داستانی تاریخی از اسلام در «ایستاده در کمند»
کتاب «ایستاده در کمند» نوشتهی علی اکبر والایی حکایت انسانهایی است که به کمند معرفت الهی دست یافتهاند.

به گزارش خبرنگارحوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، کتاب «ایستاده در کمند» نوشتهی علی اکبر والایی، هم حکایت انسانهایی است که به کمند معرفت الهی دست یافتهاند و هم انسانهایی که از این غافله جا ماندهاند و اگر بخواهند میتوانند نجات یابند.
این اثر دربردارندهی چهار داستان از تاریخ اسلام است.
«رد شمشیر بر پیشانی»، «رهایی در کویر»، «بشارت» و «سُریده در دام» نام این داستانها هستند.
داستان «رد شمشیر بر پیشانی» دربارهی «عابس بن ابی شکیب» میباشد که در واقعهی کربلا به یاری امام حسین (ع) شتافت و داستان «سُریده در دام» دربارهی «منذر بن جارود» است که به امام حسین(ع) خیانت کرد و به ایشان پشت نمود.
در قسمتهایی از کتاب «ایستاده در کمند» می خوانیم:
«عابس زیر لب، نام خدا را بر زبان آورد.
اسب را هی کرد و خود را نزد مولایش رسانید.
اکنون مولایش اباعبدالله الحسین (ع)، در میانه میدان کارزار، مقابلش قرار داشت.
عابس افسار اسب را کشید.
بیدرنگ از اسب راهوار خود پایین آمد و زانوی اطاعت بر خاک سایید و بر رخ پر مهر امامش نگریست و گفت: یا اباعبدالله!
آگاه باش، به خدا سوگند، روی زمین، خواه نزدیک یا دور، کسی نزد من عزیزتر از شما نیست و کسی را چون شما دوست ندارم.
اگر قدرت داشته باشم که ظلم را از شما به چیزی که عزیزتر از جان و خونم باشد دور کنم، چنین خواهم کرد.
سلام بر شما یا اباعبدالله!
شهادت میدهم که بر هدایت شما و هدایت پدرتان استوار هستم.»
گفتنی است کتاب «ایستاده در کمند» نوشتهی علی اکبر والایی توسط انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی راهی بازار کتاب شده است.
انتهای پیام/