معلم آن انسانساز...
ایسنا/گلستان استاد شهریار میفرماید:
از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم
یک پدر بخشنده آب و گل است یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر بپرسی کدامین برترین آنکه دین آموزد و علم و یقین
در مورد قدر و منزلت مقام معلم همین بس که میگویند اسکندر به معلم خویش بیش از پدر و مادرش احترام میگذاشت.
از او پرسیدند چرا این همه به معلم خویش احترام میگزاری؟
در جواب گفت: برای اینکه پدرم مرا از آسمان به زمین آورد حال آنکه معلم مرا از زمین به آسمان میبرد؛ یعنی معلم با علمی که به ما میآموزد ما را از زمین (مادیات) به آسمان (ملکوت) هدایت میکند.
انسانها از زمانی که به دنیا میآیند، نیازمند معلم هستند.
پس از آنکه راه رفتن و حرف زدن را آموختند نیاز دارند تا در مورد کوچکترین مسائل زندگی نیز آموزش ببینند، شیوه غذا خوردن، لباس پوشیدن و صحبت کردن را نیز باید بیاموزند و نوع این آموزش در فرهنگهای گوناگون متفاوت است اما همگی نیازمند آموختن راه درست و نیازمند هدایت انسانی هستند که قبل از آنها از این مسیرها عبور کرده باشد.
مهمترین وظیفه معلم، انسانسازی است.
معلم انسانساز از هدایت متعلم به نشاط و خرسندی دست مییابد، به کلاس و مدرسه عشق میورزد؛ زیرا او در چنین محیطی بهتر میتواند به هدف انسانسازی خود برسد.
معلمی فقط منحصر به داشتن دانش و معلومات نیست، بلکه این هنر معلمی است که با بهرهگیری از دانش روانشناسی، با دقت و مهارت کافی، فضای پرتلاطم کلاس را آرام کرده، تسلط و توانایی اداره کلاس را از این طریق ممکن میسازد.
مهمترین چیزی که در فضای متلاطم امروزی میتواند یک معلم را سربلند بیرون آورد، عشق معلم است.
عشق معلم است که باعث میشود محبوب دلهای شاگردانش شود و بر دلهایشان حکمرانی کند.
وقتی بر دلها حکمرانی کرد، فضای تعلیم و تعلم واقعی صورت میگیرد.
نظری نیشابوری چه زیبا میفرماید:
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
البته عشق معلم گامی لازم است اما کافی نیست و نکته مهم دیگر این است که اساساً معلم به ارزشهای انسانی معتقد و پایبند باشد، چون معلمی که خودش اخلاقیات را رعایت نمیکند، نمیتواند در شاگردانش آن را پرورش دهد.
محمدباقر نصرالهنژاد، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی استان گلستان
انتهای پیام