تأثیر شاهنامه فردوسی بر آثار حماسی غرب
آثار ادبیات فارسی و ایرانی آثاری شخصی و محدود به منطقهای خاص نیست؛ آثار ادبی ایران، به ویژه ادب پارسی تنها متعلق به نمونه قومی و ملی هم نیست، بلکه نمونههایی از آثار ادب جهانی را شامل میشود که بدون در نظرگرفتن آن، درک تاریخ جهان میسر نخواهد بود.

ایسنا/خراسان رضوی آثار ادبیات فارسی و ایرانی آثاری شخصی و محدود به منطقهای خاص نیست؛ آثار ادبی ایران، به ویژه ادب پارسی تنها متعلق به نمونه قومی و ملی هم نیست، بلکه نمونههایی از آثار ادب جهانی را شامل میشود که بدون در نظرگرفتن آن، درک تاریخ جهان میسر نخواهد بود.
بر اساس این پژوهش «شاهنامه فردوسی با توجه به سیری منطقی که در سرودن آن به کار رفته است، سه بخش اسطورهای، پهلوانی و تاریخی را رقم میزند.
این کتاب بزرگ به سرزمین ایران و بخش مهمی از جهان زندگان شخصیتی کامل میبخشد».
محققان در پژوهشی با عنوان «تأثیر شاهنامه فردوسی بر آثار حماسی غرب» آوردهاند: «از طرفی، شاهنامه در سرزمینی ظهور میکند که از همه لوازم فرهنگ و تمدنی بزرگ برخوردار بوده است و از طرف دیگر، خود این اثر با آموزشی مناسب میتواند به مکتبهای تضعیف شده، روح، قدرت و ملیت بخشد».
در این پژوهش که توسط احمد تعیمداری دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده آمده است:
«پس از ترجمه شاهنامه به دیگر زبانهای زنده جهان، دگرگونیهای مثبت و تکامل اجتماعی را در جوامع وابسته بدان زبانها، شاهد هستیم.
کیست که شاهنامه را بخواند و احساس غرور نکند.
چند تن از نویسندگان و شاعرانی که بر شاهنامه خرده گرفتهاند و پارهای از داستانهای آن را بدآموز معرفی کردهاند، استدلالشان چنین است که داستان رستم و سهراب بیان کننده انتقام سهراب از رستم است به خاطر مادرش تهمینه که یادآور نظریات ناتمام فروید اتریشی است.
یا ترویج اسطوره پدرکشی و پسرکشی است که یادآور تضاد دیالکتیک تاریخی یا تـضادهای سیاسی و بینالمللی است.
بعضی هم داستان رستم را لاتمنشانه و عیارانه توصیف کردهاند که با پوزش از صاحبان عقاید مذکور فکر میکنم که هیچیک از این تئوریها در تعبیر و تفسیر داستان رستم و سهراب درست نمینماید.
داستان رستم و سهراب داستان نسلکِشی از ملتی قهرمان است که سردار و پهلوان محافظ ایران با اینکه معصومانه و ناخودآگاه فریب میخورد، در حفـظ ملت و ملیت و آیین و کیش و همهچیز ایران، حتی فرزند خود را قربانی میکند.
یکی از راههای شناخت ارزش و منش آثار ادبی، بررسی نظر بیگانگان است که چگونه به ارزشیابی پرداختهاند.
وقتی شاهنامه به زبان فرانسه ترجمه میشود شاعران و نویسندگان و نمایشنامهنویسان به بهرهبرداری از آن میپردازند و ظهور شاهنامه در فرانسه موجب میشود تا آن دسته از افرادی که زیر نفوذ جامعه طبقاتی و امپراتوری استبدادی به شدت تحقیر شده بودند، به آگاهی برسند و شخصیت واقعی خود را دریابند».
