدت میدانهای عمل کافهها نیز تغییر کند و آسیبها تازه در آنجا معنا پیدا کنند
وی عنوان کرد: دوم - متأسفانه «ابزارهای معناساز» در کافهها را خودمان تولید نمیکنیم، چرا موسیقی کافه تولید نکردیم؟
همانطور که موسیقی ترافیک هم تولید نکردیم، وقت بسیار زیادی از انسان ایرانی در ترافیک میگذرد اما برای آن موسیقی آرامبخش تولید نکردهایم، برای کافهها هم موسیقی ایرانی تولید نکردهایم به همین دلیل عموماً موسیقی غربی در آن پخش میشود.
کارشناس فرهنگی- اجتماعی گفت: سوم- چرا راهبردی برای «مصرف و مشارکت» در کافهها نداریم؟
در حالی که میتوانیم با بازتعریف مصرف و مشارکت در کافهها هم با بدکارکردیهای فرهنگ جهانی در کافهها مقابله کنیم و هم میتوانیم به بازتولید دست بزنیم.
یکی از دکورها و تزئینات کافه، کتابخانه آن است.
چقدر در کافه ها کتابخانه داریم یا در کتابخانههای کافهای، قرآن، نهجالبلاغه و کتابهای دفاع مقدس را مشاهده میکنیم؟
باید کافه کتابها را رونق بدهیم.
کافههایی پر از قفسههای کتاب که مردم از کتابهای آن بخوانند و قهوهای بنوشند.
وی تصریح کرد: چهارم- فضا هست اما کم است، ایجاد فرهنگسراها و غیره می تواند اوقات فراغت را پر کنند اما کار جدی تاکنون انجام نشده است.
همچنین هزینه کلاسهای اوقات فراغت مثل نقاشی و غیره نباید خیلی بالا باشد که خانوادهها نتوانند از پس تأمین آن برای فرزندانشان بربیایند.
این وظیفه دولت است که این کلاسها را برای اقشار محروم فراهم کند، اتفاقاً بسیاری از نخبهها و بچههای با استعداد در نقاط مختلف شهر هستند اما مشکل تأمین هزینه دارند، دولت باید برای اینها کلاسهای رایگان برگزار کند.
افروخته گفت: پنجم- راه اندازی سریعتر سینما است، سینما یکی از مظاهر فرهنگی دنیای مدرن است و نبود آن نوعی فقدان فرهنگی محسوب میشود، چندین سال است که یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد از نداشتن سینما رنج میبرد و متاسفانه در پر کردن جدولهای سرگرمی هم به عنوان سوال مطرح میشود که مرکز استانی که سینما ندارد؟
در شهر یاسوج فضاهای متناظر با هنر، سرگرمی و فراغت مفید کم است و در عرصۀ عمومی مشکل داریم و جایی که شما بتوانید دور هم جمع بشوید وجود ندارد.
و بار این خلا به ناچار به دوش کافه ها افتاده که هیچ گونه نظارتی بر آنها اعمال نمی شود.
وی عنوان کرد: ششم- باید از تقلید نادرست دست برداشت، پیشرفت علم و تغییر امکانات زندگی بشر، منافاتی با دین و اخلاق و فرهنگ ندارد.
اما جایی که در تقابل با فرهنگ اصیل اسلامی و ملی باشد باید متوقف شود یا با راهکاری درست عرضه شود تا به خودباختگی فرهنگی نینجامد، تغییر فی نفسه بد نیست اما به معنای قابل نقد نبودن نیست.
زیرا هر تغییری هم تغییر مطلوب نیست، بنابراین کافههای باید تغییر شکل بدهند و از نامکانهایی نیمهتاریک با شیشههای مکدر و دودی و اتاقکهایی مجزا به مکانهایی روشن و شفاف تغییر شکل بدهند و فرهنگ ملی و دینی و اخلاقی بر آن حکم فرما شود.
خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
افراخته در مورد راهکارها بیان کرد: فرهنگ سازی راهکار اول برای جلوگیری از آسیبهای کافهنشینی، فرهنگ سازی بین خانوادهها و سپس کنترل و نظارت بر فضای کافهها است.
واقعاً آموزش خانوادهها مهم است، خیلی از مسائل را خانوادهها نمیدانند و اگر کنترل دستگاههای ناظر و نظارت والدین وجود نداشته باشد، این کافهها منشأ بسیاری از آسیبها خواهند شد.
کارشناس فرهنگی- اجتماعی تصریح کرد: دوم نظارت جدی و مستمر است اگر بر کافهها کنترل و نظارت نشود، آنوقت هر کس هر کاری که دلش بخواهد در آن انجام میدهد.
دستگاههای نظارتی ما به خصوص قوه قضائیه هم باید جدی باشند، باید تمهیداتی اتخاذ کنند که کافهدارها و افرادی که در آن کار میکنند از کار و زندگی نیفتند اما سایه آسیب از آنها دور شود، اکنون وظیفه همه بوده که در مورد کافهها نظارت جدی داشته باشند.
انتهای پیام/ح