خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 12 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

شاعر «مکن ای صبح طلوع» پدر آیت الله بهجت(ره) بود

تسنیم | فرهنگی و هنری | جمعه، 26 اردیبهشت 1399 - 16:39
روضه که تمام شد مداح برای عرض تسلیت به محضر آیت الله بهجت آمد و ایشان بعد از اظهار لطف فرمودند: «شعر مکن ای صبح طلوع، از سروده‌های مرحوم ابوی است.»
شعر،بهجت،مكن،طلوع،صبح،مسجد،آيت،الله،مجلس،روز،ابوي

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، هرسال در مراسم سوگواری حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در شب تاسوعا، مرثیه‌ای خوانده می‌شود که به گوش بسیاری از مردم آشناست.
مرثیه‌ای که مردم با آن انس گرفته‌اند و فارغ از اینکه چه کسی آن را سرده است، با مرثیه‌خوان دم می‌گیرند که: مکن ای صبح طلوع...
پس از سال‌ها قرعه فال بر این افتاد که شاعر این شعر ماندگار شناخته شود.
ماجرا از این قرار بود که آیت‌الله‌العظمی بهجت رحمه‌الله مقید به برگزاری محفلی با نام امام حسین علیه السلام بودند و البته به تناسب هر مناسبت مذهبی مراسمی با سفارش ایشان در مسجد برگزار می‌شد.
دهه محرم، این مجلس حال و هوای خاص خودش را داشت و مردمی که دیر به مجلس می‌رسیدند، جایی برای نشستن پیدا نمی‌کردند و باید ایستاده، آن هم در بیرون از مسجد به ذکر عزا می‌پرداختند.
روز تاسوعا بود و مسجد لبریز از جمعیت.
سخنران، مجلس را آماده کرد و مداح که آن روز محمد خرم فر بود، مشغول ذکر مرثیه شد و در آخر، شعر معروف «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است؛ مکن ای صبح طلوع» را خواند.
روضه که تمام شد مداح برای عرض تسلیت به محضر آیت الله بهجت آمد و ایشان بعد از اظهار لطف فرمودند: «شعر مکن ای صبح طلوع، از سروده‌های مرحوم ابوی است.» از آن روز بود که مشخص شد شاعر خوش‌ذوق این ابیات دل‌نشین و ماندگار، «کربلایی محمود بهجت» پدر آیت الله بهجت بوده است.
البته پیش از این اتفاق، آیت الله بهجت یک بار دیگر این شعر را به پدر خود منسوب کرده بودند.
حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی بهجت، فرزند ایشان، در این باره تعریف می‌کند که: سال 1378 مقاله‌ای در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده بود و مطلبی درباره شعر «مکن ای صبح طلوع» نوشته شده بود.
چون مقاله جالب بود، آن را برای آقا خواندم.
وقتی که شروع به خواندن شعر کردم همین که رسیدم به این مضمون که «ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است» پدرم دستشان را به اشاره بلند کرده و فرمودند: «ظهر فردا نه.
عصر فردا صحیح است» و ادامه دادند: «این شعر را مرحوم ابوی بنده سروده است.»
انتهای پیام/