در این پژوهش آمده است: «داستانهای منطقالطیر عطار، بلبلنامه، زندگی نامههای داستانی – نمایشی، تذکره الاولیاء عطار نیشابوری و داستان رشادت پهلوانان ایرانی و ایستادگی در برابر روش و منش شوم خودی و بیگانه، فرهنگ جدیدی با عنوان رمانتیسم پدید میآورند».
داستانهای ویکتورهوگو مانند بینوایان و گوژپشت نتردام شخصیت بخشی به افرادی است که در جامعه، بسیار، پست تلقی شده بودند.
فرهنگ شاهنامه توانست به عنوان یکی از مهمترین عوامل، شخصیتهای بزرگی از میان طبقات پایین و متوسط جوامع غربی عرضه بدارد.
استخراج منابع فرهنگی مانند استخراج منابع زیرزمینی است.
هر جامعهای که تکنولوژی برتری دارد، از معادن زیرزمینی بیشترین و برترین استفاده را میبرد و آنکه به استفاده و استخراج نمیپردازد، در واقع سرمایه خود را هدر میدهد.
در دو نوع مهم ادبی جهان، یعنی غنایی و حماسی باید از سعدی، حافظ و فردوسی نام بیاوریم که بیشترین تأثیر را در تحول ادبی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از خود در فرهنگ و ادبیات غرب به جای نهادهاند.
کمپانی هند شرقی یکی از مراکزی بود که مقامات عالی رتبه انگلیسی، از 1757 تا 1948 م.
کمتر از 200 سال به مطالعه زبانهای گوناگون از جمله زبان و ادبیات فارسی پرداختند و بخشهای مهمی از آثار ادب پارسی را به انگلیسی ترجمه کردند.
نویسندگان و شاعران انگلیسی زبان به گونه خاص و اروپاییان به طور عام به ترجمههای آثار ادب پارسی توجه کردند و تحت تأثیر موضوعات و مفاهیم ادبیات فارسی آثار بدیعی به وجود آوردند.
آثار ادب فارسی نه تنها در توسعه و تقویت رمانتیسم اروپایی، بلکه در عصر خردگرایی بسیار مفید و مؤثر افتاد، به ویژه موضوع خداپرستی و یکتاپرستی دینی که در آثار ادبی فارسی از جایگاه والایی برخودار بود، در دوره پروتستانتیسم، دور از هرگونه خرافهپرستی، ترویج شد.
نویسندگان انگلیسی و اساساً اروپایی و آمریکایی شاعران ایران را با بزرگترین شاعران اروپایی مانند هومر، هزیود، ویرژیل، آناکرئون و غیره مقایسه کردند و در موارد گوناگونی شاعران ایرانی به ویژه فردوسی را برتر نهادند.
ماتیو آرنولد ( شاعر انگلیسی) منظومه رستم و سهراب را به عنوان مهمترین بخش شاهنامه ترجمه کرد.
آرنولد به اقتباس از شاهنامه پرداخت و مقاله مهم و جالبی با عنوان تعزیه ایرانی قلمداد کرد.
آرنولد از کسانی بود که پس از توجه به ادب یونان و روم، ادب شرقی به ویژه ایرانی را در فهرست ادبیات غرب مطرح کرد.
جیمز راسل لوول ( شاعر آمریکایی) شاهنامه را از تمامی داستانهای عاشقانه اروپا فراتر میدانست و میگفت: از دیدگاه هنری آثار دیگر بسیار فرودستتر از آنِ فردوسی قرار میگیرد.
توسعه رمانتیک، ترویج روح آزادیخواهی، خردگرایی و نجات از حقارت جزء تأثیراتی بود که ترجمه و اقتباس آثار فارسی از جمله شاهنامه به جای نهاد.
اکنون هم اگر محققان و استادان زباندان و دانشمند به ترویج و ترجمه آثار ادب فارسی بپردازند، شاهد تأثیرات شگرفی بر ادبیات جهانی خواهیم بود».
این پژوهش در فصلنامه زبان و ادب پارسی در سال 1390 منتشر شده است.
انتهای پیام