چاپ اول سفرنامه حج حامد عسکری تمام شد
نسخههای چاپ اول کتاب «خال سیاه عربی» شامل سفرنامه حج حامد عسکری پس از سهروز از آغاز پیشفروش آن توسط انتشارات امیرکبیر به پایان رسید.

به گزارش خبرگزاری مهر، چاپ اول کتاب «خال سیاه عربی» شامل سفرنامه حج حامد عسکری که پیشفروشاش طی ۳ روز گذشته توسط انتشارات امیرکبیر آغاز شده بود، به پایان رسید.
اینکتاب جمعهشب ۱۲ اردیبهشت در قالب یکمراسم مجازی رونمایی شد.
چاپ اول اینکتاب با شمارگان هزار نسخه عرضه شد و توزیع نسخههای آن، طی روزهای آتی و اواخر اینهفته آغاز میشود.
عسکری در مراسم رونمایی مجازی اینکتاب با اشاره به انگیزه خود از نگارش این سفرنامه گفته بود: در اینکتاب جازنماز آب نکشیدهام.
سفارشنویسی و کمفروشی هم نکردم.
خودم بودم و صرفاً سعی کردم از مواجهام با یکامر و اتفاق عظیم بگویم.
اتفاق و امر عظیمی که برای هر انسانی ممکن است رخ بدهد و هرکسی تجربهای از آن داشته باشد.
امیدوارم مقبول مخاطبان افتد و ذخیره ایندنیا و آندنیایم باشد.
سطور ابتدایی اینکتاب بهترتیب زیر است:
خدا… اینکلمه، اینمفهوم، بزرگترین سوال کودکی من بود و از سیوهفت سال پیش تا همینلحظ اکنون، مغزم دست گذاشته روی علامت سوال صفحهکلید مغزم و هنوزاهنوز برنداشته.
اینمفهوم، ایننیرو، ایننور، اینقدرت، اینهرچی که هست، کیست؟
از کجا آمده؟
قرار است برای من چهکار کند و قرار است برایش چهکار کنم؟
خدا را توی همان چندسال اول کودکی از چندتا عینک مختلف دیدم.
عینک اول، عینک معلمهای دینیمان بود.
خدای معلمهای دینی مدرسه مثل خودشان بود؛ خدایی با عینکی کائوچویی که یکسری مقررات دقیق و منظم وضع کرده بود سختتر از مقررات مدرسه و هرکس دست از پا خطا میکرد، حسابش با آتش جهنم بود و سُرب داغ و میل گداخته به چشم؛ یکخدای اخمو و بیاعصاب که انگار همیشه از دنداندرد رنج میبرد و همین روی رفتارهایش تأثیر منفی گذاشته بود.
از این خدا خیلی میترسیدم.
عینک بعدی، عینک مادرم بود.
مثل خودش بود اینخدا؛ مثل مادرم؛ مهربان و صمیمی و یکبُغضی همیشه توی صدا و چشمهایش بود.
اینخدا را خیلی دوست داشتم.
اگر کار بدی میکردم، سگمحلم میکرد؛ ولی با یکببخشید گفتنِ من، با یک«دوستت دارم به خدا»، با یک«مگه چندتا پسر داری که باهام حرف نمیزنی»، یخش میشکست و دوباره بغلم میکرد و میگفت: «پسر خوبی باش!
من خیلی ناراحت میشم که سرت داد میزنم.
دلم ریش میشه تا برگردی و بگی ببخش.» برای پرستیدن، پناهبردن و توسلکردن و چیزیخواستن سراغ همینخدا میرفتم.
نه اینکه خداها متفاوت باشند، نه!
خدا یکخدا بود و فقط پنجرهای که آدمها از آن به او نگاه میکردند، فرق داشت.
برای اینکه مطمئن شوم انتخابم درست بوده، چندباری هم همین خدایی را که معرفش مادرم بود، امتحان کردم و شانس آورد و قبول شد و من پس از همان امتحانها بود که دیدم نه!
جواب میدهد و کارش را بلد است و انتخابش کردم برای پرستیدن.
اینکتاب با ۲۴۴ صفحه و قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر شده و انتشارات امیرکبیر اعلام کرده مخاطبان میتوانند تا ۲۰ اردیبهشت با خرید آن از پایگاه اینترنتی اینناشر، آن را با امضای نویسنده در محلی که میخواهند، دریافت کنند.
هزینه ارسال ایناثر به نقاط مختلف کشور، رایگان اعلام شده است.